کد خبر : ۱۲۴۳۵۹
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۰
استاد حوزه و دانشگاه عنوان کرد؛

حتی منبرهای ما باید گفتگو محور باشد

حجت الاسلام سید احمد رهنمایی گفت: ما معترضان را بیگانه نمی‌دانیم بلکه آنها از فرزندان خوب وطن هستند ولی دشمن از آنها سو استفاده می‌کند.

عقیق: سمانه نوری زاده قصری: رعایت حجاب یکی از لازمه‌های جامعه اسلامی است و این مهم پس از پیروزی انقلاب اسلامی رنگ و بویی دیگر به خود گرفت. چادر حجاب غالب دهه پنجاهی‌ها و شصتی‌ها شد و همه به این پوشش مفتخر بودند. با گذر زمان و گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب، حجاب و دیگر مباحث فرهنگی مورد هجمه‌های سنگین دشمنان و در نوک پیکان تهاجم دشمن قرار گرفت. متأسفانه رو به روز بر تهاجم‌ها افزوده شد و نوجوانان و جوانان ما را تحت تأثیر قرار داد. معنای حجاب باید برای قشر نوجوان به زبان خودشان برای آنان تعریف شود، اما متأسفانه این امر مورد غفلت قرار گرفته است و بخشی از نوجوانان با زیبایی‌های حجاب و رعایت عفاف به معنای واقعی واقف نیستند.

بر همین اساس و برای واکاوی بیشتر این مسئله با حجت الاسلام سید احمد رهنمایی عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) به گفتگو نشستیم که مشروح این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

*چگونه می‌توان فرهنگ حجاب را برای نسل نوجوان و جوان دهه نودی و هشتادی به «معروف» و امری پسندیده تبدیل کرد؟

حجاب در مقایسه با سایر ارزش‌ها و باورها جنبه‌های خاصی دارد. ما معنای این کلمه را بیشتر در دیانت می‌بینیم تا در قوانین. حجاب را مثل بسیاری از ارزش‌ها دین پایه می‌بینیم و نه صرفاً به عنوان قانون. حجاب یک ریشه دینی و مذهبی و فلسفه خاص خودش ر ا دارد. ما کوتاهی کردیم که بصیرت کافی را به وجود نیاورده و آن را بیان نکردیم و بیشتر این کم کاری متوجه مدیران ارشد ادارات و استانداری‌ها و مجموعه‌ای از کارمندانشان که از بانوان جوان هستند، است.

تبلیغات بسیار بازدارنده از گرایشات مذهبی مسبب عدم موفقیت در امر حجاب شده است. ما به راحتی توانستیم در مقابل دشمن در حوزه‌های نظامی، دفاعی و تجهیزات علمی صف آرایی کنیم و تا حدودی بر مشکلات پیروز شده و بر نقشه‌های دشمن فائق آمدیم اما در خصوص حجاب این کم کاری به شدت مشاهده می‌شود و فرقی هم نمی‌کند دولت اصولگرا یا اصلاح طلب باشد در همین دولت مشاهده می‌کنیم در محیط اداری کم کاری وجود دارد.

در مدیریت زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی بخشنامه‌ای در خصوص سنجش زنان و مردان در امر حجاب صادر شد اما اجرایی نشد. حتی به مردان هم توصیه می‌شد که در اجتماعات پوشش و حجاب متناسب به خود داشته باشند. این یک جهت دارد و طبعاً باید به روند معکوسش پی ببریم و از نقطه‌ای که ضربه پذیر شدیم، جلوی ضربات را بگیریم. دشمن متوجه شده یکی از عوامل بازدارنده نفوذ فرهنگی در سطح جامعه حفظ حجاب و عفت عمومی است.

وقتی صحبت از حجاب می‌رود ذهن ما سراغ چادر و پوشش خاص بانوان می‌رود اما در خصوص مردان هم همینطور است. یعنی ما در مجامع عمومی به آقایان اجازه نمی‌دهیم که با یک تی‌شرت تنگ و لباس تنگ ظاهر شود. ولی وقتی ما نسبت به مردها بی خیال هستیم بانوان هم می‌خواهند به اندازه مردان نمایش داشته باشد. ما داشتیم بانوان چادری محجبه که وارد دانشگاه می‌شدند تا آقایان پسر را به صورت آزاد مشاهده می‌کردند که ضوابط عفت عمومی را رعایت نمی‌کنند آنها هم خواهان آزادی ظاهری می‌شدند.

اگر بخواهیم بر روی مساله حجاب کار کنیم باید به عمق و ریشه دینی آن توجه کنیم و آن را تنها قانون مدنی نپنداریم.

*عده‌ای می‌گویند برخی از افراد نسل جوان امروز به معنای واقعی کلمه ارزش درونی حجاب را باور ندارند، آیا این صحیح است؟

من نمی‌خواهم ارزش قانون گذار را تضعیف کنم می‌خواهم ریشه را بگویم اما قانون می‌تواند ریشه را تقویت کند. من در این ناحیه کم کاری می‌بینم کتاب‌هایی که در این زمینه نوشته شده تفاسیری که بیان آیات حجاب نوشته شده کامل است.

ما کم کاری کرده‌ایم. تلویزیون ما در این زمینه و در این جهت که قرار است دانش افزایی کند برعکس شده است. کسی که چهره تلویزیونی شده و خودش به تنهایی یک رسانه شده هیچ مسئولیت فرهنگی را عهده دار نیست. بنابراین فرهنگ سازی ای هم رخ نداده است. ما چه زمانی در تلویزیون برنامه‌های جذاب در این خصوص ساختیم؟ ما چه زمانی مذاکرات و گفتگوهایی را به صورت علمی و فنی بیان کردیم و از جنبه‌های عاطفی به قضایا نگاه کرده و ورود پیدا کردیم؟ چه زمانی خانواده‌ها را متوجه کردیم؟ این کارها را نکردیم و طبیعی است در بخشی از این نسل، ارزش چندانی هم پیدا نمی‌کند.

من زمانی که در سال ۱۳۵۳ طلبه شدم، در آن زمان تمام مراسم و برنامه‌های رسمی برای این بود که جامعه را به سمت عریانی و برهنگی سوق دهند ولی مردم مقاومت کردند. ما در آن زمان حساس هم کار فرهنگی انجام می‌دادیم. گرچه در آن موقع نهاد خانواده‌های نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار بود.

*عنصر خانواده در این زمینه تا چه اندازه مهم است؟

در آن زمان اکثر دختران دبیرستانی باحجاب بودند و این نشان دهنده یک تقید دینی بود که همین‌ها پشتوانه دفاع از نظام شدند. برای ما دین خیلی با ارزش بود. اما در فضای امروز دین مسأله‌ای شده که هر کس به خودش اجازه می‌دهد راجع به آن صحبت کند در حالی که اگر مریض شویم فوراً به دنبال پزشک متخصص و زبر دست می‌گردیم. برخی در خصوص احکام دین و اصول و فروعش بی اطلاع اظهار نظر می‌کنند چرا که ما دین را ملغمه‌ای دانستیم که مقام قدسی ندارد و در مدت چهل سال گذشته در حوزه علوم انسانی به ذهن‌ها القا کردند همان چیزی است که در ذهن تو نقش می‌بندد اصل است نه آن چیزی که واقعیت دارد. افرادی دانشگاهی و حوزوی بودند که به جنبه‌های گریز دینی دامن زدند و در همه امور دخالت کردند و کار آنها بی اثر نبود. آنها علاوه بر مقام استادی دانشگاه برخوردار از مقام و جایگاه دولتی بودند و کسی جلودارشان نبود و این چیزها روحیات و نگاه‌های مردم را عوض کرده است.

ما باید با حوصله و صبر با نسل جوان صحبت کنیم. در مواردی بوده که به رسم طلبگی نشستیم و بارش عاطفی و فکری شده و اثر گذاشته است اما دیگر تلاشمان در این زمینه فروکش کرده و برخی عرصه‌ها را باختیم. ما آنجایی که نیستیم، ضرر کردیم و آنجایی که ما حضور داریم منفعتش بیشتر از ضررش بوده است. ما وقتی در سنگر حضور نداریم دیگرانی می‌آیند و این سنگر را اشغال می‌کنند.

*چه راهکاری شما در این زمینه پیشنهاد می‌کنید؟

بی حوصلگی در فضای جامعه آزار دهنده است. تا چه اندازه ما از همدیگر آزار می‌بینیم؟ فرهنگ رانندگی نداریم. فرهنگ معاشرت را بلد نیستیم. برخوردهای ما برخوردهای غیر اسلامی شده و روش‌های ما بسیار نا مهربانانه است و البته از حق نگذریم بسیاری از اقشار در سطوح مختلف جامعه به حق دارند درست عمل می‌کنند. روی صحبتم با کسانی است با چنین برخوردهای تنگ‌نظرانه‌ای با ارزش‌های دینی و اجتماعی دارند. ارزش هم تنها حجاب نیست. در حوادث اخیر دیدیم. اینکه کسی معترض به امر حجاب است آیا راهش این است که فحاشی کند و حرفهای رکیک بزند؟ به مقدسات و نوامیس مردم تعدی کند؟ امر به معروف شرایط دارد و باید اجرایی شود دولت باید همراه باشد و هم مردم باید توجیه شوند.ما باید حجاب را برای دیگر افراد روشن و تبیین کنیم.

*ما با یک نسلی مواجهیم که می‌گوید: «انتخابم این است و به کسی ربطی ندارد» نسل امروز بسیار بر اساس عملکرد خودش تصمیم می‌گیرد، فضای این نسل فضای متفاوتی از نسل دهه شصت و هفتاد است. چه باید کرد که این امر به معروف باعث عناد بیشتر نشود؟

اگر درست رفتار کنیم این گونه نمی‌شود. گره روی گره که نمی‌شود زد. من بایستی بتوانم جوری تبیین کنم که باعث عناد نشود. من با بچه‌ها سرو کار داشته‌ام و الان با دانشجویان کار می‌کنم. اصلی‌ترین حرف این است که با منطق و علم، موضع درست را بگیریم. ما باید به نسل جوان این مسئله را که «ما بهم مرتبطیم و نمی‌توانیم از همدیگر جدا باشیم» را تفهیم کنیم. در جامعه‌ای هستیم که دردهای ما به هم بستگی دارد. ما در جهات اخلاقی‌اش کم کار کردیم. من‌های دیگری نیز حق دارند و تنها بهره برداری از فضا حق یک «من» نیست. اگر با زبان شیرین و درست با افراد صحبت کنیم آنها پذیرا هستند. به نظر می‌رسد ما آداب معاشرت را باید یاد بگیریم. یک روحانی و مربی باید بتواند در حدی از علوم مختلفی همچون روانشناسی و جامعه شناسی در معاشرت‌هایش استفاده کند تا بتواند با دلالت فرد مقابلش را توجیه کند. طرز برخورد ما خیلی باید حساب شده باشد و ما درسی به نام اصول روابط انسانی داریم و از آیات و روایات و سیره اهل بیت و منش چهره‌های موفق دنیا استفاده می‌کنیم و اصولی را استنباط می‌کنیم و اگر اصول جاری شود دیگر چنین مباحثی مطرح نخواهد شد. وقتی توجیه به زبان علمی شوند و از زبان دین بشنود اثر بخش است. ما این کارها را نکرده‌ایم.

*چه کسی نکرده است؟ تقصیر برعهده چه کسی است؟

هر کسی که فعالیت‌های فرهنگی کشور را به عهده گرفته است از من طلبه بگیرید تا مجتهد و مرجع تقلیدی که باید با نوجوانان صحبت کند، از رئیس دولت تا قانون گذار. ما آنچه از متون دینی خود برگرفته‌ایم را روی کاغذ آورده‌ایم اما تنها روی کاغذ مانده و اجرا نشده است. ما باید مروج ارزش‌ها باشیم و با زبان خوش هم بیان کنیم تا آن ارزش برای مخاطب شیرین شود. وقتی ارزش را با زبان تلخ بیان می‌کنیم آن ارزش نیز در ذهن مخاطب تلخ باقی می‌ماند.

ما در جاهایی باید با هم صحبت کنیم و میزگردهایی گفتگویی باشد یکی او بگوید و یکی من بگویم با حلم و حوصله خیلی از مسائل را پیش ببریم. در بعضی از گفتگوهایی که در رسانه ملی مشاهده می‌کنیم خیلی از آداب گفتگو رعایت نمی‌شود و مخاطب هیچ نتیجه‌ای از حاصل این گفتگو ندارد و نمی‌تواند برداشت به حقی داشته باشد. وقتی با بیان شیوا رفتار کنیم باعث می‌شود بقیه درست رفتار کنند.

حتی منبرهای ما باید گفتگو محور باشد و باید بازخورد آن در جلسه مشهود باشد و از متکلم وحده بودن دور شود. رسم و رسوماتی است که باید تغییر کند. لحن‌ها باید جذاب شود و کلمات صحیح و دلنشینی باید جایگزین امر و نهی شود. ما نباید خدای همدیگر شویم. او ما را آفریده و به ما قدرت درک و شعور داده است. ما با همان خدا می‌توانیم در دنیا فخر بفروشیم در قرآن سه مقام ادب در مقام گفتگو برای انسان گفته است و اساسش هم فراخواندن به دین است. خداوند در سوره مجادله می‌فرمایند: «ادعُ إِلیٰ سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ ۚ»

این سه روش کارساز است پیامبران ما دو روش اول یعنی حکمت و موعظه را پیش گرفتند و جادلهم روش ما انسان‌ها است. جادلهم جدال و دعوا منظور نیست بلکه دعوت است که بر روی مسلمات متمرکز می‌شود. به عنوان مثال ما از حجاب صحبت نمی‌کنیم بلکه از حفظ حرمت عفت عمومی صحبت می‌کنیم که همه طالب آن هستند و بهتر است بر علاقه‌های مشترک تمرکز کنیم.

ما وقتی به یک نقطه مشترک برسیم آن برای ما اصل می‌شود و نسبت به آن پایبند می‌مانیم. ما اگر توانستیم به ظرافت تمام با موعظه‌های شایسته و تمرکز بر نقاط مشترک مطلبی را به عنوان اصلی برای همه برگزینیم می‌شود بر آن تکیه کنیم. امری که اصل نبوده اصلش کردیم و امری که فرع بوده را اصل حساب آوردیم.عفت عمومی مساله ملی است و تمام ابزار ملی باید در اختیار مجموعه‌ای باشد که می‌خواهد آن اصل را ثابت کند.

خانواده بسیار مهم است و باید به آن بیش از هر زمان دیگری اهمیت دهیم. وقتی اصل روشن شد جایگاه خودش را پیدا کند. من در دانشگاه‌های غربی نیز تحصیل کردم در آن دانشگاه‌ها برای استادان و دانشجویانی که می‌خواهند تحصیل کنند بخش نامه‌هایی وجود داشت و ندیدم کسی آن قوانین را زیر پا بگذارد. به عنوان مثال قانون گذاشته بودند که بحث باید علمی باشد و از سو گیری قومی و دینی باید اجتناب کرد.

ما معترضان را بیگانه نمی‌دانیم بلکه آنها از فرزندان خوب وطن هستند ولی دشمن از آنها سو استفاده می‌کند و تا آنجایی که در این عرصه می‌شود باید درست برخورد کنیم. ما روشی داریم به نام روش معکوس یعنی اگر کسی به زبان ناسزا می‌گوید تو با روی خوش با او صحبت کن.

*در پایان جمع بندی که از این موضوع می‌توانید داشته باشید چیست؟

در خصوص حجاب و سایر ارزشها دو محور اساسی را در نظر بگیریم یکی دیانت و دوم قانون مداری که توأم با هم جواب می‌دهد. اگر این را توانستیم خوب تبیین کنیم می‌توانیم به نتیجه مطلوب رسیده و آن نابهنجاری‌ها جوابش داده شده است.

 

منبع:مهر


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین