۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۰۴
عقیق:برخی از معاندین با سوء برداشت از روایاتی که به کشته شدن دو سوم مردم پس از ظهور امام زمان(علیه السلام) اشاره دارد، در صدد ساختن چهرهای خشن از ایشان و یارانش، بر آمده اند. اگر چه برخی دیگر، تفریط کرده که در زمان ظهور حتّی به مقدار خون حجامتی، خونریزی نمیشود. بیشتر روایات در این زمینه مربوط به ملاحم و فتنههای قبل از ظهور است و هیچ ربطی به دوران ظهور ندارد و تنها ناظر به اوضاع نابسامان جهان پیش از ظهور دارد.
اندیشه تفریطی در کشتار به هنگام ظهور
مطابق روایات متعدد نمیتوانیم ادعا کنیم که در هنگام ظهور، هیچ قتل و کشتاری رخ نمیدهد؛ زیرا در آن دوران بحث از انتقام، اجرای حدود الهی و اقامه حکومت عدل جهانی است و به یقین مخالفانی نیز وجود دارند. از طرفی تاریخ گواه است که پیامبر اکرم و امامان (علیهمالسلام) سعی داشتهاند امور را به طور عادی و در مسیر طبیعی انجام دهند.[۱] اگر چه امدادهای غیبی نیز به کمک حضرت خواهد آمد[۲]
ولی با توجّه به احادیث زیر و دقت نظر در دلالت آنها، به این واقعیت پی میبریم که جهان، پیش از ظهور، دچار جنگهای خونین خواهد بود و این اتفاقات قبل از ظهور است:
۱. مرگ و میر قبل از قیام: امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «...قُدَّامُ القائِمِ مَوْتَتانِ...؛[۳] قبل از قیام قائم (علیه السلام) دو نوع مرگ و میر رخ میدهد: مرگ سرخ و مرگ سپید. تا این که از هر هفت نفر، پنج نفرشان از بین بروند. مرگ سرخ با شمشیر، مرگ سفید، با طاعون است.»
۲. مرگ و میر قبل از ندای آسمانی: امام صادق (علیهالسلام) در جواب زراره فرمود: بلی، ندای آسمانی حقیقت دارد. به خدا قسم! چنان است که هر قومی با زبان خودشان، آن را میشنوند. آن حضرت فرمود: این امر محقّق نمیشود تا این که نُه دهم مردم از میان بروند.» به یقین ندای آسمانی از نشانههای حتمی قبل از ظهور است.[۴]
پس حجم وسیعی از خون ریزیها، مربوط به دوران پیش از قیام امام عصر(علیه السّلام) و حتی قبل از ندای آسمانی است؛ ولی با ظهور حضرت پایان سختی ها کلید می خورد.
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: همانا، اهل حقّ، از هنگامی که در شدّت و سختی بودهاند، پیوسته در آن حال خواهند بود و همانا بدانید که پایان آن سختیها نزدیک و عافیتاش طولانی است.[۵]
علاوه بر اینکه برخی روایات مربوط به خونریزیهای زمان ظهور از مجهولات و اسرائیلیات است که با انگیزه خدشهدار کردن چهره حضرت مهدی(علیه السلام)، یا توجیه کشتارها در زمان فتوحات خلفا وارد کتابهای روایی شده است.[۶]
شیوه رفتار امام زمان (علیهالسّلام) با دشمنان
در طول تاریخ ستمگران در همه نقاط عالم، بر ملّتهای مظلوم سیطره داشته و جامعه اسلامی و در راس آن پیامبران و امامان (علیهم السلام) را مورد اذیت و آزار زیادی قرار دادهاند. به یقین در زمان ظهور نیز ستمگرانی خونریز وجود دارند که از هیچ جنایتی فروگذار نیستند و در زمان ظهور نیز در مقابل حرکت اصلاحگرانه و نهضت امام، ایستادگی میکنند و حضرت با قاطعیت تمام با این دشمنان روبرو میشوند.[۷]
اتمام حجت قبل از جنگ
حضرت مهدی(علیه السلام) مانند جد و پدرانش، ابتدا اتمام حجت میکند؛ زیرا فرمودند: «پس ما (اهل بیت) بر خلق خدا، اتمام حجّت میکنیم تا این که همگان، نسبت به دین، شناخت پیدا کنند بر روی زمین، کسی باقی نماند که دین به او ابلاغ نشده باشد.»[۸]
نوع رفتار امام زمان با عامه مردم از روی رأفت، رحمت و دلسوزی است. امام رضا (علیه السّلام) میفرماید: «امام، همدمی رفیق، پدری دل سوز، برادری برابر، مانند دو نیمه خرما که به هم متصل باشند، مادر مهربانی نسبت به فرزند خردسالش، پناه امّت در گرفتاریهای هولناک است،[۹] ولی رفتارش با مخالفان بعد از اتمام حجت، جنگ خواهد بود.[۱۰] بنابراین اکثریّت مردم، مظلوم و ستمدیده و طالب خیر و صلاح هستند و مورد لطف قرار میدهد و تنها گروهی اندک مقاومت نشان میدهند. در چنین شرایطی، صلح و تقیه و رحمت و رأفت با اینگونه افراد و گروهها، معنا ندارد و چارهای جز جنگ و اِعمال قدرت نخواهد بود.
گروههای معدودی که بعد از اتمام حجت، باز بر ستمگری و ظلم خود ادامه میدهند و باید بر علیه آنها اعمال قدرت شود عبارتاند از:
یکم. قبیلههایی از مکه که مردم را علیه اهل بیت تحریک میکنند؛[۱۱]
دوم. گروهی از عراق «اهل سواد»؛[۱۲]
سوم. مقدس نماها که کتاب خدا را تأویل و بر مبنای آن با حضرت میجنگند؛[۱۳]
چهارم. ناصبیها[۱۴] و منافقان.[۱۵]
پس سیاست امام زمان، همان سیاست پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است؛ زیرا گاهی مقتضای رأفت و گستراندن عدالت بر جامعه، مبارزه با دشمنان لجوج و ظالم است که تعداد آنها اندک است.
پینوشت ها:
[۱]. بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۵۴؛ سفینه البحار، ج ۱، ص ۵۶۵.
[۲]. چشماندازی به حکومت مهدی (علیه السلام) ص ۱۳۱.
[۳]. کمال الدین، ج ۲، ص۶۵۵.
[۴].الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۴.
[۵]. الغیبة، نعمانی، ص۲۷۴.
[۶]. تاظهور، نجم الدین طبسی، ص ۲۲۰.
[۷]. نهج البلاغة، حکمت ۱۱۰.
[۸]. بحارالانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۳.
[۹]. الغیبة، نعمانی، ص ۲۳۱.
[۱۰]. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۰۰.
[۱۱]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷.
[۱۲]. بصائر الدرجات، ص ۱۵۲.
[۱۳]. الغیبة نعمانی، ص ۲۹۷.
[۱۴]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۶.
[۱۵]. تهذیب، ج ۶، ص ۱۷۲.
منبع: اندیشه برتر (معاونت تبلیغ حوزه های علمیه)