عقیق: محمد عکاف مدیرعامل خبرگزاری پانا_این روزها خیلیها از «ایران» و «اتحاد ایرانیان» میگویند. برای ایران مینویسند و برای این خاک میخوانند... از اینکه ما ایرانیان - فارغ از گویش، قومیت و حتی شیوهٔ زندگیمان - عاشق کشورمان هستیم و با همهٔ اختلاف نظرها، پای این آب و خاک، با همه قدرت، اختلاف را کنار میگذاریم و چهرهٔ دشمن مشترک را به خاک میمالیم.
حاجمحمود!
من در این چند روز، صدها دلنوشته خوانده و دهها شعر و سرود شنیدهام.
اما نوحهٔ «ای ایران!...» تو چیزی «دیگر» بود. هنرمندانه و باغیرت، نشان دادی که عنوان کشورم، وطنم «ایران» هم میتواند مبنا و مفهوم نوحهٔ سینهزنی باشد.
تو با عشق، پرچم سهرنگ وطنمان ایران را به پرچم سرخ سیدالشهدا(ع) گره زدی.
حاجمحمود!
ما «بچههیئتیها» عمری متهم بودیم که به وطن و آبوخاک اجدادی بیتوجهیم و میدانیم که اکثر شهیدان دفاع مقدسِ هشتساله، برخاسته از هیئتهای مذهبی بودند. حالا و با نوحهٔ «ای ایران!»ت، کیف کردیم که اینبار، شعار وطنپرستی از حلقوم رسای بلندگوی هیئت شنیده شد... شعاری که سالها و از سوی جماعت بهظاهر ملیگرا و وطنپرست، مصادره شده بود.
این یعنی در جایی که پای وطنپرستی واقعی در میان باشد، پرچم دست همانهایی است که زیر پرچم امامحسین(ع) سینه میزنند... و بهتر و بیشتر از همه، فرق سپاه یزید و امامحسین(ع) را میفهمند.
حاجمحمود!
تو با نوحهات این پیام را دادی که وقت جنگ، وقتی دشمن حمله کند، «همه یکی هستیم»!... چون دشمن، همهٔ ما را یکی میداند و تیغ که بکشد، برایش کودک و زن و پیر و جوان فرقی نمیکند... اصولگرا و اصلاحطلب و راست و چپ هم نمیشناسد.
حاجمحمود!
نوای «ای ایران!...» تو پاسخ کسانی بود که میگفتند: «شما در هزار و چهارصد سال قبل ماندهاید». با نوحهات چقدر دلها به هم نزدیکتر و حالمان خوبتر شد.
هر ضربهای که با نام ایران به سینهها میخورد، نشان میداد که هرجا کربلایی شود، روضه میشود، نوحه میشود و برایش به سر و سینه میزنیم.