۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۲۰
عقیق:امیرحسین کسائی: در روزهای اخیر و بعد از سخنان حجتالاسلام محمدجواد حاج علیاکبری، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در خصوص نوع بیان افشاگریهای فساد و عدالتخواهی در تریبون نماز جمعه، مسائل مختلفی در خصوص این امر مطرح شد که در گفتوگو با حجتالاسلام علی سرلک عضو هیأت علمی دانشگاه هنر، ابعاد مختلف این بحث به خصوص مضرات افشاگری مصداقی را مورد بررسی قرار دادیم که ماحصل آن را در ادامه میخوانید:
تحقق عدالت در توصیف، راحت و در اجرا سخت است
اسلام در خصوص افشاگری مفاسد و مطالبه عدالت از سوی تودههای مردم چه نظری دارد؟
عدالت به معنای آن است که اجزا و ارکان جامعه و جریان کلی آن به دنبال آن باشند که ظلمی صورت نگیرد و تلاش شود همه چیز سرجای متناسب و درست خود باشند. روشن است که عدالت در توصیف و گفتوگو راحت، اما در اجرا و عمل بسیار سخت است؛ چرا که ما با انسانی مواجه هستیم که زیادهطلب است و همواره خواهان مطلق است و به دنبال منافعی است که معمولاً دستیابی به آنها از گذر چنگ انداختن به منافع دیگران محقق میشود.
حقیقت این است که انسانهای این چنین وجود دارند و برای همین فرشتگان در زمان خلقت انسان، به خدا گفتند این انسان روی زمین فساد خواهد کرد. فساد کردن به معنای زیادهخواهی و عدم قناعت به حق خود است.
یکی از موانعی که میتواند انسان را مدیریت کند، ترس از آبرو، ترس از دست دادن وجاهت و جایگاه اجتماعی است. مثل ترس از ارتفاع که فرد حتی کودک نوپا به دلیل همین نوع ترس از خود محافظتهایی دارد. ترس از ریختن آبرو، برای اکثر انسانها مهم است و همان ترس از سقوط از ارتفاع باعث میشود، انسان مراقبتهایی انجام دهد.
افشاگری و نشان دادن پشتپردههای فسادانگیز از همان فاکتورهایی است که اگر به درستی و دقت، انجام شود، میتواند جامعه را متعادل کند و به طراز عدالت نزدیک کند، اما این کار نیازمند شرایطی است. افشاگری اگر قاعده و ویژگیهای خود را داشته باشد، میتواند به طرز چشمگیری به تعادل جامعه کمک کند، اما اگر در اندازه و حدود خود را نباشد به همان اندازه و بلکه بیشتر مضر خواهد بود و جامعه را از تعادل روانی خارج میکند و جامعه را آماده رفتارهای ضدعدالت و خلاف طراز انسانی میکند.
افشاگری، مانند جراحی چشم، دقیق و ظریف است که اگر درست باشد، چشم جامعه را بینا میکند، اما اگر درست و دقیق نباشد، جامعه را کور میکند و مسیر او را به سوء ظن و تجسسهای ناروا میکشاند و رفتارهایی خواهد داشت که به لحاظ اخلاقی، امنیتی، هویتی، حیثیتی، اقتصادی و ... او را ساقط میکند. در شعر هم داریم: «طریق عشق، طریقی عجب خطرناک است/ نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری» اگر در افشاگری و بیان مفاسد درست عمل نشود، بیش از مفاسد خطرناک خواهد بود.
قبل از افشاگری مصداقی، باید فرصت دفاع به افراد داد
رهبر انقلاب میفرمایند: «گفتمان عدالتخواهی را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصی و مصداقسازی نکنید. وقتی شما روی یک مصداق تکیه میکنید، احتمال دارد اشتباه کرده باشید.» افشاگری مصداقی چه آسیبهایی دارد؟
افشاگری اگر قاعده و ویژگیهای خود را داشته باشد، میتواند به طرز چشمگیری کمک به تعادل جامعه کند اما اگر در اندازه و حدود خود را نباشد به همان اندازه و بلکه بیشتر مضر خواهد بود و جامعه را از تعادل روانی خارج میکند
در افشاگری مصداقی، ممکن است دو ویژگی رعایت نشود؛ اول دقت کافی نشده باشد؛ یعنی به طرف اجازه دفاع، توضیح و ... داده نشده است؛ به خصوص در فضای مجازی که گاهی مطلبی به سرعت نور به دست بقیه میرسد.
