عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۴۱۱
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۷:۰۰
حجت الاسلام رفیعی از معرفت الله می فرمایند:
داوود رقی می گوید که من به خدمت امام صادق (ع) رفتم ، ایشان خیلی با خوشحالی با من برخورد کردند . از ایشان پرسیدم چرا امروز اینقدر با روی گشاده با من برخورد کردید ؟ آقا فرمودند: این پنجشنبه که اعمال تو را نزد ما آوردند ، دیدم به پسر عموی خود سر زدی و من را خوشحال کردی .
عقیق: «نقل می کنند که حَجاج ابن یوسف یک زمانی برای تفریح به بیابان رفته بود یک چوپانی را دید که گوسفندان زیادی داشت . حجاج به او گفت یکی از این گوسفندان را سر ببر و برای ما کباب کن . چوپان گفت : این گوسفندان متعلق به مردم است .

حجاج گفت من به تو دستور می دهم ، من حجاج هستم . چوپان گفت : هرکسی باشی من این کار را نمی کنم! این گوسفندان مالک دارد .
 
حجاج گفت : آیا صاحبان این گوسفندان تعداد آنها را می دانند؟ چوپان گفت : نه.  حجاج گفت : اگر یکی از آنها کم شود آیا آنها متوجه می شوند ؟ چوپان گفت : نه حجاج گفت : پس نگران چه چیزی هستی ؟
 
چوپان نگاهی به بالا کرد و گفت با خدا چکار کنم ؟

این مسئله یعنی معرفت الله . چوپان در این مکان حضور خدا را احساس می کند حتی اگر صاحب حیوانات متوجه نشود .

در مورد رسول گرامی اسلام و ائمه نیز معرفت به همین معنا است. ما در قرآن کریم می خوانیم که پیامبر ، تو در روز قیامت می آیی و بر اعمال امت خود گواهی می دهی. در حدیثی از پیامبر (ص) داریم که ایشان فرمود : من زنده باشم یا از دنیا رفته باشم از اعمال شما خبر دارم و در روز قیامت شهادت می دهم.
 
داوود رقی می گوید که من به خدمت امام صادق (ع) رفتم ، ایشان خیلی با خوشحالی با من برخورد کردند . از ایشان پرسیدم چرا امروز اینقدر با روی گشاده با من برخورد کردید ؟ آقا فرمودند: این پنجشنبه که اعمال تو را نزد ما آوردند ، دیدم به پسر عموی خود سر زدی و من را خوشحال کردی . این مسئله همان معرفت است . یعنی اینکه انسان بداند اعمال او نزد معصوم می رود.

منبع: سمت خدا
212113

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین