۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۲ : ۱۷
عقیق:زندگی و شکوه شخصیت امام علی(ع) همواره مورد توجه مؤلفان و پژوهشگران مختلف بوده است؛ به طوری که برخی از محققان مانند جرج جرداق مسیحی پرداختن به زندگی و زمانه این بزرگمرد را از جمله افتخارات زندگی خود میدانند.
از جمله آثاری که در این رابطه منتشر و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه بوده است، کتاب «علی(ع) از زبان علی(ع)» نوشته محمد محمدیان است که اخیراً چاپ بیست و ششم آن توسط دفتر نشر معارف در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. کتاب قصد دارد زندگی و زمانه امیرالمؤمنین، علی(ع)، را از زاویه دید روایتهای تاریخی و احادیث پیش چشم مخاطب امروز روایت کند. از این منظر کتاب محمدیان در مقایسه با دیگر آثاری که در این موضوع نوشته شدهاند، جذابیت خاصی دارد و متمایز است. هرچند ممکن است در ابتدا مخاطب آشنا به این حوزه، با عنوان کتاب به یاد اثری از زندهیاد دکتر شهیدی بیفتد، اما سبک و زبان محمدیان کتاب حاضر را از اثر استاد متمایز میکند.
نویسنده کتاب «علی از زبان علی(ع)» گزارشهای تاریخی و روایی را براساس سیر طبیعی گفتارهای اجتماعی و سیاسی ارائه کرده است.در واقع این کتاب از اول تا آخر از زبان حضرت علی(ع) روایت شده است و پاورقی جزئی نیز دارد.
کتاب از 10 فصل شامل دوران مکه, دوران مدینه, دوران خلفا, دوران خلافت, دوران جنگ جمل, دوران جنگ صفین, دوران حکمیت, دوران جنگ نهروان, دوران غارتها و دوران شهادت تشکیل شده است.
نکته دیگر در تدوین این اثر، اصالت بخشیدن نویسنده به واقعیتها است؛ از این رو مخاطب با روایتی صادق و به دور از شبهه یا روایتهای سست مواجه است. زبان و نوع زاویه دیدی که نویسنده برای روایت زندگی علی(ع) انتخاب کرده، بر جذابیت اثر افزوده و آن را شیرینتر کرده است:
روز دوشنبه نبوت بر رسول خدا -صلیالله علیه و آله- ابلاغ و آن حضرت به رسالت مبعوث شد و من صبح روز سهشنبه اسلام آوردم و ایمان خویش را به رسول خدا اعلام کردم. از آن روز به بعد رسول خدا (ص) به نماز میایستادند و من در سمت راست ایشان میایستادم و با آن حضرت نماز میخواندم.
در آن روزها هیچ مردی با آن حضرت همراه نبود، جز من. (به نقل از کتابهای تاریخ مدینه دمشق (اثر ابن عساکر) و مجمع الزوائد (اثر هیثمی) که از کتابهای اهل سنت هستند.)
***
وقتی رسول خدا -صلیالله علیه و آله- به مدینه آمدند و مسجد مدینه را بنانهادند، جمعی از مهاجران در اطراف مسجد خانههایی ساختند و برای سهولت رفتوآمد به مسجد، دری از خانه خویش به مسجد باز کردند. چندی به این گونه گذشت تا اینکه دستور الهی نازل شد که همه این درها بسته شود؛ اما تنها خانهای که از این دستور مستثنی بود، خانه من بود. این استثنا بر یاران رسول خدا -صلیالله علیه و آله- سنگین آمد.
در توضیح این مسئله رسول خدا دست مرا گرفتند و فرمودند: موسی از خدا خواست که مسجد او به دست هارون تطهیر شود. من نیز از خدا خواستهام که مسجد مرا به دست تو و نسل تو تطهیر کند...
پس از این اقدامات رسول خدا (ص) به اصحاب خویش چنین توضیح دادند: «من به میل و خواست خویش ورودی خانههای شما را به مسجد نبستم و به خواست خودم اجازه باز بودن درِ خانه علی را صادر نکردم. این هردو دستور از جانب خداوند بود. (به نقل از کتابهای اهل سنت نظیر مجمع الزوائد (اثر هیثمی)، مناقب (اثر ابن مغازلی) و کنزالعمال (اثر متقی هندی).
علاقهمندان برای تهیه این اثر که چاپ بیست و ششم آن نیز اخیراً روانه کتابفروشیها شده است، میتوانند به سایت دفتر نشر معارف مراجعه کنند.
منبع:تسنیم