کد خبر : ۱۳۰۲۸۱
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۸

انقلاب اسلامی، انقلاب آرمانها است

شهید بهشتی به عنوان یکی از تئوریسین‌های جمهوری اسلامی ایران به صورت خاص به مبنای جمهوریت و اسلامیت نظام سیاسی پرداخته است.

عقیق: سیده فاطمه سادات کیایی: شهید بهشتی را به عنوان یکی از تئوریسین‌های نظام جمهوری اسلامی می‌شناسند. کسی که دوم آبان ۱۳۰۷ هجری شمسی در محله لنبان اصفهان چشم به جهان گشود و از چهار سالگی خواندن، نوشتن و قرائت قرآن را شروع کرد. وی در سال سوم دبیرستان منظور تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه اصفهان و سپس قم شد. بهشتی در سال ۱۳۳۰ آموختن زبان را در تهران آغاز کرد و در همان سال به سبب شرکت در تجمع معترضان تلگراف‌خانه اصفهان و سخنرانی علیه صحبت‌های قوام السلطنه به شهربانی احضار شد. در همین سال بود که شهید بهشتی با علامه طباطبایی آشنا شد و در درس اصول فلسفه و روش رئالیسم وی حضور یافت.

وی در سال ۱۳۳۳ دبیرستان «دین و دانش» را در قم تأسیس کرد و مدیریت آن را به عهده گرفت. یک سال بعد نیز موفق شد مدرک کارشناسی رشته فلسفه معقول را از دانشگاه تهران اخذ کند. شهید بهشتی در سال ۱۳۳۵ تحصیل در مقطع دکتری همین رشته را آغاز کرد و سه سال بعد مدرک دکتری را دریافت کرد. وی پس از چند سال مطالعه، تحقیق و تألیف چند کتاب و مقاله از جمله حکومت اسلامی، نماز چیست، حکومت پیغمبران را تألیف کرد.

شهید بهشتی در سال ۱۳۴۲ مدرسه علمیه حقانی را تأسیس کرد و به کمک جمعی از فضلای حوزه علمیه به تشکیل گروهی تحقیقاتی درباره حکومت در اسلام اقدام کرد. در همان اوقات توسط سازمان امنیت و اطلاعات قم (ساواک) از قم به تهران انتقال یافت. وی در سال ۱۳۴۳ در تهیه برنامه جدید تعلیمات دینی مدارس شرکت و یک سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۴ به آلمان عزیمت کرد. در آنجا علاوه بر یک سلسله آموزش‌ها و حرکتها که به طور طبیعی ناشی از اصالت فکری و عمق مغز ایدئولوژیک وی بود به بنیانگذاری گروه فارسی زبان در انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا اقدام کرد.

سرانجام در سال ۱۳۴۹، به ایران بازگشت و به فعالیت‌های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد و جلسات تفسیر قرآن را آغاز کرد. شهید بهشتی تا سال ۵۷ و پیروزی انقلاب، کار فکری و مبارزه را ادامه داد و چندین بار نیز توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. در بهمن ماه ۱۳۵۷ به فرمان امام شورای انقلاب را با حضور آقایان مرتضی مطهری، محمد جواد باهنر، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، سید محمود طالقانی، سید علی خامنه ای، محمدرضا مهدوی کنی، مهدی بازرگان، مصطفی کتیرایی، یدالله سحابی و احمد صدر حاج سید جوادی تشکیل داد.

تئوری‌های نظام جمهوری اسلامی برگرفته از اندیشه‌های بهشتی

شهید بهشتی نقش مهمی در نگارش قانون اساسی و تطابق آن با فقه اسلامی دارد. او که به گفته امام خمینی یک ملت بود با اندیشه‌های اسلامی خود نقش مهمی در شکل گیری «جمهوری اسلامی» و تئوری‌های نظام اسلامی داشت. بهشتی تعاریف جامعی از جمهوریت دارد که اصل حاکمیت جمهوری اسلامی است آن را در ادامه حیات آزادی فردی و اجتماعی انسان می‌بینید و تلفیق اسلامیت و جمهوریت را مسیر درست انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهداف خود می‌داند. در اینباره حسن ابراهیم زاده در کتاب بهشتی در زمین در اینباره می‌گوید: در اندیشه سیاسی اجتماعی بهشتی سلب آزادی از انسان، سلب انسانیت از وی و قالبی شدن فرد در جامعه است. اما آزادی در اندیشه بهشتی سبقه آسمانی دارد که هیچ تقابلی با آزادی‌های مشروع سیاسی و فرهنگی و اجتماعی دیگر ندارد. در نگرش کلان بهشتی به مقوله و مفهوم آزادی، اسلام منادی بشریت به سوی آزادی برتر و والاتر که همانا آزادی از هوا و هوس است می‌باشد. کوشش اسلام این است که انسان آزادی تربیت کند، آزاد از بند هوی و هوس، آزاد از تسلط خشم و شهوت و آزاد از تسلط دیگران تا بتواند راه خویش را آزادانه انتخاب کند.

در منظر بهشتی انقلاب اسلامی، انقلاب آرمان‌هاست نه تسلیم شدن در برابر واقعیت‌های سیاسی اجتماعی موجود در جامعه و نیز واقعیت‌ها و معادلات جهانی. بهشتی با تأکید بر این نکته که «من هیچ اعتنایی به آمریکا و اروپا» ندارم، همواره بر ایمان و اراده مردم در دفاع از ارزش‌های متعالی اسلام و انقلاب تکیه داشتند و آن را رمز حیات عزیزانه می‌دانستند.

جمهوریت از منظر شهید بهشتی

شهید بهشتی درباره مفهوم جمهوری می‌گوید: جمهوری است؛ یعنی خلقی است، یعنی توده‌ای است و مردمی است. از نظر ایشان، جمهور معادل خلق، توده و مردم است. حکومت جمهوری خود اقسامی چون جمهوری دموکراتیک، جمهوری کمونیستی و مانند آن دارد. جمهوری اسلامی نیز یکی از گونه‌های این حکومت است.

قید اسلامی بیانگر آن است که حکومت ایران جمهوری صرف نیست؛ بلکه جمهوری ای بر اساس مکتب اسلام است. اسلامی است؛ یعنی دارای ایدئولوژی است و در برابر یک ایدئولوژی انتخاب شده نه تحمیل شده، متعهد است. بدین ترتیب، در نظام جمهوری اسلامی، توده مردم، رئیس حکومت را با توجه به اصول مکتب انتخاب شده خود یعنی اسلام برای مدت محدودی انتخاب می‌کنند.

او اواخر اسفند سال ۱۳۵۷ درباره مفهوم جمهوری در مصاحبه‌ای گفته است «جمهوری اسلامی نوع حکومتی است که با پذیرش و انتخاب آزادانه اکثریت ملت به قدرت می‌رسد. این یکی از اساسی‌ترین پایه‌های جمهوری اسلامی است. ملت ایران بیدار باشید، هشیار باشید از هم اکنون باید حکومتی را انتخاب کنید که در آن حکومت عامل زور و عامل تهدید به هیچ عنوان برای رسیدن به هیچ سمتی از سمت‌های اجتماعی مورد بهره‌برداری احدی قرار نگیرد، این پایه اساسی است، به نظر ما همه مسائل دیگر باید از اینجا پایه بگیرد. خب هر حکومتی که بر اساس رأی آزادانه مردم سر کار بیاید جمهوری اسلامی است؟ نه، این مورد شرط لازم است اما شرط کافی نیست. شرط دومی نیز دارد و آن این است وقتی مردم یک کشور، اکثریت مردم کشور مسلمانند، این مسلمانان اگر فردی را با رأی آزاد برای زمامداری انتخاب کردند خود به خود از این زمامدار می‌خواهند که این زمامدار، این حکومت، این نظام، خودش را در اداره مملکت نسبت به مقررات و تعالیم اسلامی ملتزم و متعهد بداند. متعهد باشد که جامعه و کشور را بر اساس تعالیم سعادت‌بخش اسلام اداره کند.»

ترکیب جمهوری با مبانی اسلامی

بهشتی نوع جمهوری و حکومت جمهوری با مبانی اسلام در زمینه زمام‌داری را سازگارتر از هر نوع حکومت دیگر می‌داند و معتقد است بر طبق مبانی اسلامی در عصر ما، زمام دار صرفاً باید سمت و قدرت خود را از آرای مردم بگیرد. و می‌گوید «در دوره‌ی پس از پیامبر اسلام (ص)، امامان معصوم (ع) منصوص و منصوب‌اند ولی با اینکه تعیینی است، تحمیلی نیست. ولی امروز در عصر غیبتِ امامِ معصومِ منصوبِ منصوص، امامت، دیگر تعیینی نیست؛ تحمیلی هم نیست؛ بلکه شناختنی و پذیرفتنی یا انتخابی است. بنابراین رابطه‌ی امت و امامت در عصر ما یک رابطه‌ی مشخص است.»

بهشتی در توضیح جمهوری اسلامی هر دو رکن آن را مورد توجه قرار داده است «جمهوری اسلامی نوع حکومتی است که با پذیرش و انتخاب آزادانه اکثریت ملت به قدرت می‌رسد. این یکی از اساسی‌ترین پایه‌های جمهوری اسلامی است. خب هر حکومتی که بر اساس رأی آزاد مردم سر کار بیاید، می‌تواند جمهوری اسلامی باشد؟ نه. این شرط لازم است ولی شرط کافی نیست. یک شرط دوم هم دارد و آن این است که وقتی اکثریت مردم یک کشور مسلمان‌اند، این مسلمان‌ها اگر فردی یا گروهی را با رأی آزاد برای زمام‌داری انتخاب کردند، خودبه‌خود از این زمام‌دار می‌خواهند که این حکومت، این نظام، این رژیم خودش را در اداره‌ی مملکت نسبت به مقررات و تعالیم اسلامی ملتزم و متعهد بداند. یک اصل دوم نیز در حکومت اسلامی هست: اصل تعهد نسبت به تعالیم اسلام.»

 

منبع:مهر


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین