عقیق: بیست و نهمین روز از جمادی الثانی مصادف با سالروز رحلت «محمد بن علی الهادی» علیه السلام مشهور به «سید محمد» پسر ارشد امام هادی، برادر بزرگ امام حسن عسکری علیهما السلام و عموی حضرت حجة ابن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف است. امامزاده «سید محمد» در عراق به ویژه در میان شیعیان جایگاه خاصی دارد و یکی از مهمترین مکانهای زیارتی در عراق محسوب میشود که هر ساله هزاران زائر را از سرتاسر جهان به خود جذب میکند. این مکان مقدس به ویژه برای کسانی که با مشکلات فرزندآوری روبرو هستند، نقش بسیار ویژهای دارد.
به همین مناسبت با حجت الاسلام «ناصر خلج» از کارشناسان برنامه های دینی و مذهبی صداوسیما گفت وگویی داشته ایم که در ادامه متن این گفت وگو را می خوانید؛
حجت الاسلام «ناصر خلج» در این باره اظهارداشت: جناب «سید محمد» فرزند امام هادی علیه السلام هستند که در سال ۲۵۲ هجری در نزدیکی سامرا از دنیا رفتند. یکی از مورخین مشهور به نام «باقر شریف قَرَشی» نویسنده، پژوهشگر و مورخ عراقی می گوید: «ایشان در سال ۲۵۲ هجری قصد سفر حج می کنند و در روستایی نزدیک به سامرا به نام «بَلَد» - که در نزدیکی سامرا قرار دارد – بیمار شدند و ۲۹ جمادی الثانی در همان جا رحلت کرده و در همان روستا مدفون شدند که امروز نیز مزار ایشان است.
وی با اشاره به نقل «باقر قرشی» احتمال شهادت ایشان از طریق مسمومیت را نیز مطرح و تصریح کرد: باقر قرشی می گوید این احتمال نیز وجود دارد که ایشان از سوی عباسیان مسموم شده باشند. یعنی دو قول درباره ایشان نقل شده؛ ۱) اینکه بیمار شده و در روستای بلد رحلت کرده اند. ۲) اینکه مسموم شده و به شهادت رسیده اند. ایشان به قدری جلالت قدر داشتند که بسیاری گمان می کردند بعد از امام هادی علیه السلام، ایشان امام خواهند بود. چرا که ایشان از امام عسگری بزرگ تر هستند و به همین دلیل شیعیان در آن روزگار اعتقاد داشتند که ایشان امام بعد از امام هادی علیه السلام خواهند بود.
امام عسکری(ع) در فراق ایشان گریبان لباس خود را چاک داد
حجت الاسلام خلج تصریح کرد: در زمان رحلت ایشان، امام هادی علیه السلام خطاب به امام عسکری علیه السلام جملاتی فرمودند که دلیل بیان آن، ماجرایی دارد. از جمله فرمودند: «شکر خدا را به جای بیاور که خداوند متعال امر بزرگی را بر شما حادث کرد» که منظور از امر بزرگ، «مسئولیت امامت» است. علامه مجلسی (ره) در بیان این ماجرا در بحارالانوار از قول شخصی به نام «حسن بن حسن افطس» نقل می کند: امام هادی علیه السلام بعد از رحلت سید محمد، برای ایشان مجلس ختم برپا کردند. ما در این روز به منزل امام رفتیم و دیدیم که مردم در صحن منزل نشسته اند قریب به ۱۵۰ نفر از بزرگان بنی هاشم و از فرزندان ابوطالب در آنجا حضور داشتند. از آنجا که این داغ برای حسن بن علی (حضرت امام عسکری علیه السلام) بسیار سخت و سنگین بود حضرت گریبان لباس خود را چاک دادند، عده ای خواستند ایشان را مذمت کنند که امام فرمودند: موسی کلیم الله که پیامبر خدا بود نیز در فراق برادرش هارون که او نیز پیامبر خدا بود، گریبان درید. در اینجا بود که امام هادی علیه الاسلام فرزندش حضرت امام حسن عسگری علیه السلام را دلداری داده و آن جملات را به او فرمودند که : «شکر خدا را به جا بیاور که خداوند امامت را در تو قرار داده است».

جایگاه «سیدمحمد» صرفا به دلیل فرزند امام یا برادر امام بودن نیست
وی با بیان این که دلیل عظمت و جلالت قدر«سید محمد» صرفا به دلیل فرزند امام بودن نیست گفت: این گونه نیست که ایشان صرفا به دلیل اینکه فرزند امام هستند از این جلالت و چنین جایگاهی برخوردار باشند چرا که ایشان برادر دیگری به نام «جعفر» دارند که به جعفر کذاب مشهور است. چون پس از شهادت امام عسکری علیه السلام در حالی که امام حی و حاضر حضرت مهدی علیه السلام حضور داشتند، جعفر ادعای امامت کرد. به عبارت دیگر فرزندان امام هادی علیه السلام ۳ برادر هستند: «امام حسن عسکری، سید محمد و جعفر کذاب».
خلج «پسر امام بودن» را دلیلی کافی برای برتری افراد ندانست و خاطرنشان کرد: پسر امام بودن مزیّت مهمی نیست. ممکن است فردی پسر امام باشد اما راه را کج برود. همچنان که پسر حضرت نوح راه را کج رفت. عکس این ماجرا نیز صدق می کند. هارون الرشید ( لعنت الله علیه) چند پسر داشت. «مأمون» که قاتل امام رضا علیه السلام شد، «امین » که از خلفای سفاک عباسی بود و پسر دیگری دارد به نام «قاسم بن هارون الرشید» که ایشان از شیعیان درجه یک امیرالمومنین شد. بنابراین در بیان کرامات «سید محمد» فقط به این بسنده نکنیم که ایشان فرزند امام بوده، ممکن است انسان فرزند امام باشد اما راه امام را طی نکند.
کارشناس دینی تاکید کرد: حَسَب و نَسَب خوب و مهم است اما کافی نیست و کفایت نمی کند. شخصیت انسان و ادب او حائز اهمیت است. مردم چنان شخصیت و ادبی از «سید محمد» دیده بودند که ایشان را لایق امامت می دانستند. مانند قاسم بن هارون الرشید که حسب و نسبی نداشت؛ پدرش که قاتل امام کاظم علیه السلام بوده است، مادرش که آن گونه در تاریخ از او می گویند و برادرش مامون که قاتل امام رضا علیه السلام شد اما خود او توانست چنان زندگی کند که وقتی نام او به میان می آید او را مدح می کنند در حالی که پدر و برادرانش را لعن می نمایند. بنابراین در زندگی «سید محمد» عموی بزرگوار حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه صرفا فرزند امام یا برادر امام بودن مطرح نیست و کفایت نمی کند. بلکه آن سعه روحی و وجودی و آن طهارت ایشان باعث شد که چنین جایگاهی داشته باشند.
مردم عراق به جای دادگاه به مزار ایشان می روند
وی با اشاره به مطلبی کمتر شنیده شده درباره این امامزاده جلیل القدر گفت: ایشان در میان عراقیها به خصوص آنها که در بغداد و در نزدیکی سامرا زندگی می کنند جایگاه بسیار بالایی دارند. همچنان که ما در ایران نسبت به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ارادت و احترام ویژه ای داریم مردم عراق نیز درباره «سید محمد» چنین نگاهی دارند. ایشان را باب الحوائج می دانند و در دعواها، درگیریها و حتی در دزدیها مردم به دادگاه مراجعه نمی کنند بلکه به مزار «سید محمد» می آیند و غالبا همه چیز در همانجا فیصله می یابد و این بسیار در میان مردم عراق معروف است. حتی اگر کسی دزدی کرده باشد و شاهدی نداشته باشد می گویند به «سید محمد» قسم بخور. حتی جناب محدث نوری نقل می کند که من به چشم خویش دیده ام کسانی آمده و به عنوان مثال به فردی که دزدی کرده گفته اند که به «سید محمد» قسم بخورد که او دزدی نکرده، اما او حاضر شده مجازات را تحمل کند و شیء مسروقه را پس داده اما حاضر نشده به «سید محمد» قسم دروغ بخورد. و این جایگاه ایشان در میان مردم عراق است.

کارشناس تاریخ اسلام در ادامه به ویژگی دیگری از این شخصیت گرانقدر اشاره کرد و افزود: مطلب دیگری که شاید کمتر کسی درباره «سید محمد» گفته باشد و شنیده باشید این است که ایشان یکی از محدثان شیعه هستند. یکی از ویژگی هایی که احادیث ما دارند این است که روات احادیث (راویان) بسیار اهمیت دارند به عنوان مثال حضرت معصومه سلام الله علیها، حضرت زینب سلام الله علیها جزء راویان حدیث هستند، درست است که امامزاده هستند اما راوی حدیث هم هستند و این بسیارمهم است. روایتی داریم که ۷ فاطمه آن را نقل کرده اند یعنی فاطمه از فاطمه - هر فاطمه از عمّه ی خود - فاطمه دختر امام جواد علیه السلام از عمه خودشان حضرت معصومه سلام الله علیها و همین طور ادامه پیدا می کند تا حضرت زهرا سلام الله علیها. بنابراین در بررسی روایت به سند آن بسیار توجه می کنند و یکی از راویان حدیث ما، جناب «سید محمد» هستند که اتفاقا یکی از روایات سنگین در رابطه با «بداء» را ایشان نقل کرده اند.
انس و علاقه عجیب «سیدمحمد» به قرآن
وی خاطرنشان کرد: نکته دیگری که در رابطه با ایشان در تاریخ ذکر شده این است که ایشان عشق و علاقه وافر وعجیبی به قرآن داشتند. اهل تلاوت و تدبر در قرآن بودند. همچنان که مادرشان حضرت زهرا سلام الله علیها انس عجیبی با قرآن داشتند و می فرمودند: «من در دنیای شما سه چیز را دوست می دارم که یکی از آنها تلاوت قرآن است.» مطلب دیگری که شاید کمتر به آن اشاره شده باشد این است که نَسَب گروهی از سادات به نام «سادات آل بعاج» - گروهی ازسادات که درعراق و در خوزستان زندگی می کنند - به «سید محمد» می رسد. البته از همسر و فرزندان ایشان چندان اطلاعی در تاریخ ذکر نشده است اما مورخین درباره مادر ایشان نقل کرده اند که آن حضرت بانویی عارفه و صالحه بوده است تا جایی که امام عسکری علیه السلام حتی زمان شهادت خویش را به ایشان گفته بودند.
منبع:شبستان