عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۳۰۴۶
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۵
پای درس اخلاق آیت‌الله مجتهدی؛
پس عاصیان از گناه توبه کنند، عابدان از عبادت استغفار کنند و مایی که گناه نمی‌کنیم باید از عبادتمان توبه کنیم. واقعا نمازهای ما توبه دارند.
عقیق: ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانی‌ها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و می‌توانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.


آیت‌الله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیه‌شان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه می‌‌داد که بر دل می‌‌نشست؛ به طوری که حتی هم ‌اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.


کسی که می‌خواهد در وقت مردن خاطر او از معاصی و شهوات محفوظ و اصلا به فکر آن‌ها نیافتد باید در تمامی عمر خود مشغول مجاهده بوده که نفس خود را از معصیت باز دارد و ریشه شهوات را از دل خود بکند و مواظبت بر علم و عمل نماید و به این جهت است که حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند که تعجب نمی کنم از کسانی که در دنیا هلاک شدند که چگونه هلاک شدند؟ ولیکن تعجب می‌کنم از کسانی که نجات یافتند که چگونه نجات یافتند و در حدیث رسیده است که روح بنده مومن را بر خیر و اسلام بالا برند ملائکه تعجب می‌کنند و می‌گویند چگونه نجات یافت از دنیایی که نیکان ما در آنجا فاسد شدند؟


حضرت فرمودند مردم همه اهل هلاکند مگر علما و علما همه اهل هلاکند مگر عمل‌کنندگان به علم خود و عمل کنندگان همه اهل هلاکند مگر مخلصین و مخلصین همه بر خطر عظیم و در محل تشویش و بیم‌اند پس بر هرکسی لازم است که سعی نماید که از این خطر عظیم نجات یابد و خاتمه او به خیر و عاقبت او به نیکویی باشد و نظری به احول انبیا و اولیا و بزرگان بارگاه خدا افکن و سعی ایشان را در عبادات ملاحظه نما و ببین که چگونه عمر خود را در خدمت پروردگار صرف نمودند و روز و شب بدن خود را در رنج افکندند و به عبادت و طاعت مشغول شدند.
شبانه وادی ایمن گهی رسد به مراد/ که چند سال به جان خدمت شعیب کند


فکر گناه هم نکنیم حتی در وقت مردن


بدبختی این است که آدم در موقع مردن گناه کند. مثلا تا غیبت می‌کند ناگهان ملک الموت قبض روح می‌کند. فکر گناه می‌کند، 20 سال پیش گناه کرده و حالا به آن فکر می کند و از آن لذت می برد و در همان زمان می میرد. لذا بزرگان ما از بدی عاقبت می ترسیدند. از سوء عاقبت می ترسیدند، وحشت می کردند که ما چه کنیم؟ غصه این است که ما عاقبتمان چه خواهد شد؟


لذا استاد اخلاقی در طلبگی داشتیم، سید مهدی نجفی بود. فرمودند: یکی از گناهانی که ما می کنیم نمازهایمان است. برای نمازهایمان هم ما باید توبه کنیم، استغفار کنیم. ما باید غصه بخوریم که نمازهایی که تا به حال خوانده ایم قبول بوده یا قبول نبوده. اصلا ما خیال می کنیم نمازهایمان ما را بهشت می برد. می گوید ما که گناهی نداریم. همین نمازها خودش گناه است. روزه گناه است خمسمان، حتی مکه‌مان. می‌رود مکه و بر می‌گردد و ریشش را می‌تراشد. مکه اش هم ریا است به روستاها که بروید وقتی می خواهند قسم بخورند دائم می‌گویند به آن حجری که بوسیدم. اینقدر نگویید.


پس عاصیان از گناه توبه کنند، عابدان از عبادت استغفار کنند و مایی که گناه نمی‌کنیم باید از عبادتمان توبه کنیم. واقعا نمازهای ما توبه دارند. لذا می‌گویند نماز عصر که خواندی یکی از تعقیباتش این است: «أستغفرالله ربی و أتوب إلیه». یکی از تعقیبات نماز عصر هفتاد مرتبه استغفار است. سوء عاقبت، پناه بر خدا.


در فکر گناهم ناگهان سکته مغزی یا قلبی می‌کنم. در فکر گناهم زلزله بیاید و زیر آوار بروم. در فکر گناهم و سیل مرا ببرد. پس از خدا بخواهیم که ما فکر گناه نکنیم. نه اینکه گناه نکنیم. فکرش را هم نکنیم. فکر این که آب به شیر بریزم و به مشتری بدهم را نکنیم. «وَذَرُوا الإِثمِ ظَاهِرَه و بَاطِـنَهُ»(1) گناهان را واگذار کنید. گناه نکنید. چه گناه ظاهر و چه گناه باطن. فکر گناه هم خطرناک است. فکر گناه هم آدم را تاریک می‌کند. فکر بکنم و دروغ به مشتری بگویم. فکر بکنم و شب در رختخواب خوابیدم که چه کار کنم با مشتری.


قدیم کاسبی‌ها حلال بود


الان غالب مردم جهنم می‌روند به خاطر اینکه نان نکشیده می‌فروشند. نان را باید بکشند و وزنی به شما  بفروشند. چون عددی می‌فروشد مشکل است. این‌ها به مظالم گرفتارند و اگر صاحبش راضی نباشد اشکال شرعی دارد.


یک کاسبی، حالا که فوت کرده، بیست سال پیش از دکان او رد شدم و دیدم نورانی است و دکانش هم پر است. گفتم پنجاه گرم گل‌گاو‌زبان بده. سنگ را روی ترازو می‌گذاشت یک پاکت هم روی آن یکی می‌گذاشت. گل‌گاو زبان را داخل پاکت ریخت و می‌گذاشت کنار. روی آن یکی یک سنگ و یک پاکت بود که این پاکت در مقابل آن یکی پاکت برابری کند. این قدر کاسب‌های قدیم احتیاط می‌کردند.


الان قنادی‌ها که شیرینی با جعبه می‌گذارند، یک جعبه هم آنطرف بگذارند. پول جعبه را هم از شما جدا بگیرد ایرادی ندارد. از روی حساب. اما با قیمت شیرینی از شما می گیرد گرفتار مظالم است.


الان به برکت 3 دسته عذاب نیست


 حالا اگر شما می‌گویید پس چرا عذاب نمی آید و ما را از بین نمی‌برد؟ به برکت خوب ها است. حدیث داریم اگر سه نفر نبودند عذاب می‌فرستادیم. «و لولا شیوخ ٌ رُکَع» اگر این پیرمردهای خمیده نبودند، پیرمردهایی که دولا دولا راه می روند، قدیم زیاد بودند. «و لو لا صبیان رُضَع» یعنی بچه شیرخوار، «ولا بهائم رُتَع» حیواناتی که در بیابان‌ها می‌چرند مثل گوسفندها. «لصب علیکم العذاب صبا» هر آینه بر شما عذابی نازل می شد.


اول به برکت این پیرمردها و پیرزن‌های خمیده، دوم بچه های شیرخوار و سوم اگر حیوانات چرنده نبودند عذاب می آمد. یک وقتی باران نیامده بود، حضرت سلیمان نماز باران خواند. زمانی که نماز تمام شد حضرت سلیمان دید مورچه‌ای خوابیده و به طرف آسمان. حضرت سلیمان به اصحاب و لشگریانش که برای نماز باران آمده بودند فرمودند که بروید. به دعای این مورچه باران آمد نه برای نماز ما. مورچه دستانش را به طرف آسمان کرده بود و به خدا می‌گفت: خدایا ما را به گناه اولاد آدم نگیر. لذا به برکت دعای مورچه باران آمد. خدا رحمت کند بهلول را در سیستان و بلوچستان رفته بود نماز باران خوانده بود و باران آمد و روزنامه ها نوشتند.


پی نوشت :
1_( سوره مبارکه انعام آیه 120.)
منبع:دانشجو
211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین