کد خبر : ۱۲۴۱۱۶
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۰

روایتی از سال‌ها انتظار و فراق فرزند

نامش شاهین بود، اما گفت: شاهین طاغوتی است، به من بگویید حمید، به مادر گفت: اگر شهید شدم، بی‌تو به بهشت نمی‌روم، در جزیره مجنون مفقود شد و درد فراق برای مادر آغاز شد، تا اینکه پس از ۱۱ سال پیکرش به آغوش خانواده بازگشت.

عقیق: دیدار با خانواده شهید شاهین باقری مقصد این هفته جامعه قرآنی بود و جمعی از فعالان قرآنی متشکل از یوسف افراش، رحیم قربانی، حسین جعفری، مهدی برقعی و محمدرضا برقعی با مادر این شهید بزرگوار دیدار و گفت‌وگو کردند.

مادر شهید باقری که میزبان جمع حاضر بود، بسیار ابراز خرسندی کرد، که در این شرایط کشور اهالی قرآن به یادش بودند و در همان ابتدای ورود با این جمله از ما استقبال کرد: اگر یک پسر در راه اسلام دادم اما هزاران فرزند دیگر خدا نصیبم کرد که در چنین شرایطی به یادم هستند و به دیدارم می‌آیند.

برنامه با تلاوت زیبای حسین جعفری آغاز شد و در ادامه رحیم قربانی چند کلامی درباره بزرگداشت مقام شهدا، خصوصاً شهدای قرآنی و دیدار‌های هفتگی با خانواده‌های معظم شهدا برای حاضران سخن گفت.

در ادامه حاضران از مادر شهید خواستند تا درباره فرزندش چند کلامی سخن بگوید و این مادر شهید هم فرزندش را این‌چنین وصف کرد.

شاهین اول مهر سال ۱۳۴۲ در تهران متولد شد، از همان کودکی و نوجوانی با مسجد و جلسات قرآن مأنوس بود، البته من زیاد با فعالیت‌های او موافق نبودم و در برابرش مقاومت می‌کردم، البته مقاومت از نگرانی بود، زیرا شاهین به همراه دوستانش از جمله بیژن نوباوه فعالیت‌های مبارزاتی هم داشت و آن زمان سوء قصد و ترور هم زیاد بود، از این رو گاهی خودم شب با ماشین به دنبالش می‌رفتم.

شاهین در مسجد انصار‌الحسین فعالیت داشت و در جلسات قرآن استاد موسوی بلده هم شرکت می‌کرد و قاری قرآن بود و صوت خوشی هم داشت. هنوز هم در جلسه استاد موسوی از او و دیگر شهیدان یاد می‌کنند.

بعد از انقلاب فعالیت‌هایش بیشتر شد و سال ۱۳۶۱ برای رفتن به جبهه عزمش را جزم کرد، من باز هم مخالفت کردم چون نگران بودم که او را از دست بدهم، گفت: نگران نباش اگر شهید شوم، شما را شفاعت می کنم و با خود به بهشت می‌برم.

نامش را شاهین گذاشته بودیم اما بعد از انقلاب روزی از مسجد به خانه آمد و گفت: با یکی از دوستان تصمیم گرفتیم که ناممان را تغییر دهیم، گفتم چرا این کار را کردی؟ گفت: شاهین طاغوتی است، از این رو نام حمید را برای خودم انتخاب کرده‌ام.

دو بار به جبهه اعزام شد و سال ۱۳۶۲ در جزیره مجنون مفقود شد و کسی هم از او اطلاعی نداشت، سال‌های سخت انتظار این‌گونه برای من و پدرش آغاز شد، امید داشتیم شاید اسیر شده و بازگردد اما خبری از شاهین نشد و هر بار که در خانه را می‌زدند به امید بازگشت او می‌دویدم و هر بار ناامید می‌شدم.

همسر دوری شاهین را تاب نیاورد و سال ۱۳۶۸ دچار بیماری شد و درگذشت، کاروان شهدا و اسرایی نبود که بیاید و به امید پیدا شده شاهین نروم تا اینکه سال ۱۳۷۳ بقایای پیکرش در باتلاق‌های جزیره مجنون پیدا شد. چند تکه استخوان از شاهین باقی‌مانده بود، اما همین‌ها سبب آرامشم شد و توانستن با داغش کنار بیایم.

پیش از شهادت شاهین انسان چندان معتقدی نبودم و حتی نمازم را هم منظم نمی‌خواندم اما شهادت او من را دگرگون کرد و از آن سال بسیار به حجاب، نماز و در مجموع رعایت تقوا مقید هستم و خدا را از این بابت شاکرم.

فراز‌هایی از وصیت‌نامه شهید «شاهین باقری»

بنده، راهم را آگاهانه انتخاب کرده‌ام زیرا راه، راه حق و اجابت حق است، بنابراین از مرگ باکی ندارم. اگر راه، راه حق است چه بهتر که در راه حق، برای حق و بیاد حق و به اسم حق بمیریم و باعث افتخار من است که خداوند مرا به راهی هدایت کرد که رضای او در آن است و بنده هم تسلیم رضای پروردگارم هستم.

امیدوارم با خون‌هایمان بتوانیم راهگشای راه کربلای حسینی باشیم

ای امت اگر نتوانستیم با زندگی خود به شما خدمتی کنیم، امیدوارم با خون‌هایمان بتوانیم راهگشای راه کربلای حسینی باشیم. خدایا تو را شکر می‌کنم که مرا به راهی هدایت فرمودی که رضای تو در آن است.

پیام مخلص به خواهران این است که ای خواهر قطره قطره خون شهدا این پیام را می‌دهد که حجاب خود را حفظ کنید.

به گزارش فارس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ مستندی برای این شهید عزیز تهیه کرده است که در ادامه تقدیم می‌شود.

 

تعداد بازدید : 14

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین