۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۸ : ۰۱
عقیق: آن حضرت در مسیر اعتلای دین و اصلاح امت
جد خویش عارفانه و سرشار از تقوای الهی به همراه فرزندان و یاران
بزرگوارشان در مسیر پرتلاطمی گام نهادند که انتهای آن شهادت بود و اسارت
خاندان مطهرشان. اما با وجود آگاهی از وقایعی که در انتظار ایشان بود، باز
هم بی هیچ تردیدی وارد کربلا شدند و ظهر عاشورا در مصاف با سپاه کفر آن
تابلوی زیبا و شورانگیز رستگاری را به همراه 72 یار باوفایشان به تصویر
کشیدند. راستی چه رازی در این نهضت سرخ نهفته است که تا دنیا دنیاست رنگ
فراموشی بر آن نمینشیند؟...
در پاسخ به این پرسش باید به کلام نورانی
حضرت زینب(س) تاسی کنیم که در مواجهه با حاکم کفر فرمود: «با وجود این شهدا
و رنجها، جز زیبایی ندیدم....» همزمان با فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای
حسینی، فرازهای قیام سترگ سیدالشهدا(ع) و توجه آن حضرت به احیای امر به
معروف و نهی از منکر را در گفت و گو با آیت ا... ناصر مکارم شیرازی؛ مرجع
عالیقدر شیعه مورد بررسی و واکاوی قرار داده ایم که در ادامه می خوانید.
امام حسین(ع) با اینکه بر کفر و نفاق اهل کوفه یقین داشتند، چرا به سوی کوفه حرکت کردند؟
- قیام امام حسین(ع) سرور آزادگان جهان آزمونى بود براى مسلمانان آن عصر. بعضى از شیعیان پرادعا و کم محتوا، که خود را فدایى پاکباز آن حضرت مى پنداشتند باید در کوره امتحان فرو روند و بازماندگان صحابه و یاران پیامبر(ص) که بارها وصف امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را از آن حضرت شنیده بودند و کسانى که آرزو مى کردند در جنگهاى بدر و احد در خدمت آن حضرت بودند و شربت شهادت مى نوشیدند، و آنها که تأسف مى خوردند اى کاش در رکاب امیرمؤمنان على(ع) با «ناکثین» و «قاسطین» و «مارقین» پیکار مى کردند همه و همه باید به امتحان فرا خوانده مى شدند، و حرکت امام حسین(ع) آزمونى براى همه آنها بود؛ ولى از این کوره آزمون بزرگ، تنها گروه اندکى پاک بیرون آمدند. سیدالشهدا(ع) در پاسخ کسى که عرضه داشت به کربلا نرود، فرمودند:«اگر در مکان خود اقامت کنم، پس این خلق بخت برگشته به چه چیز امتحان شود و به چه چیز آزموده گردد؟»، بنابراین اجابت دعوت کوفیان پاسخى بود به مدعیانى که به برادر گرامیاش امام حسن(ع) خرده مى گرفتند که چرا با معاویه صلح کرد، ما حاضر بودیم تا آخرین قطره خون در راه خدا بجنگیم، ولى هنگامى که واقعه کربلا پیش آمد امام این ندا را سر دادند:«هر کس حاضر است خون خود را در راه هدف ما نثار کند و آماده ملاقات با پروردگار است با ما(به سوى عراق) حرکت کند». امام با این کلام نورانی این پیام را به همه عاشقان و مخلصان و سالکان طریقش مى دهد که مراقب باشند در ادّعاى عشق و محبّت خود نسبت به امام، صادق باشند و هنگامى که در زیارتنامه آن حضرت عرض مى کنند: «یا لَیْتَنا کُنّا مَعَکَ فَنَفُوزُ فَوزاً عَظیماً» با توجّه به اینکه: «کُلُّ یَوْم عاشُوراء وَکُلُّ أَرْض کَرْبَلاء» در کربلاهاى عصر خود حضور داشته باشند و در حوادث و انقلابهایى همچون عاشورا صادقانه بایستند و فداکارى کنند.
