۰۱ آذر ۱۴۰۳ ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۲ : ۲۲
عقیق: هفتمین قسمت از برنامه اینترنتی محیا، اولین مجله تصویری هیئت شب گذشته به صورت زنده از لایو اینستاگرامی این برنامه و صفحه عقیق پخش شد. موضوع این قسمت از محیا «چشمانداز آینده نوحه» بود و با حضور حاج اصغر زنجانی و محمد صمیمی پخش شد.
حاج اصغر زنجانی مهمان بخش ابتدایی این برنامه بود. وی با اشاره به اینکه مداحی را از سال 1335 آغاز کرده است، درباره حال و هوای خود از ذکر نام اباعبدالله گفت: امام حسین علیه السلام جان من است. نابینایی درد بسیار سختی است اما ذکر و یاد اباعبدالله باعث شده است که این سختیها را اصلا احساس نکنم. یادم هست که دوستم، محمدتقی شریعت میگفت که هر وقت وارد مجلس روضه و هیئت میشوم، انگار 24 سالهام و کاملا احساس جوانی میکنم. هر چه خوبی است در مجلس سیدالشهدا دیدیم و همه چیز در آنجاست. به قول آن شاعر که میگفت: «هر کس که نوکر دربار تو شد، آقا شد.»
وی با اشاره به مبارزات پیش از انقلاب خود گفت: به یاد دارم که پیش از انقلاب چند سالی را به دلیل مبارزات علیه نظام پهلوی در زندان کمیته مشترک سپری کردم. چهلم شهدای میدان شهدا بود که آزاد شدم، اما کمتر از 24 ساعت مرا دوباره دستگیر کردند. حتی حکم تیر مرا هم صادر کرده بودند. من قائل به هیئت سیاسی هستم.
این پیرغلام اهل بیت در بخش دیگری از سخنان خود درباره رویایی که دیده و بین روضه امام حسین و شفای چشم، روضهخوانی را انتخاب کرده است، گفت: آقای دارستانی ماجرای این اتفاق را کامل تعریف کرده است اما میخواهم ماجرای دیگری را برای شما بگویم. سالها پیش بود که در یکی از سفرها به کربلا، 25 روز پیاده رفته بودیم و حوالی شب به کربلا رسیدیم. به ما گفتند که حرم تعطیل است و استراحت کنیم. بهشان گفتم که ما این همه راه را برای استراحت نیامدهایم. گفتند حرم بسته است؛ جواب دادم: خیر. حرم بسته نیست! به زیارت رفتیم و زمانی که پشت در رسیدیم آقایی نشسته بود، اسم ما را پرسید و جوابش دادیم. ناگهان گفت شما کجا بودید؟! ساعتهاست که میخواهم بخوابم اما هربار که به خواب میروم یک نفر ندا میدهد که بلند شو، فلانی با چند نفر میآید و نباید پشت در بمانند. وارد حرم شدیم در حالی که یک کاسه آب در دست داشتیم. خدمت آقا امام حسین عرض کردیم: «آقا ببخشید، آب آوردیم اما دیر آوردیم.» این جمله را به تاسی از حضرت زینب سلام الله علیها گفتیم که در اربعین فرمودند: «برادر، آب آوردم اما دیر آوردم.»
وی اضافه کرد: در آن سفر 6 ماه در کربلا ماندیم و خیلی به ما احترام میگذاشتند. به یاد دارم که در انتهای سفر به من پول بسیار زیادی دادند. بهشان جواب دادم که در این سفر کسی پول نمیبرد، بلکه «آدمیت» میبرد. پول را بالای ضریح آقا پرت کردم. رقم بسیار زیادی داشت و شاید به عدد امروز چیزی حدود 400، 500 میلیون بود اما معتقدم پول میآید. از این سفر باید «آدمیت» گرفت.
