۱۴ آذر ۱۴۰۳ ۳ جمادی الثانی ۱۴۴۶ - ۱۱ : ۰۳
عقیق:در پی هتک حرمت همسر شهید مدافع حرم حمیدرضا بابالخانی در پی اجرای فریضه امربهمعروف و نهیازمنکر نزدیک بیمارستان فیض اصفهان، حاج مهدی سلحشور این عمل شنیع را محکوم کرد.
متن توئیت بدین شرح است:
اینکه میگیم اسلاممون و هیاتی بودنمون نکنه خدای نکرده کاریکاتوری بشه،
یعنی اینکه
نکنه تنها برای کشیدن چادر از سر ناموس اهل بیت در کربلا گریه کنیم و در برابر کشیدن چادر از سر ناموس شیعه بی تفاوت باشیم .
هتک حرمت به همسر #شهید_باب_الخانی و کودکش را شدیداً محکوم کنیم
#شهدا_شرمنده_ایم
بنا بر این گزارش؛
درگیری دو زن بیحجاب با همسر و مادر همسر شهید بابالخانی شامگاه شنبه _بیستوهفتم خردادماه_ مقابل بیمارستان فیض اصفهان اتفاق افتاد، این درگیری در حالی رقم خورد که آنها به دو زن بیحجاب تذکر زبانی داده بودند اما بر اساس فیلمی که در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار گرفته است، این دو نفر به سمت همسر و مادر همسر شهید حملهور شدند.
خانم چراغی، مادر همسر شهید بابالخانی و خواهر شهید چراغی در تشریح این ماجرا میگوید: برای معاینه چشم فرزند شهید بابالخانی به اورژانس بیمارستان فیض مراجعه کرده بودیم که هنگام بازگشت، متوجه ماشینی شدیم که کنار ماشین ما پارک شده است، در حال جستوجو برای پیدا کردن صاحب ماشین بودیم که همان حین خانمی که کشف حجاب کرده بود، از کنار ما گذشت. من خیلی دوستانه به او تذکر دادم که چرا روسری بر سر ندارد، هنوز او جوابی نداده بود که خانمی دیگر از پشت سر او جواب داد به شما هیچ ربطی ندارد و نباید دخالت بکنید.
او با بیان اینکه این خانم به من حملهور شد و به صورتم چنگ انداخت و میخواست روسری و چادرم را از سرم بردارد که موفق نشد، میافزاید: دخترم که این صحنه را دید، شروع به فیلم گرفتن کرد که یکدفعه آنها متوجه شدند و من را رها کردند و به سمت او حملهور شدند، من هرچه تلاش میکردم که دخترم را از زیر دستان این دو زن و مردی که همراه آنها بود، خارج کنم، موفق نمیشدم، از ترس زبانم بند آمده بود و به یاد شهادت شهید آرمان علیوردی افتاده بودم، اما کاری از من ساخته نبود و فرزند شهید نیز شاهد این مشاجره بود و گریه میکرد زیرا داشتند مادرش را کتک میزنند.
مادر همسر شهید بابالخانی ادامه میدهد: همانطور که چادر دخترم را میکشیدند، فحشهای رکیکی هم سر میدادند و زمانی هم که به آنها گفتم که ایشان همسر شهید است و او را رها کنید، با شنیدن این جمله، ضربوشتم را بیشتر کردند و داد میزدند "همین شما هستید که پول این مملکت را میگیرید" دخترم که در حال خفه شدن بود، برای نجات خود، گوشی را به آنها داد تا فیلم را پاک کنند اما آنها از ترس پلیس صحنه را ترک کردند.
به گفته خانم چراغی، دخترش از زیر دستان آنها نجات پیدا کرد اما متأسفانه مغازهداران و رهگذرانی که تجمع کرده بودند، بدون هیچ عکسالعملی شاهد درگیری بودند و برای میانجیگری اقدامی نکردند.