عقیق: مراسم عزاداری شب شهادت حضرت جواد الائمه علیه السلام در هیئت «مهدی جان» برگزار شد.
در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین حائری زاده سخنرانی کرد و مهدی ارضی به مداحی و نوحه خوانی پرداخت.
گزیده ای از سخنان حجت الاسلام حائری زاده را بخوانید؛
*راجع به امام جواد علیه السلام چند نکته قابل توجه است، نکته اول؛ جوان ترین امام ما حضرت جواد الائمه بودند و اساسا خداوند در سن چهل و هفت سالگی جواد الائمه علیه السلام را به امام رضا علیه السلام اعطا فرمود. خیلی امام رضا علیه السلام را آزار می دادند، این که اگر شما امام بودی، چرا فرزندی از شما نمی آید، در سن چهل و هفت سالگی خداوند جواد الائمه را به ایشان اعطا فرمود، و حضرت فرمود: «به زودی خداوند به من فرزند و مولودی را عطا می کند، که عالم از نور او منور می شود»، قریب به همین مضمون، که خدا جواد الائمه علیه السلام را به ایشان داد، شرایط خیلی سختی هم بود.
*چند شبهه درباره امام جواد علیه السلام است، که یا واقعا شبهه حقیقی است یا سلفی ها و وهابی ها که خداوند عذاب دنیا و آخرتشان را زیاد کند، آنها این شبهه را وارد کردند، و آن شبهه این است؛ می گویند که: مگر می شود یک بچۀ...، حالا ما که می گوییم بچه، از نظر ما که بچه نیست، این ها امام هستند، چون ائمه ما سه تا عالم را درنوردیدند، یکی عالم نورانیت است.
آن ها قبل از اینکه به این عالم بیایند نور بودند، حول العرش بودند، لذا فلاسفه می گویند: اولین خلقت، صادر اول، همین ذوات مقدسه هستند، این ها بودند و هیچ نبود، زمان، مکان، تمام کهکشان ها، تمام موجودات بعد از اینها خلق شدند. حالا ما عرض می کنیم به حسب ظاهر، شبهه ای که وارد کردند، می گویند: امام جواد علیه السلام چطور ممکن است، 6یا 7 سالش باشد، یک کسی که این سن را دارد، امرش بر پیرمرد 90 ساله و صد ساله و تمام کائنات واجب باشد، مگر می شود یک بچه در این سن، اینقدر قابلیت و پتانسیل و ظرفیت پیدا کند که امرش برهمه واجب باشد، نه مستحب، که واجب باشد.
*سه جواب دارد، یک جواب عقلی دارد، یک جواب نقلی دارد، یک جواب تجربی هم دارد. عقلا محال نیست، که خداوند در ظرف یک نفر، بیش از آن اندازه ای که برای دیگران قرار می دهد، قرار دهد، هیچ مانعی هم ندارد، مانع عقلی هم نیست، نمونه های زیادی هم داریم، یک نمونه تجربی عرض کنم، همین آقا سیدمحمدحسین طباطبایی، الآن تقریبا بالای شاید بیست و پنج سالش باشد، حدودا زمانی که 5 یا 6 سالش بود، حافظ کل قرآن، حافظ نهج البلاغه، حافظ صحیفۀ سجادیه بود.
*در عربستان سعودی تمام علما را جمع کردند،
آقا سیدمحمدحسین طباطبایی را بردند آنجا، در آن جلسه، یک آدمی که حدودا شصت یا هفتاد
سال سن داشت را در مقابل یک بچۀ پنج شش ساله قرار دادند. نیم ساعت با هم مباحثۀ علمی
داشتند، هر سوالی می کرد جواب می داد، حالا او رفته و کلی درس خوانده، به جایی رسید
که یک مرتبه اینقدر ذوق زده شد، گفت: «والله إنّ هذا لآیة الله العظمی»، این بچه آیت
الله العظمی است، حالا جالب اینجاست که مبلغ ظاهرا 500 یا 1000 دینار، دستور داد به این بچه جایزه بدهند. جالب اش اینجاست، این آقای مفتی أعظم یمن
در آن جمع علمای سنی، گفته بود تا به حال برای ما امامت جواد الأئمه علیه السلام، که
شیعیان اقرار می کنند، روشن نبود، جا نیفتاده بود، الآن با دیدن این بچه برای ما جا
افتاد.