حاج اصغر زنجانی که فرزندش در دفاع مقدس به شهادت رسیده است، درباره تفاوت روضهخوانیاش بعد از شهادت فرزند خود گفت: روضهخوانیام بعد از شهادت پسرم کمی فرق کرد. بیشتر میسوزم اما گفتنی نیست. شاعر میگوید: «سوز دل من در دل پروانه نباشد.» با این حال، دقت داشته باشید که داستان امام حسین خیلی بالاتر از این حرفهاست و ما اصلا کاری نکردیم. تعبیر خوبی نیست اما ما فقط گِلبازی میکنیم.
او درباره روضهخوانی برای حضرت علی اصغر و حضرت رباب گفت: همانطور که میدانید حضرت رباب اشرافزاده و دختر امرءالقیس بود و پدرش او و یکی دیگر از خواهرانش را به عقد امام حسین و امام حسن درآورد. جایگاه ایشان به واسطه رشادتهایی که در کربلا داشته بسیار بالاست. چه زیبا شاعر در مقام او سرود که: «شرمنده کرد مادر موسی و نیل را، وقتی که داد ظهر آتش امتحان، رباب» او خانمی است که وقتی امام حسین، خبر شهادت حضرت علی اصغر را آورد، گفت: «آقا من 6 ماه کنیز شما بودم، از گلت باغبانی کردم اما نتوانستم.»
این پیرغلام و ذاکر اهل بیت درباره دوستیاش با حاج تقی شریعت گفت: 50 سال با او رفاقت داشتم. یادم هست که همراه با او در تبریز بودم. در چهارراه منصور سابق که اکنون نامش چهارراه شهید بهشتی است، یک بار اسم حضرت رباب را بر زبان آورد و همه خانوادهها گریستند. یک ماه با او مکه بودم. یک ساعت مانده به نماز صبح بیدار میشد، وضو میگرفت و نام حضرت رباب را میبرد.
او در بخش پایانی صحبتهای خود با اشاره به حضورش در جلسات مداحان جوان گفت: در جلسات ذاکرین جوان حضور پیدا میکنم. معتقدم که باید بیشتر به شعرهایی که میخوانند دقت داشته باشند و ملاحظه بیشتری کنند. برای اینکه مجلس گرمتر شود، نباید شأن اهل بیت را خداینکرده پایین بیاوریم. یک «یا حسین» با اخلاص حتما کار خودش را میکند. من نمیگویم که مصیبتخوانی نکنند اما باید بیشتر دقت داشته باشند. معتقدم که روضهخوانیهای امروز با گذشته بسیار فرق کرده است؛ این روزها اصلا وداعخوانی نمیکنند و بلافاصله روضه قتلگاه میخوانند. روضه قتلگاهخواندن زمان و وقت دارد و نباید در هرجایی آن را خواند.
وی در توصیف شعر خوب برای بیان مصیبت امام حسین تاکید کرد: شعری خوب است که اولا با روایات و مقاتل منطبق باشد و ثانیا سوز داشته باشد. دقت داشته باشید صادقانه گریه کردن برای سیدالشهدا بسیار خوب است و برکات زیادی دارد.
مهمان بخش دیگر این برنامه، محمد صمیمی شاعر، نوحهسرا و مداح اهل بیت بود. وی در این برنامه اینترنتی با موضوع «چشمانداز آینده نوحه کشور» صحبت کرد و در مقدمه سخنان خود گفت: هرکدام از ما درباره شرایط امروز نظراتی دارد. گاهی برخی از دوستان نظر خودشان را به دلیل رودربایستیها و درنظر گرفتن ملاحظاتی که بعضا غیرمعنوی است، بیان نمیکنند، اما بنده امشب میخواهم نظر خودم را فارغ از همه این موضوعات بیان کنم. البته اینها نظر بنده است و اصلا اصراری روی آنها ندارم.
صمیمی با اشاره به نگاههای مختلف به نوحهسرایی در کشور گفت: به نظرم درباره نوحه و هیئات 2 نگاه وجود دارد؛ بعضیها وضعیت نوحه را به دلیل وجود برخی آثار اسفبار میدانند. گاهاً آثاری دیده میشود که آدم از شنیدن آنها شرم میکند. در نقطه مقابل، عدهای دیگر معتقدند که این جریان طبیعی است و ریزشها و رویشهایی وجود دارد. نکته قابل توجه در هر 2 دیدگاه این است که همه نوحهسرا را مقصر میدانند و میگویند مسیر نوحهسرایان ما خوب نیست. این افراد هنوز هم نوحههای دهه 1370 و 1380 را درخشان میدانند و میگویند خیلی از آنها دوباره تکرار نشد.
وی اضافه کرد: من نمیخواهم اتهامزدایی کرده و یا دفاع صنفی داشته باشم اما فکر میکنم که دستگاه فرهنگی کشور دچار خطای راهبردی بزرگ شده و سیاستگذاریهای فرهنگی غلط سبب ایجاد نقص در این سیستم شد. دقت داشته باشید که شاعر و تولیدکننده محتوای ما در یک جامعه سرمایهداری زندگی میکند. شاید خیلیها بگویند که جامعه ما ضد سرمایهداری است اما وقتی بانک ما براساس نظام سرمایهداری اداره میشود یعنی یکی از ستونهای جامعه ما سرمایهداری است. این نوحهسرا در خلأ زندگی نمیکند و طبعا با همین بانک سرمایهداری درگیر است که بتواند زندگیاش را اداره کند. او باید کارمند جایی باشد، اجازه خانه بدهد و ... حال چنین آدمی باید نوحهسرایی هم بکند.
این ذاکر اهل بیت سخنان خود را با طرح یک سؤال ادامه داد و گفت: سؤال من این است که کدامیک از نهادهای فرهنگی و غیرفرهنگی ما اثرگذار است، اما حرفهای نیست؟ در چنین شرایطی، چگونه میتوان فردی را تصور کرد که در کنار شغل و حرفه روزانهاش با همه درگیریهایی که دارد بتوانند روزی 2-3 ساعت زمان گذاشته و کاری انجام دهد که در سطح کلان جامعه جریانساز باشد؟ منظور من این نیست که یک عنوان اضافه کرده و نوحهسرایی را یک شغل بنامیم. منظور من این است که اگر از تولیدکننده محتوا انتظار جریانسازی داریم، نباید دغدغه معیشت او نادیده نگرفته شود. به نظرم در هیئات نسبت به پول و مادیات موضع درستی نگرفتهایم و نگاه صفر و یکی داشتیم. برخی معتقدند که پول بدِ بد است و برخی دیگر آن را همه چیز میدانند، این موضوع در حالی است که در روایات ما، مادیات یکی از شئون زندگی به شمار میرود. اصلا آیا در شرایط امروز جامعه چنین چیزی قابل حذف است؟
صمیمی با اشاره به اینکه نوحهسرا درگیر با دغدغههای معیشتی است، گفت: بنده معتقدم که باید بین جلسات و هیئتهای کوچک خانگی و اجتماعات بزرگ که صاحب رسانه بوده و خط فکری جامعه را رقم میزنند، مرز قائل شد. این تفاوت در اقتضاعات و ملاحظات دیده میشود و من هم درباره آن اجتماعات بزرگ که بیشتر جریانساز است، صحبت میکنم. به نظرم تیمی که در آنجا کار میکند و میخواهد اثری بزرگ خلق کند، باید به همان اندازه انتظاراتش برآورده شود. من فکر میکنم که نوحهسرایی در مطالعات اجتماعی ما یتیم واقع شده است. بگذارید یک مثال بزنم؛ چرا بهار نوحهسرایان 20 تا 25 سالگی است؟ چرا که عمدتا تعهدات خانوادگی بر آنها بار نشده است. بنده معتقدم که نوحهسرایان ما هویت علمی و فرهنگی و معینی ندارند. این موضوع در حالی است که وقتی به آثار و اشعار شاعران از دههها قبل تا به امروز نگاه میکنید میبینید که خط فکری او معین و مشخص است. حال سوال این است که چرا نوحهسرای ما هویت ندارد؟ به این دلیل است که او فرصت نداشته در کتابخانه بنشیند و مطالعه مختصری داشته باشد. او باید 6 صبح کارت بزند و به خاطر اضافه کاری تا 8 شب بایستد. تمام خلاقیت او هم در همان محل کارش صرف میشود.
وی تاکید کرد: خیلیها معتقدند که بهار نوحهسرایی دهه 1380 بوده است. به نظر میرسد که آن زمان انگیزهها بیشتر و روحیات متفاوت بوده است. روشنفکرها با این قضیه مخالفند. خیلی از مسئولین فرهنگی ما تصور میکنند که به این فضا واقفاند، آنهم به این دلیل که در مراسمات مذهبی و هیئات حضور دارند، اما واقعیت این است به دلیل اینکه از نزدیک درگیر تولیدمحتوا نبودهاند خبر ندارند، فضا چگونه است. اساسا کارکرد مهم نوحه معماری ناخودآگاه مخاطب است. 2-3 هنر پر زور در نوجه جمعشده و همافزایی کردهاند؛ هنر ادبیات، هنر موسیقی و بعضا هنر ایفا و اجرا. در اینجاست که میتوان اثرگذاری آن را فهمید. نوجه، رسانه است و به نظرم چیزی که این رسانه منتقل میکند با آن چیزی که باید باشد، متفاوت است.
او در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه چرا مخاطب از کارهای ضعیف استقبال میکند، گفت: این مسئله قطعا چند وجهی و اورژانس است. نمیتوان فقط با تاسف خوردن از کنار آن به راحتی گذشت بلکه به نظرم روزهای طلایی را از دست دادیم. نگاهم سلبی نیست و ایجابی است. باید تلاش کنیم تا آثار خوب جای آثار بد را بگیرد. بخشی از این موضوع تحت تاثیر رسانههای مجازی دشمن است که نمیتوان به غیر از زذالت انتظار دیگری از آنان داشت. مسئله دیگر این است که آیا مخاطب دنبال نوحهسرا است یا نوحهسرا دنبال مخاطب. من نوحهسرا را یک شاعر متکامل میدانم. به عبارت دیگر، هر شاعری نوحهسرا نیست اما نوحهسرا باید شاعر خوبی باشد. اگر نوحهسرایی هویت فرهنگی نداشته باشد، ناچار به پیروی کردن است. چون شعرا و نوحهسرایان ما فهم لازم از معارف را نمیتوانند داشته باشند و همانند یک طلبه که با وجوهات شرعی درس میخواند، نمیتوانند 8 صبح به کتابخانه بروند از همه ظرفیت خود بهرهمند نمیشوند. مثلا به نوحهسرایی که میتواند بر صدها نفر اثر بگذارد میگوییم که باید فی سبیلالله کار کنی. او هم مانند یک طلبه روی معارف کار میکند و نباید فرقی وجود داشته باشد.
این شاعر اهل بیت در بخش پایانی صحبتهای خود درباره مداحی استدیویی گفت: نمیتوانیم جلوی پیشرفتها و تحمیل آنان به زندگی را بگیریم. تجربهها هم نشان داده است که هر بار در برابر این موضوع مقاومت کردیم، موفق نبوده است. به هر حال تکنولوژیها وارد میشوند و اگر درب را برایشان باز نکنیم از پنجره میآیند که تخریبش بسیار بیشتر است. من با آیتم و دستهای شدن آن مخالفم؛ اینکه بگوییم مداح استدیویی یا مداح غیراستدیویی، بلکه معتقدم ابزاری مانند بقیه است. به نظرم واحد، زمینه، شور و ... در هیئت داریم و اخیرا به واسطه پیشرفت تکنولوژی، خارج از هیئت استدیوخوانی هم داریم. همانقدر که ممکن است «واحد» بد از نظر اجرا و معارف داشته باشیم، استدیویی بد هم میتوانیم داشته باشیم.