۰۹ دی ۱۴۰۳ ۲۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۱۶
عقیق: در نهم دی ماه، به پاس خروش ملت بصیر ایران در سال ۸۸، روز بصیرت و میثاق با ولایت جشن گرفته میشود. این روز یادآور اهمیت بصیرت در تشخیص حق از باطل و وفاداری به اصول اسلامی و ملی است.در این متن به راههای تقویت بصیرت و نقش آن در مقابله با فتنهها پرداخته میشود.
روز نهم دی ماه به دلیل خروش ملت بصیر ایران در سال هشتاد و هشت که طومار فتنه جویان را به اشاره و راهنمایی های مقام عظمای ولایت در پیچید به حق به نام روز بصیرت و میثاق با ولایت نام گذاری گردیده است، به همین مناسبت سزاوار است در خصوص بصیرت و راه حصول آن توضیحاتی ارائه دهیم.
مفهوم بصیرت در معنای کلی آن عبارتست از نیرویی که به انسان قدرت تشخیص درست و به موقع داده و او را در زمانه انتخاب یاری می نماید. در قرآن کریم خداوند دعوت به دین را دعوت همراه با بصیرت معرفی کرده و می فرماید: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکینَ».[۱]
همچنین در قرآن کریم از هشدارهایی سخن به میان می آورد که اهل بصیرت با درک آنها به رستگاری می رسند و اهل بی بصیرتی که خود را به نادیدن و کوری می زنند در اثر ندیدن به گمراهی می افتند «قَدْ جَاءکم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا؛ به راستی رهنمودهایی از جانب پروردگارتان برای شما آمده است. پس هر کس با دیده بصیرت بنگرد، به سود خود او و هر کس به دیده بصیرت ننگرد، به ضرر خود اوست».[۲]
در یک نگاه اجمالی می توان بصیرت را به انواع مختلفی تقسیم کرد که از جمله آنها بصیرت اعتقادی، بصیرت اخلاقی- معنوی و بصیرت سیاسی می باشد که بر اساس هر کدام از انواع بصیرت شرایط ویژه ای برای تحقق بصیرت و اطلاق عنوان بصیر بر فرد لازم خواهد بود، امّا بصیرت سیاسی نیازمند شرایطی است که در این نوشتار تلاش می شود تا عواملی که باعث بصیرت سیاسی در فرد می شود از منظر آیات وروایات بررسی شود .
مهمترین کارکرد بصیرت سیاسی در زمان فتنه ها، تشخیص درست و به هنگام و جلوگیری از مردود نشدن در برابر فتنه ها می باشد. به لحاظ تاریخی، نداشتن بصیرت در زمان امام علی ـ علیه السلام ـ باعث شد افرادی که به ظاهر جزء عابدین و زاهدین زمانه بودند در زمانه انتخاب، دچار اشتباه شده و از صف امام علی ـ علیه السلام ـ جدا شوند در جنگ صفین آنگاه که معاویه خطر نابودی را در کمین دید با مشورت عمرو عاص قرآن بر سر نیزه ها کرده و بدین ترتیب افراد بی بصیرت سپاه امام علی ـ علیه السلام ـ را فریب دادند و همین افراد که حضرت علی ـ علیه السلام ـ را مجبور به پذیرش حکمیت نمودند پس از اینکه از نتیجه حکمیت آگاه شدند و فریب معاویه را به چشم دیدند این بار باز علی ـ علیه السلام ـ را مقصر دانسته و از او خواستند تا توبه نماید و آنگاه لشکری برانگیخته و با امام علی ـ علیه السلام ـ وارد جنگ نهروان شدند و مولای متقیان سرانجام توسط یکی از همین افراد بی بصیرت و به ظاهر مومن به شهادت رسیدند. بنابراین برای رسیدن به بصیرت مطلوب لازم است تا عوامل بصیرت افزا و نیز موانع بصیرت زدا شناسایی شوند تا اولی تقویت شده و از دومی اجتناب صورت گیرد.