من از یکی از فعالان این عرصه سوال کردم قبل از پست گذاشتن و اطلاعرسانی در فضای مجازی آیا وقت میگذاری از خود فرد مورد نظر سوال کنی و به او بگویی من این اطلاعات را در خصوص تو دارم، توضیحی داری؟ او با کمال اعتماد به نفس گفت: وقت ندارم! ورود مصداقی چنین افرادی این شرط اساسی و مهم را ندارد.
مرحوم صفایی میفرمود: در داوریها از هیچ احتمالی چشمپوشی نکنیم و در قضاوت جز به یقین حکم نکنیم. باید همه احتمالات کوچک و ساده را در قضاوت خود در نظر بگیریم و بعد از بررسی کامل، اطلاعرسانی کنیم. بنابراین در گام اول باید فرصت توضیح و امکان بیان صادقانه را فراهم کنیم، قبل از اینکه نام و اسم کسی در فضای عمومی ببریم. این اهمیت بسیار بالایی دارد.
زمانی که بنا باشد فردی را اعدام کنند، به او میگویند: آخرین دفاعیه خود را مطرح کن. در فضای مجازی گاهی چنین مطرح کردنهایی در حکم اعدام شخصیت و جایگاه طرف است. اینکه ما گاهی فردی را بدون محاکمه محکوم میکنیم، اشکال بزرگ افشاگری مصداقی است. در آیه ۸ سوره مائده در قرآن کریم داریم: «وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ؛ و نباید دشمنی با گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ عدالت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیکتر است» یعنی حتی نسبت به دشمنان خود هم نباید خارج از عدالت رفتار کرد.
دومین نکته در این خصوص آن است که بسیاری از افراد فعال در این عرصه، گویی از این کار خوشحالند و گویی ته دل آنها شاد است که آبروی فردی را میبرند. به همین خاطر، نمونههای فراوانی وجود دارد. وقتی که آبروی فردی را میبرند و او توضیح میدهد که ماجرا چه بوده است و خطای گوینده محرز میشود، جبران نمیکنند. در آیه ۱۹ سوره نور داریم: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ؛ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم باایمان شیوع یابد» که در قرآن در خصوص این افراد آمده است که اهل عذاب هستند و دنیا و آخرت آنها خراب است.
پس نتیجه آن که در ورود به افشاگری مصداقی اول باید امکان دفاع را برای فرد متهم فراهم کنیم و دوم، نوع نگاه ما به این مسأله که آیا خوشحال میشویم از مشاهده این فسادها و افشای آنها یا نه؟ باید مدنظر قرار گیرد. در روایت داریم که پیامبر (ص) نسبت به خطای دیگران گریه میکردند. آیا واقعا بعضی از ما نسبت به خطای دیگران قهقهه فاتحانه نمیزنیم؟! گاهی در فضای مجازی اینگونه برداشت میشود که برخی از این افراد با ولع نسبت به افشای این مفاسد اقدام میکنند؛ در حالی که آبروی یک مومن براساس روایت بالاتر از حرمت کعبه است. در روایت داریم اگر کسی با آبروی مومنی بهناحق در بیفتد، خدا را به مبارزه طلبیده است!!.
شیوههای عدالتخواهی، شمشیر دولبهای است که میتواند حقیقت را به جایگاه واقعی خود برساند و از سوی دیگر میتواند برخی از فضایل اخلاقی و تربیتی و جامعه را از بین ببرد و عدم اطمینان و اعتماد به همدیگر ایجاد کند و از حکم قرآنی «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ، در حقیقت مومنین با یکدیگر برادرند» ما را دور سازد. در گذشته یکی از برنامههای پربیننده تلویزیون در موضوع ورزشی به گونهای عمل میکرد که همه متهم میشدند و همه دروغگو بودند. من اشکالی کردم که با این روند حتی اگر پیروز هم شویم، در جامعه شکست خوردهایم؛ زیرا فضای بزرگواری، عیبپوشی و فضایل اخلاقی را زیر سوال بردهایم.
البته این به معنای آن نیست که نسبت به بیعدالتی و ظلمها چشمپوشی کنیم، اما این افشاگری و عدالتخواهی بسیار دقیق و ظریف است و با یک شنیده در فضای مجازی نمیتوان اقدامی کرد.
هیچ عدالتی با شیوه و روش غلط محکم نمیشود
در حالی که بردن آبروی افراد، مجازات دارد، آیا ما حق داریم قبل از صدور حکم قاضی و نحوه اعلام این حکم، درباره افراد افشاگری کنیم؟
صدور حکم در اختیار قوه قضاییه است که بعد از بررسی ادله و دفاعیات، حکم را صادر میکند، پس ما نمیتوانیم و نباید خود را در جایگاه قاضی قرار دهیم و مثلاً با قاطعیت اعلام کنیم که فلانی رشوه گرفته یا رانتخواری کرده است؛ زیرا ما دفاعیهای از او نشنیدهایم! این موارد نیازمند اثبات است و اگر در دادگاهی ثابت نشود، خود این اعلام، یک جرم محسوب میشود و میتواند پیگرد و مجازات داشته باشد؛ زیرا جنبه فردی و آبرویی در باب حقالناس دارد و از سوی دیگر جنبه روانی هم جامعه دارد.
مرحوم صفایی میفرمود: در داوریها از هیچ احتمالی چشمپوشی نکنیم و در قضاوت جز به یقین حکم نکنیم. باید همه احتمالات کوچک و ساده را در قضاوت خود درنظر بگیریم و بعد از بررسی کامل، اطلاعرسانی کنیم. بنابراین در گام اول باید فرصت توضیح و امکان بیان صادقانه را فراهم کنیم، قبل از اینکه نام و اسم کسی در فضای عمومی ببریم
اینکه افراد شبانهروز بدون هیچ حساب و کتابی دیگران را متهم کنند که این مسئول خرابکار است یا آن آقازاده اینگونه است، عواقبش جامعهای را دچار روانِ پریشی، نگاه مضطرب و قلب پرآشوب میکند. با این کارها ما نه تنها ابرو را درست نکردهایم که قطعاً چشم را هم کور کردهایم.
یادمان باشد، هیچ عدالتی با شیوه و روش غلط تحکیم نمیشود. فردی که دست به افشاگری و عدالتخواهی میزند، اولاً باید روش و منش درست داشته باشد و دوماً باید مخالف ظلم باشد. یعنی خودش هم ظلمی به دیگران نکند. ما نمیتوانیم حتی به کسی که ظلم کرده است، خودمان ظلم کنیم تا او را اصلاح کنیم. مانند این است که برای خاموش کردن آتش، روی آن بنزین بریزیم و یا به تعبیر رهبری با دستمال کثیف شیشه را نمیشود تمیز کرد
با افشای ناروای نام فردی که به خیال ما ظلم اقتصادی کرده است، ما یک ظلم اخلاقی مرتکب میشویم که گاهی عواقب آن بدتر است.
در سالهای اخیر افرادی بودهاند که در راستای همین افشاگریهای غلط افراد در فضای مجازی، آبرویشان رفته است و حتی از خانه خود نمیتوانند خارج شوند و یا جایگاه خود را حتی در میان اقوام و فامیل از دست دادهاند.
عدالتخواهی منهای مصداق یعنی با ذوق و سلیقه خود برخورد نکنیم
عدالتخواهی منهای مصداقسازی چگونه ممکن است و مردم چگونه باید کار کنند؟
افشاگری و عدالتخواهی منهای مصداق این است که اگر فردی ظلم و مفسدهای دید، با ذوق و سلیقه خود با آن برخورد نکند. پیشنهادم این است که جمع منصف و بیطرفی را دعوت کنیم و یافتههای خود را به آنان منتقل کنیم و با آنها همفکری کنیم و قبل از هرگونه اطلاعرسانی فرصت دفاع و توضیح به افراد مورد اتهام داده شود. این پروسه اگر چه سخت است، اما لازم است.
فردی که دست به افشاگری و عدالتخواهی میزند اولاً باید روش و منش درست داشته باشد و دوماً باید مخالف ظلم باشد. یعنی خودش هم ظلمی به دیگران نکند. ما نمیتوانیم حتی به کسی که ظلم کرده است، خودمان ظلم کنیم تا او را اصلاح کنیم
در این فرایند شاید به جای اینکه ۱۰ مورد اطلاعرسانی عمومی شود، فقط یک مورد انجام شود، اما با روش درست و صحیح؛ زیرا مثلا ۵ نفر امین، آن را بررسی کردهاند. قبول داریم بسیاری از شبکههای فساد و مافیایی از مسیرهای قانونی کار میکنند و برخی از این افشاگریها جلوی آنان را میگیرد. بنابراین برای افشاگری و عدالتخواهی حتی به صورت مصداقی اول با این هیأت منصفه و بعد از شنیدن دفاعیات افراد میتوان تلاش کرد تا بتوان جلوی ظلمها را گرفت.
در این صورت هم مرز میان عدالتخواهان واقعی و خیرخواه با افرادی که صرفاً به دنبال تسویه حساب حزبی و جناحی هستند و یا به دنبال دیده شدن و فالوور هستند، مشخص میشود و هم جامعه امنیت روانی و روح همبستگیاش آسیب نمیبیند.
این روزها سامانههای سوتزنی ایجاد شده است که این متفاوت با هیأت منصفه پیشنهادی من است. این سامانهها برای اطلاعرسانی لازم است تا افراد، هر خلافی را حتی احتمال دادند، اعلام کنند و این با اعلام عمومی متفاوت است.
کار نهادهای ناظر گیر دارد که عدالتخواهی اوج گرفته است
چگونه میشود پیگرد قانونی و رسمی فساد را از نهاد ناظر مطالبه کرد؟
اگر نقش نظارتی دستگاههای ناظر مانند سازمان بازرسی، کمیسیون اصل ۹۰ و خود دولت به خوبی انجام شود و دقت کافی داشته باشند، کار به اینجا نخواهد رسید. کار در این نهادهای ناظر با مشکل مواجه است. شاعر میگوید: «اول ای جان دفع شر موش کن/ وانگهان در جمع گندم کوش کن». واقعاً سیستم بروکراسی ما به خصوص در قوه قضاییه، راههای فسادانگیز زیادی دارد که آنها باید اصلاح شود که خوشبختانه در ریاست فعلی قوه قضاییه چنین ارادهای احساس میشود.
اطاله دادرسی فسادزاست؛ به این معنا که زمان رسیدگی به دادخواستها به قدری نابجا طولانی میشود که گرگها و کفتارها از راه میرسند. کفتارهای سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و ... از راه میرسند تا از این طعمه، سهم خود را بردارند، اما اگر این مناسبات اداری و این غول دیوانسالاری و این بختک اداری که مناسبات سازمانی را عقیم و بینتیجه کرده است، اصلاح شود، دیگر نوبت به این فسادها نمیرسد.
افشاگری و عدالتخواهی منهای مصداق این است که اگر فردی ظلم و مفسدهای دید، با ذوق و سلیقه خود با آن برخورد نکند. پیشنهادم این است که جمع منصف و بیطرفی را دعوت کنیم و یافتههای خود را به آنان منتقل کنیم و با آنها همفکری کنیم و قبل از هرگونه اطلاعرسانی، فرصت دفاع و توضیح به افراد مورد اتهام داده شود
در کشور، جنگ با علت و ریشههای فساد باید صورت گیرد که امیدواریم در دولت جدید که رئیس جمهور آن خود سابقه ریاست قوه قضاییه را دارد، به سمت اصلاح این ساختار بروکراسی فسادخیز برود و این راههای دررو، بسته و سیستم فسادانگیز اصلاح شود. در این صورت با این اصلاحها نیازمند معرکهگیری بعضی افراد بیصلاحیت برای افشاگریهای ناروا و ناپخته نخواهیم بود.
من با بعضی از فعالان عدالتخواه صحبت کردهام و به آنها گفتهام که روشی که در پیش گرفتهاند، اصلاً دینی نیست. شاید خودشان متدین باشند، اما روششان دینی نیست. در روش دینی رخصت و فرصت به فرد داده میشود و شخص عدالتخواه، نیت و نگاه تربیتی دارد و بعد از اتمام حجت، اقداماتش را رسانهای و عمومی میکند.
تریبون نماز جمعه جای افشاگری بیحساب نیست
آیا تریبونهای مختلف از جمله نماز جمعه، ظرفیت فنی اثبات جرم را دارند که فساد را آشکارا و با ذکر جزییات و نام افراد مطرح کنند؟
نماز جمعه باید عامل وحدت شود و همه باید احساس کنند در آنجا سهم و نقش دارند. بنابراین در این فضا نمیتوان بدون حساب و کتاب سخن گفت. دعوای بین سازمانها را نباید امام جمعه بگوید و یا بدون اثبات و صرفاً از روی شنیدهها نظری را اعلام کند. امام جمعه باید جنبه اسلام اجتماعی و اسلام عدالتخواهی را خیلی ظریف پیش ببرد و این بسیار سخت است و در عین حال، تریبون امام جمعه را به بیان دعواها اختصاص ندهد.
البته گاهی برخی امور علنی است و به ارزشهای انقلاب و حقوق اجتماعی مردم برمیگردد. نباید امام جمعه نسبت به آنها بیتفاوت باشد. نماز جمعه باید محور تاثیر باشد و احساس زنده بودن و محل پرداختن به مسائل روز باشد، اما نباید داوری از سوی امام جمعه صورت گیرد؛ زیرا فرد امام جمعه جایگاهی در شهر دارد که یک کلام او میتواند امور بسیاری را تخریب کند که دیگر امکان آباد شدن نداشته باشد.
تریبون نماز جمعه همچنانی که باید فراگیری خود را حفظ کند تا عموم مردم حس کنند در آن نقشی دارند. باید صدای مظلومان هم باشد که در جای دیگری امکان دادخواهی ندارند. جمع این دو در برخی از موضوعات انجام شده است که میبینیم در این موارد در حالی که عمومیت نماز جمعه حفظ شده، احساس طرفداری از جناح و فکری هم نشده است.
به طور مثال به کارگران یک کارخانهای ظلم شده است. آنها به نماز جمعه آمدهاند که امام جمعه رسماً اعلام کرده است، اینجا جای این حرفها نیست، در حالی که این افراد همهجا رفتهاند و با امیدی به نماز جمعه آمدهاند که باید بستری ایجاد شود تا مسئولین حضور پیدا کنند و نسبت به خواست این افراد پاسخ دهند.
امام جمعه باید هوشمندی داشته باشد تا اینگونه نباشد که یکی به نعل بزند و یکی هم به میخ. او باید مانند این آیه قرآن در خصوص «شیر» عمل کند که خداوند میفرماید: «نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِینَ؛ از درون شکم دام از میان علفهای هضم شده و خون، شیری خالص و گوارا به شما مینوشانیم که برای نوشندگان گواراست.»
شرط تحقق این امر آن است که شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، افراد دارای نظرات متفاوت را تشویق کند و به آنان استقلال فکری بدهد؛ نه اینکه به آنها بگوید چرا حرفی زدی که در چارچوب ابلاغیههای ما نبود و یا آنها به مصلحتاندیشیهای غیرضروری دعوت کند.
حاصل افشاگری ما نباید به نفع دشمن باشد
چرا نباید افشاگری کرد تا از قدرت افکار عمومی استفاده کنیم؟
دشمنان در خصوص این نظام و انقلاب به دنبال دوگانهسازی و ایجاد تفرقه هستند. باید حواسمان باشد که حاصل حرکت ما به نفع جریان باطل نشود. دوگانههای گوناگون در طول این سالها به خصوص سالهای اخیر ایجاد شده و از هر واژهای، دوگانه ساخته شده است. روزی بحث مرجعیت، عدالت، مستضعفین و ... که در افکار عمومی مورد توجه قرار گرفته است، توسط گروهی متخصص جنگ روانی از حرفهای خوب یک آدم خوب، به دوگانههایی تبدیل شده تا در میان جامعه تشتت ایجاد کند.
تریبون نماز جمعه همچنانی که باید فراگیری خود را حفظ کند تا عموم مردم حس کنند در آن نقشی دارند. باید صدای مظلومان هم باشد که در جای دیگری امکان دادخواهی ندارند
نباید اقدام افشاگرانه و مطالبه عدالتخواهی ما در زمین بازی دشمنان باشد. گاهی اوقات امیرالمومنین(ع) برای جلوگیری از ایجاد این دوگانهها سکوت میکردند. حضرت موسی(ع) از حضرت هارون(ع) سوال میکند که چرا اینها گوسالهپرست شدند و تو کاری نکردی؟ او میگوید: مردم داشتند تکه تکه میشدند و جامعه دوگانه میشد. برای همین وارد نشدم.
مصلحت امنیت به خصوص امنیت روانی که از امنیت سخت هم مهمتر است، نباید زیر سوال برود. نباید ما کاری کنیم اعتماد افکار عمومی، نسبت به یکدیگر از بین برود. این به قدری مهم است که در دین، اصل و نهاد تقیه وجود دارد و حضرات معصومین(ع) برای جلوگیری از این دوگانهها تقیه میکردند و مومنین را در شرایط خاصی به آن توصیه میفرمودند. خلاصه گاهی اهل بیت علیهمالسلام از حق مسلم خود هم صرفنظر میکردند تا جامعه تکه پاره نشود.
باید در امور، هوشمندی داشته باشیم تا این تقابلها شکل نگیرد و این با انصاف و با نگاه کلان درست میشود. نباید سر خود را پایین بندازیم و فراموش کنیم این قطعه چه پازلی است! باید نگاه تمدنی داشته باشیم تا اقتضائات حکومت شیعی در کشور ایران را در نظر بگیریم. در برخی از دوگانهسازیها اگر حتی ببریم؛ هم باختهایم زیرا ممکن است، مصلحت بزرگتری را از دست داده باشیم. نباید آتشی را روشن کنیم که دودش به چشم همه برود.
منبع:فارس