*دلیل تجربی اش این که آیت الله خزعلی، فرمودند ما
مشهدی کاظم ساروقی را دیده بودیم، که خدا به او لطفی کرده بود و حافظ کل قرآن بود،
بی سواد بود، حافظ کل قرآن بود، هر کجای قرآن را می گذاشتی میخواند، نهج البلاغه می
گذاشتیم جلوی ایشان، آنجایی که کلام أمیرالمؤمنین علیه السلام بود، نمی توانست بخواند
اما آنجایی که قرآن بود، کامل می توانست بخواند، آقای خزعلی می فرمایند که او را امتحانش
کردیم، به آقای بروجردی می فرمودند که یک چیزهایی من می دانُم که تو بلد نیستی، آقا
گریه می کردند می فرمودند راست می گویی، آیت الله خزعلی فرمودند دو تا واو را نوشتیم،
یکی واو را به نیت واو قرآنی، «و واعدنا موسی ...»، یک واو هم واو فارسی، آن واوی که
واو قرآنی بود، توانست بخواند، آن واوی که به نیت غیر قرآنی بود نتوانست بخواند، گفتند
چطور می خوانی؟ گفتند من در تمام آیات قرآنی نور میبینم، با آن نور می خوانم،
اواخر عمرش گفته بود: ای کاش مردم فقط من را با اینها امتحانم نمی کردند، خواص تمام
آیات را هم می دانم، آن کسی که ظاهر قرآن را به من یاد داد، باطنش را هم به من یاد
داد. یک آدم بی سواد، در یکی از دهکده های اطراف اراک، می تواند به این مقام برسد،
که ظاهر و باطن قرآن را خدا در کاسۀ وجودش بریزد. آن وقت أئمه علیهم السلام نمی شود؟
به قول یک بزرگی می گفت: عدد کسانی که در تهران، خدمت حضرت ولی عصر سلام الله علیه
مشرف می شوند، بیشتر از کسانی است که در قم خدمت حضرت مشرف می شوند. و همین جلسات،
و همین آدم ها، همین پاکانی مثل شما، در واقع مانع نزول بلا هستند.
*راجع به دلیل نقلی اش اینکه؛ اهل سنت که خودشان
می گویند که ما قرآن را قبول داریم، و من عرضم این است که اینها بعضی های شان قرآن را
هم قبول ندارند، چون همین قرآن می گوید: «فَاسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ
لا تَعْلَمُونَ» هر کجای قرآن را نفهمیدید، از اهل ذکر بپرسید، اگر قرآن را
قبول داشته باشند، باید از اهل ذکر بپرسند، فرمودند: «نحن اهل الذکر» و دلیل نقلی اش
هم یکی داستان حضرت یحیی، که در هشت یا نُه سالکی، خداوند حکم نبوت را به او داد، این دلیل قرآنی هم هست، یک عده ممکن
است در روایات خدشه کنند، اما حتی وهابیون هم نمی توانند در قرآن خدشه کنند، اگر خدشه کنند
که دیگر از نظر خودشان هم مرخص است. این یک دلیل قرآنی، حالا او را که می گوییم هشت، نُه ساله بوده، قرآن یک پیغمبری را معرفی میکند، نوزاد سه چهار روزه بوده، در گهواره
حرف زده، « إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا » حضرت عیسی
در گهواره حرف می زد، این را می خواهید چه کنید.
گزارش تصویری مراسم
حجت الاسلام حائری زاده
حامد شایان
احسان ارضی
محمد ملاسلیمانی
حامد شایگان
گزارش صوتی مراسم
سینه زنی و عزاداری حاج مهدی ارضی و دیگر ذاکرین اهل بیت علیهم السلام
خبرنگار : سید علی حسینی
عکاس : علی اکبر اکبری