برخی از مهم ترین راه های حصول و تقویت بصیرت:
۱. تقوا و خدا ترسی:
یکی از عوامل ایجاد کننده بصیرت تقوای الهی و خدا ترسی است که زمینه بینایی را برای انسان فراهم می سازد. خداوند متعال در ضمن آیات متعددی بر این امر تصریح دارد. در آیه ای آمده است: «یِا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکمْ فُرْقَاناً...».[۳] ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی پیشه کنید، خداوند برای شما فرقان (وسیله جدایی حق از باطل دیده بصیرت) قرار می دهد فرقان در این آیه شریفه به صورت نکره و مطلق ذکر شده است که هم دلالت بر عظمت این نور الهی دارد و هم گستردگی آن شامل مسائل اعتقادی، علمی و هر گونه اظهار نظر در امور مهمه زندگی می شود. در برخی از تفاسیر ذیل این آیه آمده است:
«فرقان» صیغه مبالغه از ماده «فرق» است و در اینجا به معنای چیزی است که به خوبی حق را از باطل جدا می کند،[۴] این جمله کوتاه و پر معنا یکی از مهم ترین مسائل سرنوشت ساز انسان را بیان کرده است.
در طول تاریخ در حالات مردان و زنان پرهیزکار، روشن بینی هایی مشاهده شده که هرگز از طریق علم و دانش معمولی قابل درک نیست، آنها بسیاری از حوادث را که در لا به لای آشوب های اجتماعی ریشه آن ناشناخته بود به خوبی می شناختند و چهره های منفور دشمنان حق را از پشت هزاران پرده فریبنده می دیدند. این اثر عجیب تقوا در شناخت واقعی و بصیرت و درک انسان ها در بسیاری از روایات و آیات دیگر نیز آمده است؛ از جمله در سوره بقره آیه ۲۸۲ می خوانیم «و اتّقوا الله و یعلمکم الله» تقوا پیشه کنید و خداوند به شما تعلیم می دهد در حدیث معروف آمده است: «المؤمن ینظر بنور الله؛ انسان با ایمان با نور خدا می بیند».[۵] بنابراین تقوا و خدا ترسی سرچشمه بصیرت و دستیابی به تشخیص حق از باطل می باشد و افزایش و تعمیق تقوا در وجود انسان تقویت بصیرت تشخیص حق در مواقع شبهه ناک را به دنبال دارد.
۲. تفکر کردن و استفاده از ابزار عقل در تشخیص درست و نادرست:
در روایات اسلام علم به نور تشبیه شده است که موجب روشنایی دل و جان آدمی می گردد. در نزد بزرگان دین علم به مثابه چراغی است که انسان به وسیله آن راه از چاه را در تاریکی های حوادث و رویدادها تشخیص می دهد. یعنی بدون علم انسان نمی تواند به بصیرت دست پیدا کند. هم چنین بر تفکر و به کار گیری فکر تأکید فراوانی در متون دینی شده است به طوری که آن را از بالا ترین عبادات دانسته اند. تفکر موجب بصیرت می شود، چنان چه امام علی ـ علیه السلام ـ در نامه ۳۱ نهج البلاغه می فرمایند: «من تفکر أبصر» هر کس اندیشه خود را به کار گیرد، حقایق را می بیند و راه صحیح را انتخاب می کند اهمیت تفکر در همه امور دنیا و آخرت چیزی نیست که بر کسی مخفی باشد و تمام افراد پیروزمند و موفق همین راه را پیموده اند.[۶] تفکر می تواند گاه معراج انسان و وسیله سعادت او باشد در تاریخ داستان فضیل عیاض به عنوان یکی از مثال هایی که در آن یک لحظه تفکر فضیل که راهزن مشهوری بود با شنیدن یکی از آیات الهی باعث توبه او شد به گونه ای که فضیل راهزن در نهایت تبدیل به یکی از اولیاء الله شد و یا داستان بشر حافی که با لحظه ای تفکر در سخن امام کاظم ـ علیه السلام ـ توبه کرد، در روایات نیز ارزش تفکر بالاتر از عبادت خالی دانسته شده است چنانکه امام فرموده اند: «تفکر ساعة افضل من عبادة سبعین سنه».
