کد خبر : ۱۲۰۰۸۶
تاریخ انتشار : ۰۵ مهر ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۰
علامه حسن‌زاده آملی:

دهان، باب‌الله است؛‌ مواظب صادرات و وارداتش باشید

هیچ چیز بنده‌ام را به اندازه واجبات به من نزدیک نمی‌کند و با انجام آن بنده‌ام آن قدر به من نزدیک می‌شود که من دوستش دارم.

عقیق: علامه حسن حسن‌زاده آملی از علما و عارفان بنام معاصر پس از یک دوره بیماری، روز گذشته (شنبه سوم مهر ماه) به ملکوت اعلی پیوست. این سالک الی الله که متولد ۱۳۰۷ است در ادبیات، علوم غریبه، ریاضی، هیأت و طب نیز تبحر داشت، ایشان از اساتیدی چون مهدی الهی قمشه‌ای، علامه شعرانی، علامه طباطبایی و سیدمحمدحسن الهی بهره برد و از علامه شعرانی، اجازه اجتهاد و اجازه نقل حدیث دریافت کرد.

آنچه در ادامه می‌خوانید آداب سلوک از منظر علامه حسن‌زاده آملی از کتاب «صراط سلوک» است که پیش‌تر در سال ۱۳۹۲ با همین عنوان در خبرگزاری فارس منتشر شده است:

ادب سرمایه راه

حضرت استاد در نامه‌ای به یکی از دوستانش این گونه مرقوم فرمودند: این رباعی که از طبع این بنده فقیر الی‌ الله جاری شده است، به حضور دوست بزرگوار جناب‌ آقای ... تقدیم می‌دارد:

سرمایه راهرو حضور و ادب است
آنگاه یکی همت و دیگر طلب است

ناچار بود راهرو این چار اصول
ورنه به مراد دل رسیدن عجب است

مولوی در این‌ باره می‌گوید:

از خدا جوییم توفیق ادب
بی‌ادب محروم شد از لطف رب

بی‌ادب تنها خود را داشت بد
بلکه آتش بر همه آفاق زد

بی‌ولایت نامحرم است!

یکی از روزها که یاران درس، گوش جان به بزم انس حضرت استاد سپرده بودیم، فرمودند: یکی از سفارش‌های مهم در امر سلوک الی‌الله، پرهیز از نامحرم است، مطلقاً از اغیار پرهیز کنید، از آن‌ها که از نور ولایت بهره‌ای ندارند احتراز کنید.

بیا از صحبت اغیار بگذر
بیا از هر چه جز یار بگذر

دل بی‌بهره از نور ولایت
بود نامحرم از روی درایت

چرا موفق به نماز شب نمی‌شویم؟

شیخ صدوق از سلمان فارسی نقل می‌کند: مردی نزد سلمان فارسی آمد و گفت‌: ای ابوعبدالله  (کنیه سلمان فارسی است) من موفق نمی‌شوم نماز شب بخوانم. سلمان در جوابش فرمود: در روز خدای را معصیت نکن.

شیخ صدوق روایت می‌کند مردی نزد حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) آمد و عرضه داشت: ای امیرالمؤمنین! من از نماز شب محرومم چه کنم؟ حضرت فرمود: تو کسی هستی که گناهانت تو را به بنده کشیده است.

مرحوم کلینی نقل می‌کند: امام صادق (ع) فرمودند: کسی که مرتکب گناه شود از فیض نماز شب محروم خواهد، زیرا نفوذ کار زشت در جان آدمی از نفوذ کارد در گوشت بیشتر است.

دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان

علامه طباطبایی می‌گوید: چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی و رحمیت گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می‌شدم تا یک روز در مدرسه ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آنجا عبور می‌کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان و آخرت می‌خواهی نماز شب بخوان.

این سخن آن قدر در من اثر کرد که از آن روز به بعد تا زمانی که به ایران مراجعت کردم، پنج سال تمام در محضر قاضی روز و شب به سر می‌بردم و آنی از ادراک فیض ایشان دریغ نمی‌کردم و از آن وقتی که به وطن مألوف بازگشتم تا وقت رحلت استاد، پیوسته روابط ما برقرار بود و مرحوم قاضی طبق روال استاد و شاگردی، دستوراتی می‌دادند و مکاتبات از طرفین برقرار بود.

حدیث قرب فرائض

خداوند متعال می‌فرماید: هیچ چیز بنده‌ام را به اندازه واجبات به من نزدیک نمی‌کند و با انجام آن بنده‌ام آن قدر به من نزدیک می‌شود که من دوستش دارم، وقتی او را دوست داشتم او شنوایی من می‌شود که با آن می‌شنوم بینایی من می‌شود، که با آن می‌بینم و دست من می‌شود که با آن کار انجام می‌دهم.

پس ای سالک کوی یار، تو نیک بنگر این دو قرب چقدر است؟

در اول (قرب نوافل) خداوند شنوایی و بینایی و زبان و دست انسان می‌شود و دوم (قرب فرائض) انسان، شنوایی و بینایی و دست خداوند می‌شود. پس ثواب واجبات بیشتر از مستحبات است و سبب تقرب بیشتری نیز می‌شود. 

مگر خدا نبود!

گویند یکی از علما در بین شاگردانش به جوانی با هوش علاقه بیشتری نشان می‌داد این کار سبب اعتراض و رنجش سایر شاگردان شد، (استاد برای اینکه به طور عملی به آن‌ها اثبات کند در این علاقه نشان دادن حق به جانب است) به هر یک از شاگردان پرنده‌ای داد و فرمود: در جایی که هیچ کس شما را نبیند آن را ذبح کنید، پس از چند دقیقه همه شاگردان با پرنده‌های ذبح شده برگشتند، دقایقی بعد جوان باهوش برگشت، اما پرنده را ذبح نکرده بود، استاد از او پرسید چرا پرنده را ذبح نکردی؟؟

شاگرد پاسخ داد، به خاطر دستور شما که فرمود بودید: جایی که هیچ کس نباشد آن را ذبح کنم و من جایی را نیافتم که خدای یگانه، بی‌همتا و واحد احد نباشد، استاد به او گفت: احسنت و تشویق کرد و به شاگردان فرمود: به این جهت او را از بین شما برگزیدم و احترامش کردم.

از محاسبه تا فتوح!

حضرت استاد به محاسبه خیلی عنایت داشتند و بر آن تأکید می‌ورزیدند، روزی در محفل درس فرمودند: عزیزان! خودتان را حساب کنید تا مصداق «یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ» باشید، از بدی‌ها استغفار کنید و از خوبی‌ها حمد کنید که محاسبه، مراقبه می‌آورد و مراقبه، حضور و حضور، فتوح، به دنبال دارد!

بهترین جواب

یکی از شاگردان حضرت استاد در این زمینه این چنین می‌نویسد: حکیم فرزانه علامه حسن‌زاده آملی نقل فرموده است: که هر گاه کسی با مرحوم علامه طباطبایی به مسافرت می‌رفت تا از علامه سؤالی نمی‌کرد، علامه با احدی سخن نمی‌گفت.

باید دانست که هر پرسشی را نیز نباید پاسخ گفت و این نشانه معرفت است. روزی در محضر درس استاد علامه حسن زاده آملی از فیض معرفت آن حضرت بهره می‌جستیم، شخصی از استاد پرسشی کرد. استاد فرمودند: بسیار خوب! چون جلسه درس به پایان رسید، آن شخص به استاد عرض کرد: آیا بسیار خوب هم جواب است؟ آقا فرمودند: بله و بهترین جواب همین بود!

دهان، باب ‌الله است

آن روز نیز حضرت استاد به سالکان وادی عشق و معرفت هشدار دادند: دهان باب ‌الله است، صادرات و وارداتش را کنترل کنید، دهان گوش جان است، سعی کنید چانه‌تان را عقل بچرخاند.

مرحوم علامه حسن‌زاده آملی، امروز در روستای ایرا آمل و در خانه ابدی‌اش آرام می‌گیرد.


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین