۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۰۱
عقیق: ماه محرم از راه رسید. این ماه در مکتب تشیع یادآور نهضت حضرت سیدالشهدا و حماسه جاودان کربلاست.
عارف کامل مرحوم حضرت آیت الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی در کتاب شریف المراقبات در خصوص ماه محرم الحرام نوشته است:
سزاوار است حال دوستان آل محمد - که رحمت خدا بر آنان باد - به حکم دوستی و وفا و ایمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول کریم، در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود، آثار اندوه و درد این مصیبتهای بزرگ و دردناک را آشکار نمایند.
باید مقداری از لذائذ زندگی را که از خوردن و نوشیدن و حتی خوابیدن و گفتن به دست میآید ترک نموده و مانند کسی باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است. نباید صرفاً احترام خود و نزدیکانشان باشد و لازم است که خدا و پیامبر و امامش - رحمت خداوند بر آنان باد - را بیش از خود، فرزندان و نزدیکانش دوست داشته باشد.
خداوند متعال میفرماید: بگو اگر پدران و پسران خود را بیش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست دارید، منتظر باشید تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده و شما پشیمان و زیانکار شوید.
یکی از فرزندان کوچکم در دهه اول محرم فقط نان خالی و بدون خورش میخورد. و تا جایی که میدانم کسی به او نگفته بود که این کار را انجام دهد و گمان میکنم سرچشمه این کار دوستی باطنی او بود. حال اگر کسی نتواند در تمام دهه اول این کار را انجام بدهد، باید در روز تاسوعا، عاشورا و شب یازدهم نان خالی بخورد. و در روز عاشورا، تا عصر خوردن، آشامیدن و حتی سخن گفتن - مگر آن که لازم باشد - و دیدار با برادران دینی را ترک کرده و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد. و نیز در دهه اول، هر روز امام حسین را با زیارت عاشورا زیارت نماید. و اگر میتواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با نیتی خالص برپا نماید، باید همین کار را بکند.
و اگر نمیتواند، در مساجد یا منازل دوستانش به برپایی این مراسم کمک کرده و این مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزدیک شده و از خودنمایی دور شود. و هر روز مقداری از اوقات خود را در مکانهای عمومی به عزاداری بپردازد. مواسات با امام حسین و اهل بیت رحمت خدا بر آنان باد نیز باید بخاطر صدمات ظاهری که به آن حضرت وارد شد، باشد. ولی از این مطلب هم نباید غافل شد که صدمات ظاهری که بر آن حضرت وارد شد، در مورد هیچکدام از پیامبران و جانشینان آنان و حتی در مورد هیچیک از جهانیان شنیده نشده است؛ بخصوص تشنگی حضرت که در احادیث قدسی و غیر قدسی چیزهایی درباره آن آمده است که انسان توان تصور آن را نیز ندارد. همچنین مصیبتهایی مانند شهید شدن اهل بیت و اسارت حرمش، گویا او با محبوبش پیمان بسته بود بخاطر خوشنودی او کشته شدن را با انواع آن از قبیل سر بریدن، کشتن از زیر گلو، کشتن با شکنجه و با گرسنگی و تشنگی و اندوه و غیر اینها، تحمل کند. ولی با این همه شادمانی و نشاطی به جهت آشکار شدن نورهای زیبایی و عظمت خداوند و شوق دیدار با او و رسیدن به ذات مقدسش به او میرسید که آن سختیها را آسان مینمود.
بلکه سختی آن را به لذت تبدیل مینمود. یکی از یاران او در این رابطه میگوید: هر چه شرایط بر امام سختتر میگردید، سیمای او برافروختهتر و خوشحالتر میشد. ولی بهر حال درد و اندوه سختیها و مصیبتهایی که بر جسد مبارک حضرت و بر دل اهل بیت محترم او وارد شد و هتک حرمت ظاهری او انسان را میکشد. بنابراین دوستانش باید کارهایی را که مناسب این مصیبت بزرگ است، بخاطر مواسات با آن حضرت در این مصیبت، انجام دهند؛ به گونه ای که گویا این مصیبت بر خود، عزیزان و فرزندان یا خویشان آنان وارده شده است. زیرا امام بفرموده جدشسزاوارتر از آنان نسبت به خودشان میباشد و به این جهت که او این مصیبتها را پذیرفت و وجود شریف خود را فدای پیروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناک رهایی بخشد.
فرزندان و عزیزان خود را یتیم نموده، به اسارت حرم و زنان، و زینب و سکینه که سلام خدا بر آنان باد رضایت داده و اصغر و اکبر و برادران و دودمان خود را سر برید، تا پیروانش را از گمراهی و پیروی گمراه کنندگانی که هلاکت شده و دیگران را به هلاکت میکشانند نجات داده و بدین وسیله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهایی بخشد؛ پیروانش را از تشنگی روز قیامت رهانیده و از نوشیدنیای که ظرف آن با مشک مهر شده است، به آنها بنوشاند. بنابراین به حکم وفا و مواسات که از صفات عالی انسانی است، لازم است که همان چیزی را که امام به آنان عنایت کرده است، آنان نیز به امام تقدیم نموده و همانگونه که امام خود را فدای آنها نمود آنان نیز خود را فدای او نمایند. و حتی اگر چنین کاری را نیز انجام بدهند باز هم بخوبی با او مواسات ننموده اند. زیرا وجود شریف او قابل مقایسه با دیگران نیست. به این جهت که او مانند پیامبر، علت آفرینش تمام موجودات و آقا و سرور تمام مخلوقات و پیامبران و فرشتگان نزدیک به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوبِ محبوبِ اوست. نیز با گفتاری صادقانه و با زبان حال بگوید: آقای من! کاش به جای تو تمام این بلاها بر سر من آمده و فدای تو میشدم! کاش خویشان و فرزندان من به جای خویشان و فرزندان تو کشته و اسیر میشدند! کاش تیر حرمله - که لعنت خدا بر او باد - سر شیرخوار مرا میبرید! کاش فرزندم، علی به جای فرزند تو قطعه قطعه میشد! کاش جگر من از شدت تشنگی تکه تکه میشد! کاش از شدت تشنگی دنیا بر چشمم تیره و تار میشد! کاش من درد این جراحتها را تحمل مینمودم! کاش آن تیر به گلوی من مینشست! و جان مرا میگرفت! کاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند کنیزان در شهرها گردانده ولی خویشان تو در خواری و ذلت نمیافتادند! کاش وارد آتش شده و شکنجه میشدم ولی این مصیبتها به شما وارد نمیشد.
اگر این سخنان را صادقانه بگویی، تو را پذیرفته و بخاطر مواسات راستین با بزرگوارترین سادات تو را در جایگاه راستگویان با آنان همنشین میگرداند. ولی جدا از فریبکاری با این سخنان بپرهیز زیرا ممکن است وقتی میگویی: حاضرم این بلاها را به جای امام تحمل نمایم، حال و دل تو به مقدار کمتر از یک صدم آن را هم تصدیق نکرده و در موقع امتحان جز مقدار کمی از این ادعاها قبول نشود. و در این صورت به جای این که به جایگاه صدق و درجه صدیقین برسی به ذلت دروغ و پایینترین درجات منافقین میرسی. پس اگر میبینی که نمیتوانی این گونه با امام مواسات نمایی، ادعاهای دروغ را از خود دور کرده و خود را خوار نکن و فقط بگو: کاش با تو بوده، در مقابل تو کشته شده و به سعادت بزرگی میرسیدم. و اگر میبینی به این مقدار هم معتقد نیستی، مرض دل خود را که همان دوستی این دنیای پست و میل و اعتماد به زندگی آن و فریب خوردن به زیباییهای آن است، معالجه کرده و این فرمایش خداوند متعال را بخوان: ای یهود! اگر گمان میکنید فقط شما دوستان خدایید و اگر راست میگوئید، آرزوی مرگ کنید.
و در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلی کامل به حمایت کننده و پناه آن روز که از معصومین میباشند به پایان رسانیده و در توسل، اصلاح حال و پذیرش عزاداری را خواسته و از کوتاهی خود معذرت بخواهد.