در روایتی دیگر فردی نزد امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده و از همسایه مؤمنش یاد می کند و می گوید همسایه ای دارم که بسیار نمازخوان است و بسیار صدقه می دهد و فراوان حج به جای می آورد و از احوال او می پرسد؟ امام ابتدا از عقل او می پرسد و می گوید: کیف عقله؟ یعنی میزان عقل و خرد او چقدر است؟ و چون آن صحابی امام صادق ـ علیه السلام ـ جواب می دهد که: «جعلت فداک لیس له عقل؛ هیچ عقلی ندارد» امام صادق علیه السلام ـ می فرمایند: «لایرتفع بذلک منه؛ این عبادات او مقام او را بالا نمی برد »[۷] و این نشان دهنده میزان اهمیت عقل و تدبیر تفکر در اسلام می باشد. تاکید آیات قرآنی بر تدبر و تفکر نیز بر همین اساس می باشد؛ آیاتی که در آنها عباراتی همچون «افلا تعقلون»، «لعلهم یتفکرون»، «ان فی ذلک لایت لقوم یتفکرون» و ... آمده است.
۳. عمل به دانسته ها:
یکی از عوامل گمراهی انسان مومن اینست که علیرغم علمی که دارد به علم خود عمل نمی کند فلذا به بدبختی و شقاوت دچار می شود امام علی ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «العلم مقرون بالعمل: فمن علم عمل و العلم یهتف بالعمل، فان اجابه و الا ارتحل عنه؛ علم و عمل پیوند نزدیکی با هم دارند پس کسی که دانست باید به آن عمل کند چرا که علم عمل را فرا می خواند اگر پاسخش را داد می ماند وگرنه کوچ می کند».[۸]
۴. پذیرش حق:
پذیرش حق ولو خلاف خواسته های نفسانی باشد چرا که گاه فرد تشخیص درست هم انجام می دهد و لکن به خاطر انگیزه های نفسانی از پذیرش حق ابا می کند در این زمینه خداوند متعال آیاتی را ذکر می کند که در آنها اشاره می کند که برخی یهودیانی که منکر رسالت نبی مکرم اسلام بودند علم به رسالت و نبوت حضرت داشتند مثلا در آیه ۷۵ سوره بقره می فرماید: «آیا طمع دارید که یهودیان به دین شما بگروند در حالی که گروهی از آنان کلام خدا را شنیده و به دلخواه خود تحریف می کنند با آنکه در کلام خدا تعقل کرده و علم به آن دارند». پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز می فرمایند: «قولوا الحق و لو علی انفسکم».
متاسفانه در زمانه فتنه ها برخی به ظاهر مومنین دچار چنین آفتی می شوند در طول تاریخ اسلام نیز برخی از کسانی که پیامبر را درک کرده بودند و حدیث غدیر را نیز از زبان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ شنیده بودند با وجود علم به حقانیت امام علی ـ علیه السلام ـ به دلیل هواهای نفسانی به جای عمل به علمشان، ولایت ایشان را انکار کردند.
۵. پرهیز از تعصبات بی جا:
اسلام با مبنا قرار دادن تقوا به عنوان مبنای فضیلت و برتری هر گونه امتیاز نژادی و قومی وقبیله ای و جناحی را محکوم کرده و همگان را به یافتن حق و عمل بر طبق آن دعوت می کند لذا در زمانه فتنه ها برای تشخیص حق و درک درست واقعیات زمانه لازم است از هرگونه تعصبی نسبت به افراد و جریان ها پرهیز کرده و به تحلیل ماجراها بپردازیم در اصول کافی امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «هر کس که تعصب داشته باشد رشته ایمان را از گردن خود باز کرده است».[۹]
و در جایی دیگر امام سجاد ـ علیه السلام ـ معنای عصبیت را چنین فرموده اند: «عصبیت یعنی اینکه صاحب عصبیت بدان قوم خود را از خوبان دیگران بهتر بداند». البته روشن است که منظور امام از آن عصبیت، عصبیتی است که منشاء عقلانی و دینی ندارد و اصطلاحا عصبیت بی جا نامیده می شود .
۶. تأمل در تاریخ و عبرت پذیری:
تأمل در تاریخ و عبرت پذیری از حوادث تاریخی مشابه به ویژه تاریخ امام علی، امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ که مهمترین و سرنوشت سازترین فتنه ها رقم خورد از طریق مطالعه تاریخ آنان یا سیر و سیاحت در زمین و مشاهده عبرت ها. قرآن کریم می فرماید: «أفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَی الْأَبْصَارُ وَلَکن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ؛ آیا در زمین گردش نکرده اند تا دل هایی داشته باشند که با آن بیندیشند یا گوش هایی که با آن بشنوند؟ در حقیقت، چشم ها کور نیست، لیکن دل هایی که در سینه هاست، کور است».[۱۰]
متاسفانه یکی از آفت هایی که باعث گمراهی در دوران فتنه می شود عبرت نگرفتن از حوادث تاریخ مشابه است وگرنه به قول معروف: «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار؛ چه بسیارند عبرت ها و چه کمند عبرت پذیری».
بنابراین برای داشتن بصیرت سیاسی دینی داشتن شرایطی از قبیل زهد و تقوا و تمسک به قرآن و عترت و ... لازم است اما کافی نیست و باید به شرایط دیگری نیز توجه داشت و اگر چه دعای خیر والدین اثر مثبتی در هدایت فرزندان دارد، اما باید توجه داشت که بر اساس نوع خلقت انسان و فطرتی که دارد عوامل مختلفی در تربیت یک فرد دخالت دارند که هر کدام از آنها می تواند به عاملی در تقویت نقش تربیتی پدر و مادر تبدیل شود و یا مانعی در جهت این تربیت شود، از جمله این عوامل تربیتی می توان به جامعه و محیط پیرامون، دوستان، رسانه ها و ... اشاره کرد که هر کدام در جهت گیری های تربیتی فرزندان نقش مستقیم دارند، از طرفی بر اساس سنت الهی و بر اساس اصل تکلیف محوری و فرجام مندی، انسانها موجوداتی هستند که مختار آفریده شده و درنتیجه انتخاب مسیر زندگی آنان با اختیار خود آنان است و حتی اگر دعای پدر و مادر در حق فرزندان هم تاثیری داشته باشد.
ابتدا باید زمینه های این تاثیر را خود فرزندان در خود ایجاد نموده باشند و گرنه با فراهم نبودن زمینه، دعا نیز تاثیری نخواهد داشت، بر همین اساس قرآن کریم فرزندان برخی اولیای الهی و پیامبران همچون حضرت نوح را مثال می زند که حتی حضرت نوح به او دعا نمود و از خداوند درخواست نجات او را نمود، امّا از آنجایی که وی زمینه هدایت و تاثیر دعای پیغمبر الهی را از دست داده بود از جانب خداوند خطاب آمد که برای او دعا نکند که اجابت نخواهد شد؛ چرا که او با اعمال غیر صالح خود زمینه هدایت را از دست داده است[۱۱] و در سنت الهی و در آیات و روایات اگر چه لقمه حلال، عمل صالح و دعای خیر والدین از جمله عوامل هدایت مطرح شده است، امّا این عوامل با در نظر گرفتن عملکرد مختارانه فرد هدف و میزان تاثیر عوامل و موانع تربیتی دیگر تاثیر خود را بر جای خواهد گذاشت.
پی نوشت:
[۱]. یوسف / ۱۰۸.
[۲]. انعام / ۱۰۴.
[۳]. انفال / ۲۹.
[۴]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ سی و دوم، ۱۳۸۶ش، ج۷، ص۱۷۷.
[۵]. همان، ص۱۸۰.
[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام ـ تفسیر نهج البلاغه، قم، انتشارات امام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۸۷ش، ج۹، ص۶۳۴.
[۷]. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، کتاب العقل و الجهل، ح۱۹.
[۸]. نهج البلاغه، حکمت ۳۶۶.
[۹]. اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب العصبیه، ح۱.
[۱۰]. حج / ۴۶.
[۱۱] برداشت از آیات ۴۵ و ۴۶ سوره هود
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه