ماجرای حضرت سجاد و شیعه ای که معرفت داشت + گزارش تصویری

*در زمان یزید نفاق زمان معاویه تبدیل به کفر شد، معاویه خطبه نماز جمعه می خواند، اگر در بعضی خطبه های نهج البلاغه دقت کنید مشاهده می کنید بالای آن نوشته است آن کسانی که از اصول کلام شناخت نداشته اند این خطبه را به معاویه نسبت داده اند.

*حضرت زینب زمانی که شب ها همراه با پدر وحسنین برای زیارت قبر حضرت زهرا می رفتند امیرالمومنین می فرمود: چراغ را خاموش کنید نکند سایه چادر زینب را کسی ببیند.

*کاروان وقتی وارد شام شد یک پیرمرد شامی کنار حضرت زین العابدین سجده کرد  گفت خدا شما خارجی ها را رسوا کرد و امیرالمومنین یزید را بر شما پیروز کرد، حضرت زین العابدین به پیرمرد فرمود: در قرآن نخوانده ای که إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا گفت می دانی این اهل بیت که خداوند آنها را تطهیر کرده چه کسانی هستند؟ پیرمرد گفت: چه کسی هستند؟ گفت همین زن و بچه ای که به اسارت کشیده شده اند، پیرمرد سجده کرد و پای شتر حضرت را بوسید.

*حضرت وقتی در بین جمعیت می رفت صدایی شنید که گفت: السلام علیک یا بن رسول الله در صورتی که تا آنجا دائم صدای فحش و توهین می آمد، آن فرد گفت من از ارادتمندان شما هستم من مشکلی مالی دارم از شما میخواهم آن را برایم حل کنید، حضرت گفت: من الان در اسارتم و در توانم نیست، گفت آقا من که شما را می شناسم و شیعه شما هستم و ندارم و در اسارت بوندن هم برای شما چیزی نیست، حضرت از او پرسید اعتقاد تو این است که من با دست بسته می توانم حاجت تو را روا کنم، آن فرد قسم خورد بلی شما می توانید، حضرت فرمود زمانی که ما رفتیم و جمعیت حرکت کرد زیر پای شتر من را کنار بزن آنقدر برای تو گذاشته ام که نسل های بعد تو از آن استفاده کنند.

*خوش بحال آن کسی که معرفت واقعی نسبت به اهل بیت داشته باشد.

گزارش تصویری