آن حضرت
از یک سو خود را برای تشکیل حکومت اسلامی آماده می کردند و از سوی دیگر
آگاه به شهادت بودند، این دو مقوله چطور قابل جمع است؟
- پاسخ به این سؤال به اندازه اى اهمیت دارد که برخى نویسندگان را که نتوانستند بین «اداى وظیفه» و «آگاهى از نتیجه» وفق دهند، بر آن داشت به طور کلّى آگاهى امام از فرجام کار را انکار کنند! و تمام ادلّه تاریخى و روایى را که در این موضوع وارد شده است، زیر سؤال برند! غافل از آنکه نتیجه کار نمى تواند تعیین کننده وظیفه مردان الهى باشد. در فرهنگ دین، آنچه مهم است تشخیص وظیفه و عمل به آن است و رسیدن به نتیجه دلخواه، در مرحله دوم قرار دارد. تعالیم قرآن و اسلام و سیره معصومین(ع) گویاى این واقعیت است که جمع بین «وظیفه» و «نتیجه» هر چند اولویت دارد، ولى «عمل به وظیفه» بر «رسیدن به نتیجه» مقدم مى باشد. این است که امام حسین(ع) در کنار سخنانى که با صراحت از شهادت خویش و یارانشان یاد مى کنند، در عین حال از انگیزه هاى الهى حرکت خویش نیز به عنوان وظیفه الهى و تکلیف دینى، سخن به میان مى آورند و حتّى مى فرمایند: «بى وفایى یاران و کمى نفرات مرا از تکلیفم باز نمى دارد.» آن حضرت در روز عاشورا پیش از آغاز جنگ به همین نکته اشاره کرده و مى فرمایند: «آگاه باشید! که من حجّت را تمام کردم و از سرانجام شوم مخالفانِ حق، خبر دادم. آگاه باشید! که من با همین خانواده، با وجود نداشتن سپاه و بى وفایى یاران، جهاد خواهم کرد.» بنابراین حرکت امام(ع) یکى از جلوه هاى باشکوه «عمل به وظیفه» بود و نتیجه هر چه بود فرقى نمى کرد.
چرا امام حسین(ع) فرموده اند برای احیای امر به معروف و نهی از منکر بپا خاستند؟
-
به گواه تاریخ با آنکه به حسب ظاهر عواملى چون امتناع امام حسین(ع) از
بیعت با یزید و یا پاسخ به دعوت کوفیان، در تحقّق این قیام خونین بى تأثیر
نبود، ولى در عین حال در کلمات ایشان به طور مکرر از اصلاح امّت و دو فریضه
مهمّ امر به معروف و نهى از منکر به عنوان یکى از انگیزه هاى اساسى این
نهضت بزرگ یاد شده است. امام حسین(ع) را باید قهرمان این میدان دانست. آن
حضرت افزون بر امر به معروف قلبى و زبانى، عمل به آن را نیز به منتهاى اوج
خود رساند و بالاترین مرحله عملى آن را انجام داد، و با شجاعتى وصف ناپذیر
به همگان اعلام کردند: اى مردم! هر کس از شما در برابر تیزى شمشیر و زخم
نیزه ها شکیبا است، با ما بماند والاّ از ما جدا شود!
مطابق روایات،
قیام با شمشیر(در جاى خود) عالى ترین و پرفضیلت ترین مرحله از مراحل امر به
معروف و نهى از منکر است که سومین پیشوای شیعه به آن اقدام کردند. آن حضرت
نه تنها با سخنانشان به افشاى جنایات بنى امیّه پرداختند که با شمشیر ضد
آنان به مبارزه برخاستند و تا پاى جان ایستادگى کردند و این حرکت خویش را
«امر به معروف و نهى از منکر و اصلاح امور جامعه» نامیدند و در بیان و
سخنان خویش، به طور مکرّر از این فریضه بزرگ یاد کرده و با صراحت، یکى از
انگیزه هاى حرکتشان را احیاى همین امر مهم برشمردند.
چرا ایشان بر اصلاح امت جدشان تأکید داشتند که همین مسأله زمینه ساز قیام عاشورا شد؟
-
امام حسین(ع) با هدف احیاى دین خدا قیام و حرکت خویش را آغاز کردند و
تصمیم داشتند در مرحله نخست با تشکیل حکومت اسلامى و در غیر این صورت، با
شهادت خود و یارانشان به مقصود بزرگ خود برسند.
ایشان تاکید داشتند باید
دین از دست رفته و سنت فراموش شده رسول خدا(ص) را احیا کنند، بنابراین
نخست با این جمله: زمانى که امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل یزید شود،
باید فاتحه اسلام را خواند، تصریح کردند، با وجود خلیفه اى همچون یزید،
فاتحه اسلام خوانده است و دیگر امیدى به بقاى دین خدا در حکومت یزید نمى
رود. همچنین آن حضرت در نامه اى به جمعى از بزرگان بصره به بدعتهاى موجود
در جامعه اشاره کرده و هدفشان را از قیام ضد حکومت یزید، احیاى سنت و
مبارزه با بدعتها معرفى مى کنند.
ایشان در ذیل این نامه مى فرمایند: من
شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرا مى خوانم، زیرا(این گروه) سنت
پیامبر را از بین برده و بدعت(در دین) را احیا کردند. اگر سخنانم را
بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت مى کنم.
آن
گاه که در مسیر کربلا با «فرزدق» ملاقات مى کنند، به روشنى از بدعتها و
خلافکارى هاى حاکمان شام و قیام براى نصرت دین خدا چنین سخن مى گوید: اى
فرزدق! اینان گروهى اند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را
رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند،
باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من
از هر کس به یارى دین خدا و سربلندى آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم. تا
آیین خدا پیروز و برتر باشد.
راه و روش ائمه هدی(ع) پس از واقعه عاشورا در حفظ این نهضت بزرگ چه بود؟