کد خبر : ۱۲۹۶۲۲
تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۵

روش پاسخ به حمله دشمن در کلام امیرالمؤمنین(ع)

کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام حاکی از آن است که دشمنانى که با تمام قوا به مسلمانان حمله مى‌کنند، جز با مقابله به مثل دست از شیطنت خود بر نمى‌دارند و این شبیه چیزى است که خداوند در آیاتی از قرآن بیان فرموده است.

عقیق: آمادگی نظامی و یادگیریِ فنون رزمی در برابر دشمن از تأکیدات مهم آموزه‌های دینی ما محسوب می‌شود؛ در نگاه قرآن، باید در برابر دشمنِ تا بُن دندان مسلح، با تمام امکانات نظامی ظاهر شد؛ یعنی باید تلاش کرد تا خود را حداقل هم‌سطح با دشمن رساند تا او جرأت تهاجم نداشته باشد و بلکه در او ترس ایجاد شود؛ آیه60 سوره انفال به صراحت در این باره سخن می‌گوید، آنجا که خداوند می‌فرماید «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ...؛ یعنی «و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان دارید از نیرو [و نفرات و ساز و برگ جنگی] و اسبان ورزیده [برای جنگ] آماده کنید تا به وسیله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان ودشمنانی غیر ایشان را که نمی‌شناسید، اما خدا آنان را می شناسد بترسانید ...».

این منطق خداوند در قرآن از آن جهت است که دشمن یعنی همان حزب شیطان که اندک رحمی در دل او نیست و از کوچک‌ترین فرصت سعی می‌کند برای ایجاد فساد در زمین و برتری‌طلبی و سیادت در پهنه عالم استفاده کندو برای او ترحُم معنایی ندارد. بنابراین باید گروه‌هایی  از جبهه حق باشند تا با جهادشان عداوت آنان را دفع کنند. در این باره در قرآن می‌خوانیم «... وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ»؛ یعنی «... و اگر خدا [تجاوز و ستم] برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، قطعاً زمین را فساد فرا می‌گرفت» و بعد تأکید می‌کند این ماجرا (که خداوند دشمنی عده‌ای را به گروهی دیگر دفع می‌کند) به واسطه فضل خدا بر تمام جهانیان است نه فقط گروهی خاص از مردم؛ «وَ لَٰکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ».

در واقع هرگونه کُرنش و انفعال در برابر دشمن، مساوی است با طمع بیشتر آنان در جهت کشتار مردم مظلوم و یا اسیر و برده شدن نسبت به آنچه که او قصد دارد بر جوامع به ویژه مسلمین در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی و ... تحمیل کند. در این راستا خداوند برای دفع عداوت دشمنان، گروهی از بندگان خود را برابر آنان قرار می‌دهد و به همین گروه امر می‌کند که در برابر دشمن آمادگی و امکانات را تا آن اندازه داشته باشند که ترس‌شان در دل آنان بیفتد. حال اگر همین دشمن اراده کرد که به شما حمله کند، با او بجنگید و ترس در دل خود راه ندهید.

در این زمینه، خداوند نمونه‌های تاریخی خوبی را پیش روی مسلمانان قرار داده است که شامل یک دهه حکومت رسول الله صلی الله علیه و آله در مدینه و مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی و همچنین 5 سال حکومت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در کوفه و مبارزه با سه دشمن سرسخت بود. در یک نگاه کلی در می‌یابیم که آن دو بزرگوار هیچ گونه مسامحه‌ای با دشمن نداشتند و اگر اندک عداوتی از آنان می‌دیدند، با پاسخ‌های کوبنده‌ای مواجه می‌شدند که البته همراه با تدبیرهای عمیق بود. علاوه بر این، توصیه‌هایی از آن بزرگواران درباره روش برخورد با دشمن در برگه‌های تاریخ به ثبت رسیده است.

به عنوان نمونه امیرالمؤمنین علیه‌السلام ضمن توصیه‌هایی درباره روش پاسخ به حمله مسلحانه دشمن فرمود «رُدَّ الْحَجَرَ مِنْ حَیثُ جاءَکَ فَاِنَّهُ لا یُرَدُّ الشَّرُّ اِلاّ بِالشَّرِّ»؛ یعنی سنگ را به همان سَمتى که از آن جا پرتاب شده است، برگردان؛ زیرا بدى، جز با بدى، دفع نمى شود.

این حدیث نظیر مثلى است که مى گویند: «آهن با آهن کوبیده مى‌شود.» تعبیر به «شرّ» درمورد مجازات، به معناى شر ظاهرى است؛ مثلاً قصاص، ظاهرا شر است، اما در باطن خیر محض هستند، چنان که مقابله به مثل در مقابل دشمنان لجوج و خیره سر، خیر است. این جمله امیرالمؤمنین علیه‌السلام قانونى کلى در برابر افرادى است که جز با توسل به زور از کارهاى خلاف خود بر نمى‌گردند. دشمنانى که با تمام قوا به مسلمانان حمله مى‌کنند جز با مقابله به مثل دست از شیطنت خود بر نمى‌دارند و این شبیه چیزى است که قرآن مجید در آیات فراوانى بیان فرموده است و این شبیه چیزى است که قرآن مجید در آیات فراوانى بیان فرموده است. در یک جا مى‌فرماید: «... فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ؛ یعنی « ... هرکس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّى کنید و از خدا بپرهیزید (و زیاده روى نکنید) و بدانید خدا با پرهیزکاران است». نیز در جاى دیگر آمده است: «وَ قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»؛ و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید و از حدّ تجاوز نکنید ، که خدا تعدّى‌کنندگان را دوست نمى‌دارد». باز مى‌فرماید: «وَ قَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»؛ و (به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعى پیکار کنید، همانگونه که آنها دسته جمعى با شما پیکار مى‌کنند و بدانید خداوند با پرهیزکاران است.»

ازاین رو در برابر این دستورات جنگى، دستور صلح را چنین صادر مى‌کند: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ؛ و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآى و بر خدا توکّل کن». آنجایی که با عفو و گذشت و جبران بدى به وسیله خوبى مشکل حل مى‌شود، اصل اساسى همان است، اما آنجا که دشمن خیره سر از عفو و گذشت سوء استفاده مى‌کند و بر خیره‌سرى خود مى‌افزاید دستور به مقابله به مثل داریم نه عفو و گذشت. با توجه به این اصول رزمی می‌بینیم که رسول خدا صلی الله و آله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام حتی پاسخ عهدشکنی دشمن را با حمله نظامی می‌دادند و در پاسخ به حمله نظامی او، در جایی که مصلحت بود، به بدترین شکل ممکن تنبیه می‌کردند. ماجرای عهدشکنی قریش و فتح مکه از بارزترین نمونه‌های تاریخی است. در زمان حکومت‌شان بر مدینه نیز این اصول رعایت می‌شد؛ به عنوان نمونه «پیامبر در زمان ورود به مدینه، عهدی با یهودیان ساکن مدینه بستند و ایشان را به‌عنوان یک شهروند تلقی کردند و حقوق آن‌ها را مطابق حقوق مسلمانان قرار دادند. در آن عهدنامه هست که ما و شما باهم موظفیم از مدینه در برابر هجوم مخالفان محافظت کنیم؛ یعنی حقوق شهروندی ایشان با مسلمانان کاملاً برابر بود. این عهدنامه در کتاب‌های تاریخی هم آمده است، ولی آن‌ها در جنگ احزاب مخالفت کردند و حتی یکی دو نفر از آن‌ها قصد ترور پیامبر را داشتند. پیامبر اکرم آن سازمان‌یافتگی یهود در عرصه‌ی نظامی را از بین برد. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌ و آله‌ یهود را از نظر نظامی به‌ شدت تضعیف کرد.» (روش برخورد پیامبر(ص) با دشمنان، حجت‌الاسلام کاظم طباطبایی)  خود امیرالمؤمنین علیه‌السلام با سه جریان مبارزه کرد که اولین آنها «ناکثین» یا عهدشکنان بود که طی نبردی موسوم به جنگ جمل به مبارزه با طلحه و زبیر پرداختند و در برابر گستاخیِ معاویه در عدم اطاعت از خلیفه مسلمین در صفین با او مبارزه کردند.

این نمونه‌های قرآنی و این نمونه‌های تاریخی از سیره نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام به اندازه‌ای است که به لشکریان اسلام تبیین مناسبی در برابر عداوت دشمنان ارائه دهد. هرچند باید در نظر داشته باشیم که همواره افرادی در بدنه امت اسلام هستند که یا جزو منافقان امتند و یا عده‌ای هستند که عنصر شجاعت در آنها اندک است و ترس از دشمن سبب می‌شود عنصر عزت و غیرت در آنها کمرنگ شود و یا جریانی از نفوذ درون پیکره نظامند که با سخن و قلم‌شان به دنبال تحقق اهداف دشمن هستند که البته در این زمینه‌ها نیز استنادات متعدد قرآنی و روایی وجود دارد.

 

پی نوشت:

*قرآن
* پیام امام امیرالمومنین علیه‌السلام (شرح نهج‌البلاغه آیت الله مکارم شیرازی)
* جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین