عقیق: طی بررسی و تحلیل حجت الاسلام علی محمدی هوشیار کارشناس فرق و ادیان، مشخص میشود که روایات مربوط به مرگ و میرهای پیش از ظهور امام زمان (عج) عمدتاً به آزمون و غربالگری مردم اشاره دارند نه مرگهای گسترده فیزیکی، و این روایات ارتباطی با روایات مرگ سرخ و سفید در دوران ظهور ندارند.
مرگ سفید و مرگ سرخ
برخی روایات مرتبط با دوران پیش از ظهور و نیز هنگام ظهور امام مهدی علیهالسلام، گاه مورد سوءاستفاده یا سوءبرداشت قرار میگیرند. با هر حادثهای که رخ میدهد، گروهی به سراغ این روایات میروند و تلاش میکنند از آنها نشانههایی استخراج کرده و به جامعه القا کنند که «ای مردم! ظهور نزدیک است؛ همین امروز و فردا خواهد بود». گرچه ممکن است نیت برخی از این افراد خیر باشد، اما در عمل به باور مهدویت آسیب میزنند و امیدی کاذب در میان مردم ایجاد میکنند.
در طول تاریخ نیز افرادی با چنین رویکردی حضور داشتهاند که با ادعاهای مشابه، به جریان مهدویت لطمه وارد کردهاند. با شیوع بیماری ها و جنگ ها، برخی به روایاتی اشاره کردهاند که از مرگومیرهای گسترده پیش از ظهور سخن گفتهاند؛ نظیر اینکه «دو سوم مردم خواهند مرد»، یا «مرگ سرخ و مرگ سفید» فرا خواهد رسید. باید توجه داشت که این افراد گاه بدون مراجعه دقیق به منابع روایی و تنها با استناد به مطالب منتشر شده در فضای مجازی، این مضامین را نقل کرده و حتی از آنها دفاع میکنند، بدون آنکه اعتبار و صحت روایات را بررسی کرده باشند.
با مراجعه به اینگونه روایات، میتوان آنها را در سه دسته کلی تقسیم کرد:
دسته اول: روایات موجود در منابع اهل سنت
این دسته شامل روایاتی است که یا از معصومین علیهمالسلام نقل نشدهاند، یا در صورت انتساب به معصوم، بر اساس ضوابط معتبر حدیثی و تطبیق با منابع شیعی، قابل قبول نیستند؛ چرا که یا با روایات معتبر در تعارضاند یا اشکالات سندی و محتوایی دارند.
بهعنوان مثال روایتی از ابن سیرین نقل شده است که از معصوم نیست و میگوید«لا یخرجُ المهدیُّ حتّی یُقتلَ مِن کلّ تسعةٍ سبعةٌ.»۱
یعنی: «مهدی خروج نمیکند تا اینکه از هر نه نفر، هفت نفر کشته شوند.»
این روایت نه از معصوم صادر شده و نه در منابع معتبر شیعه پذیرفته شده است، لذا از نظر استناد دینی قابل اعتماد نیست!
روایت دیگری نیز منسوب به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام آمده است که میگوید:«لا یخرجُ المهدیُّ حتّی یَقلَّ الثُلثانِ، و یَموُتَ الثُّلثُ، و یَبقی الثُّلثُ.»
یعنی: «مهدی خروج نمیکند تا آنکه دو سوم کاهش یابد (بمیرند)، یک سوم دیگر بمیرند، و تنها یک سوم باقی بماند.»
این روایت نیز از نظر سندی و محتوایی قابل مناقشه است و نمیتوان آن را به عنوان یک مبنای اعتقادی بهکار گرفت.
این دسته از روایات از منابع شیعی نقل شدهاند اما برداشت صحیح از آنها، نیازمند دقت در الفاظ و زمینه صدور است. برخی افراد، مفاهیمی مانند «یذهب» را به معنای «میمیرند» تفسیر کردهاند، در حالیکه این تفسیر در بسیاری موارد با متن روایت تطابق ندارد.
برای نمونه، در روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است:«سَمِعتُ أبا عبدِاللهِ علیهالسّلام یقولُ: لا یکونُ هذا الأمرُ حتّی یَذهَبَ ثُلُثا الناسِ. فقیلَ لهُ: إذا ذهبَ ثُلثا الناسِ، فَما یَبقی؟ قال علیهالسّلام: أما ترضونَ أن تکونوا فی الثُّلُثِ الباقی؟»۲
یعنی: «از امام صادق علیهالسلام شنیدم که فرمودند: این امر (ظهور) واقع نمیشود تا آنکه دو سوم مردم بروند. عرض شد: اگر دو سوم بروند، چه میماند؟ حضرت فرمودند: آیا راضی نیستید که در یک سوم باقیمانده باشید؟»
در این روایت، واژه «یذهب» بهکار رفته است، نه «یموت». این نشان میدهد که منظور از رفتن، الزاما مرگ نیست؛ بلکه میتواند به معنای «جدا شدن از راه حق» «ارتداد» «مردود شدن در آزمونهای الهی» و مانند آن باشد.
این معنا با سایر روایات نیز تأیید میشود:
از جمله فرمایش امام صادق علیهالسلام :«یا أبا إسحاقَ، لا یکونُ هذا الأمرُ حتّی تُمَحَّصُوا، و تُمیَّزُوا، و لا یَبقی منکم إلا الأقلُّ.»۳
یعنی: «ای ابا اسحاق، این امر (ظهور) تحقق نمییابد تا آنکه آزموده شوید، تمییز داده شوید و غربال شوید، و از شما جز اندکی باقی نماند.»
اینگونه روایات نشان میدهند که کاهش جمعیت مورد اشاره، ناظر به مرگ جسمی نیست، بلکه به معنای آزمایش و جداسازی مؤمنان واقعی از غیر آنهاست.
در روایت دیگری از امام صادق علیهالسلام آمده است:
«قلتُ لأبی عبدالله علیهالسلام: النداءُ حقٌّ؟ قال علیهالسلام: أی والله، حتّی یسمَعَهُ کلُّ قومٍ بِلِسانِهم... ثم قال علیهالسلام: لا یکونُ ذلک الأمرُ حتّی یَذهَبَ تِسعَةُ أعشارِ الناسِ.»۴
یعنی: «عرض کردم: آیا ندای آسمانی حق است؟ فرمودند: آری، به خدا قسم، تا آنکه هر قومی با زبان خود آن را بشنوند. سپس فرمودند: این امر واقع نمیشود تا آنکه نه دهم مردم بروند.»
در اینجا نیز واژه «یذهب» آمده است، که به معنای نابودی جسمی نیست، بلکه میتواند اشاره به گمراهی یا دور شدن از مسیر الهی باشد.
این دسته از روایات که در روزگار ما بیشتر نقل میشوند، ناظر به اتفاقاتی هستند که در هنگام ظهور و نه پیش از ظهور رخ میدهند. حتی اگر وقوع آنها را بپذیریم، این اتفاقات مربوط به زمان پس از ظهور امام مهدی علیهالسلام است و نه پیش از آن.
در از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است:«بینَ یدی القائمِ موتٌ أحمرُ و موتٌ أبیضُ، و جَرادٌ فی حِینهِ و جَرادٌ فی غیرِ حِینهِ، أحمرُ کألوانِ الدماءِ. أمّا الموتُ الأحمرُ فبالسیفِ، و أمّا الموتُ الأبیضُ فالطاعونُ.»۵
یعنی: «در زمان ظهور قائم، مرگ سرخ و مرگ سفید خواهد بود؛ و ملخهایی در زمان خود و در غیر زمان خود ظاهر میشوند که سرخفام چون خون هستند. مرگ سرخ کشته شدن با شمشیر است و مرگ سفید، طاعون است.»
عبارت «بین یدی القائم» در این روایت، به معنای همزمان با قیام امام مهدی علیهالسلام است، نه قبل از آن.
این تعبیر در قرآن نیز به همین معنا بهکار رفته است؛ برای مثال، در آیه:«قُلْ مَن کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ»۶
عبارت «بَیْنَ یَدَیْهِ» به معنای چیزی است که حاضر و در برابر انسان است، نه آنچه پیش از او آمده باشد. لذا روایات مربوط به مرگ سرخ و سفید ناظر به دوران ظهور و نبردهای پس از قیام حضرت است.
در روایتی دیگر آمده است:
«عندَ القائمِ من وُلدِ علیٍّ علیهالسّلام غَیبَةٌ کغَیبَةِ یوسف، و رَجعَةٌ کَرَجعةِ عیسی بن مریم... ثم یَظهَرُ بعدَ غَیبَتِه مع طُلوعِ النجمِ الأحمر، و خَرابِ الزّوراءِ، و هیجانِ الرّی، و خروجِ السُّفیانی، و حربٍ بوُلدِ العبّاس،... حتّی یَحدثَ المَوتُ الأحمرُ، و الطّاعونُ الأکبرُ...»
این روایت نیز تأکید دارد که مرگ سرخ و طاعون بزرگ، پس از ظهور امام مهدی علیهالسلام واقع میشوند.
از نظر علمی نیز مشخص است که طاعون بیماریای شناختهشده است و در نقاط مختلف جهان، از جمله برخی مناطق آفریقا، هنوز دیده میشود. بنابراین نمیتوان هر بیماری نوظهوری همچون کرونا و بیماری های دیگر را با قاطعیت مصداق طاعون دانست و آن را به این روایات تطبیق داد.
نتیجه گیری:
۱. بسیاری از روایات مربوط به کاهش جمعیت، ناظر به آزمون و غربال شدن مردم است و نه مرگ جسمی آنها.
۲. روایاتی که به مرگ سرخ و سفید اشاره دارند، مربوط به دوران ظهور امام مهدی علیهالسلام هستند، نه دوران پیش از ظهور.
۳. برخی از روایات، از منابع اهل سنت نقل شده و از نظر قواعد حدیثشناسی در منابع شیعی پذیرفته نیستند.
پی نوشت:
۱.کتاب الفتن ابن حماد، صفحه ۲۳۱.
۲.در کتاب کمالالدین، جلد دوم، صفحه ۶۵۶.
۳.در کتاب الغیبة نعمانی، صفحه ۲۰۸.
۴.الغیبة نعمانی، صفحه ۱۴۵.
۵. کتاب الغیبة نعمانی، صفحه ۲۷۰.
۶. بقره آیه ۹۷.
منبع:حوزه