۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۰۴
عقیق: زندگی انسان ساحتهای مختلفی دارد که انسان مؤمن همانطور که از اسمش پیداست باید در هر کدام از آنها ایمان خود را ظهور و بروز دهد. در ساحتهای فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، اعتقادی، اخلاقی، علمی، اقتصادی و جسمی. بروز ایمان نیز در این ساحتها چیزی نیست جز تقوا. یعنی فرد در همه این ابعاد زندگی نظر خدا و رضایت او را محور قرار دهد. امام صادق (ع) درباره وظیفه شیعیان فرموده است: «کونوا لنا زینا ولا تکونوا لنا شیناً» زینت و سبب افتخار ما باشید نه اینکه باعث شرمندگی ما باشید. در این راستا حضرت علی (ع) میفرماید: «اعیونی بورع واجتهاد و سداد» سعی کنید تقوا و ورع داشته باشید. در این راه تلاش کنید و استقامت داشته باشید. آنچه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان آیت الله مصباح یزدی؛ در دفتر مقام معظم رهبری است که در سال ۸۷ ایراد کردهاند. بخش سی و هشتم آن را باهم میخوانیم:
حضرت امیر (ع) در ادامه معرفی شیعیان میفرمایند: یَسْتَبْطِئُ نَفْسَهُ فِی الْعَمَلِ وَ هُوَ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ عَلَی وَجَلٍ یُصْبِحُ وَ شُغُلُهُ الذِّکْرُ وَ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ یَبِیتُ حَذَراً مِنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ وَ یُصْبِحُ فَرَحاً لِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ؛ شیعیان، حتی در باره کارهای خوبی که انجام میدهند، همیشه خود را به کمکاری و تأخیر متهم میکنند و نگراناند که آیا کارهایشان مورد قبول خداوند واقع میشود یا نه؟
پیش از این هم در این روایت، حضرت فرمودند:؛ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ؛ شیعیان همیشه خود را متهم میکنند.خداوند هم در قرآن میفرماید: وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَی رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ ۱؛ مؤمنین، کسانی هستند که انفاق میکنند، اما با این وجود از خشیت الهی نگران هستند. در آیات دیگری از قرآن نیز به این مسأله پرداخته شده که انسان باید از عاقبت کار خود و قبولی اعمالش نگران و بیمناک باشد. از مجموع این آیات میتوان دریافت که خداوند دوست دارد بندگانش همیشه نگران آینده خود باشند چون انسان از خود، چیزی ندارد. قرآن حتی درباره اولیا خدا، کسانی که خداوند در وصف آنها میفرماید: رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ؛ آنان که هیچ چیز از یاد خدا بازشان نمیدارد در بعضی تفاسیر گفته شده که به قرینه آیه قبل، منظور از «رِجَالٌ»؛ در این آیه اهلبیت (ع) است درباره ایشان هم میفرماید: یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ۲؛ اینان هم از روز قیامت بیمناک هستند.
بنده باید آثار بندگی و فقر در هر حال در او ظهور داشته باشد. از این رو است که مؤمن هر گاه به خود نگاه میکند فقر و قصور ذاتی خود را میبیند. او هیچ کمالی ندارد؛ مگر آنچه خدا به او لطف کند. لذا حتی از کارهای خوب خود هم بیمناکاند؛ وَ هُوَ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ عَلَی وَجَلٍ.
دمی که بی تو سر آید، خدا کند که نیاید!
یُصْبِحُ وَ شُغُلُهُ الذِّکْرُ وَ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ؛ مؤمن، سحرگاهان، هنگامی که سر از بالین بر میدارد، مشغول ذکر و یاد خداست؛ محبوبش خداست و اختیار تمامی امور را در دست او میبیند؛ چگونه ممکن است لحظهای او را فراموش کند؟ از همین رو میفرماید: رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ. مؤمن هر چه در طول روز انجام میدهد، از کسب و کار، تحصیل علم، تدریس و سایر وظایف، انگیزهاش انجام خواستههای خداست. مگر بدون یاد خدا او انگیزهای برای انجام کاری دارد؟ او حتی کسب روزی را، چون خدا گفته، دنبال میکند.
پس او در طول روز، لحظهای از یاد خدا غافل نیست. شب را هم به یاد نعمتهایی است که خداوند در طول روز به او داده؛ نگران است که مبادا؛ ناسپاسی کرده و از شکر خدا غافل شود؛ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ.؛ مؤمن شبانگاه رفتارهای روزانه؛ خود را مرور میکنند.
اگر خطا و لغزشی از او سر زده، برای هر لغزش استغفار میکند؛ و اگر خداوند او را از خطا و لغزشی حفظ کرده شکر به جا میآورد؛ همچنین یکایک نعمتهای خدا، نعمتهای جسمی و مادی، نعمتهای روحی و معنوی، نعمت معرفت، نعمت ولایت و… همه را به یاد میآورد و برای هر یک از آنها خدا را شکر میکند و با چنین حالی دل به خواب میسپارد؛ یَبِیتُ حَذَراً مِنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ وَ یُصْبِحُ فَرَحاً لِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ. چنین کسانی غالباً بخش زیادی از شب را غیر از آنچه به عبادت نیمه شب اختصاص میدهند؛ در این فکر هستند که مبادا به خواب غفلت مبتلا شوند.بندگان خوب خدا حتی در حال خواب هم از یاد خدا غافل نیستند و چه بسا در عالم خواب زمینه برای کسب معرفتی جدید یا مرتبهای از تکامل برایشان فراهم شود. ما گمان میکنیم تکامل انسان فقط در بیداری است، چون منشأ تکامل روح اعمال اختیاری انسان است و انسانِ خواب، مثل مرده، اختیاری ندارد؛ غافل از اینکه ممکن است برای کسانی در خواب زمینهها و مقدماتی فراهم شود که در بیداری از آنها برای تکامل خود استفاده کنند.
در میان خواب و بیداری دلم با یار بود.
در زمان طلبگی، یکی از دوستان نقل میکرد که معمولاً شبها، تا دیر وقت مطالعه میکردم. و هر شب هم پدر و مادرم اصرار میکردند که دست از مطالعه بردارم و بخوابم. یک شب مطالعه من بیش از شبهای دیگر طول کشید و فرصت مطالعه کتاب مطوّل را که صبح فردا باید آن را تدریس میکردم پیدا نکردم.
ولی به اصرار مادرم خوابیدم. در عالم خواب دیدم که مشغول مطالعه کتاب مطول هستم. صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم مطالبی را که باید شب گذشته مطالعه میکردم، در خواب مطالعه کردهام و همه آنها را به خاطر دارم. فعالیت ذهن در حال خواب مسألهای روانشناختی و حاکی از یکی از؛ ابعاد روح انسان است که در آزمایشگاههای عادی روانشناسی قابل آزمایش و بررسی نیست و هر چند تا به حال علوم بشری کیفیت و مکانیسم آن را کشف نکرده، اما نمیتوان آن را انکار کرد. لذا ممکن است مؤمن در حال خواب هم به یاد خدا باشد و یادآوری این حالات در بیداری به او کمک میکند که بیشتر به یاد خدا باشد و وظایفش را درست انجام دهد.
در حدیث قدسی معراج هم که در آن اوصاف محبین خدا ذکر شده، خداوند خطاب به پیامبر (ص) میفرماید: تَنَامُ أَعْیُنُهُمْ وَ لَا تَنَامُ قُلُوبُهُم؛ محبین خدا در حالی که استراحت میکنند، قلبشان بیدار است. مؤمنین نگراناند، مبادا عمری که میتوان به وسیله آن ترقی کرد و در هر لحظهای از آن به خدا نزدیکتر شد، به غفلت بگذرد؛ شاید در همان لحظه غفلت شیطان سراغ او بیاید و او مغلوب شیطان شود. چون تا زمانی که انسان به یاد خدا است، شیطان جرأت نمیکند به او نزدیک شود؛ اما اگر انسان لحظهای از یاد خدا غافل شد، شیطان به او راه پیدا میکند و ممکن است بر او غالب شود.
مؤمنین برای اینکه شیطان بر آنها تسلط پیدا نکند، سعی میکنند مبتلا به غفلت نشوند؛ حتی به اندازه چرت زدنی. لذا شب را هم همراه با بیم غفلت از یاد خدا میگذرانند. اما وقتی با چنین حالی به خواب میروند، خداوند از فضل و رحمت خود به آنها عطا میکند؛ چنین کسانی هنگامی که نیمه شب برای تهجد بستر گرم و نرم را رها میکنند و به عبادت خدا میپردازند، خداوند برکاتی را بر ایشان نازل میکند که مایه چشم روشنیشان است و وصف آنها در کلام نمیگنجد؛ همین اندازه خداوند فرموده: فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ.
کسی که شب را در حال شکر نعمتهای خدا و محاسبه نفس بگذارند و در خواب هم دلش بیدار و متوجه خدا و در حال عبادت او باشد، خدا هم تفضلاتی به او خواهد داشت؛ مخصوصاً بعد از اینکه موفق به تهجد و راز و نیاز شبانه با خدا شد. طبعاً چنین کسی هنگامی که از خواب بیدار میشود، خداوند فضل و رحمت خود را به او عطا میکند؛ فضل و رحمتی که لَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ. چشم روشنی لذتی غیرقابل وصف است؛ لذت معنوی و روحانی خاصی فوق همه لذتهای مادی.
لذا عبادالرحمان از خدا میخواهند که هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ ۵؛ خدایا! از فرزندان و همسرانمان، چشم روشنی به ما بده؛ نعمتی بالاتر از آنچه همه از همسر و فرزند انتظار دارند؛ همسر و فرزندی که مایه چشم روشنی باشد.
از باده دوشینه سرمستم و دلشادم!
خداوند به بندگانی که شب را چنین گذراندهاند و آخر شب هم با او مناجات میکنند هدایایی میدهد که مایه چشم روشنیشان است و خواه، ناخواه، از دریافت چنین هدایایی که قابل وصف نیست، شاد میشوند. لذا حضرت امیر (ع) میفرماید: یُصْبِحُ فَرَحاً لِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ؛ با آنکه شب را همراه با نگرانی و بیم خوابیدهاند، اما صبح، هنگامی که از خواب بلند میشوند، شاد و با نشاط هستند.
لذا کسانی که مزه سحرخیزی را چشیدهاند، سعی میکنند یک شب هم تهجدشان ترک نشود؛ حتی اگر در طول شب یک ساعت هم نخوابیده باشند؛ ولی سحر از خواب بر میخیزند و نماز شب میخوانند. اینان کسانیاند که خداوند در وصفشان میفرماید: کَانُوا قَلِیلًا مِّنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ ٭ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ۶؛ با وجود اینکه بخش کمی از شب را میخوابند، اما یُصْبِحُ فَرَحاً لِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ، خداوند هم از فضل و رحمت خود چنان پاداش و چشمروشنی به ایشان میدهد که صبحهنگام شاداب و فرحناک از خواب بر میخیزند.
این همان رابطه سرّی میان عاشق و معشوق است. عشق اقتضا میکند که رابطه؛ عاشق و معشوق از دیگران پوشیده باشد. خداوند با بندگان خاصش؛ چنین روابطی دارد. ما تصور میکنیم مؤمنی که صبح شادمان، سرحال و با نشاط از خواب بیدار میشود، شادی و نشاط او به این دلیل است که شب را خوب خوابیده است؛ غافل از اینکه او از تفضلات خاص الهی سرمست و شاد است. خداوند چنین بندگانی دارد که مورد عنایت خدا هستند؛ اما اینکه چگونه با آنها رفتار میکند، فقط او میداند و آنها که مورد چنین الطافی قرار گرفتهاند.این است که شیعیانی که در این روایت توصیف شدهاند حالشان اینجوریست: شب که میخوابند نگرانی دارند که آیا شکر نعمتهای خدا را به جا آوردهایم؟ اگر لغزشی کردیم آیا خدا آنها را آمرزیده است؟ وقتی میخوابیم این خواب غفلت نباشد که شیطان بر ما مسلط بشود! این نگرانیها را دارند اما صبح که بلند میشوند افسرده نیستند، بلکه شادمان، با نشاط و خوشحال هستند.
۱؛ مؤمنون / ۶۰.
۲؛ نور / ۳۶-۳۷.
۳؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۴، باب ۲.
۴؛ سجده / ۱۷.
۵؛ فرقان / ۷۴.
۶؛ ذاریات / ۱۷-۱۸.
منبع:مهر