کد خبر : ۱۱۸۷۳۹
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۳

روایت یک شاعر از زیارت حرم امام رضا(ع)

درآستانه ولادت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مرتضی حیدری آل کثیر روایتی از یکی از زیارت‌هایش را در قالب شعر منتشر کرد.

عقیق:مرتضی حیدری آل کثیر از شاعران کشور در آستانه میلاد امام رضا (ع) و همزمان با دهه کرامت شعری را تقدیم امام هشتم کرد.

دم باب الجوادش ایستادم باز رودررو
سلام ای شاه! من هستم...گدای یک نفس شب بو!

من آن موجم که بعد از سال‌ها دل کندن از دریا 
گرفتم ناگهان در ساحل آغوش تو پهلو

و یا آن آهوی رم کرده از گرگ گناه خویش
که دارم می‌زنم در پیش سلطان جهان زانو

که هرشب پای سقاخانه‌اش انگار می‌افتد
بهار از رنگ و مهر از بام و صبح از برق و ماه از رو ...

خدارا شکر بین این همه پروانه می‌سوزم
تمنای پریدن مُرده‌ام را می‌برد هرسو

نسیم التفاتش کو؟ دل سنگ مرا اینجا
یکی باید بگرداند از این پهلو به آن پهلو

به دنبال نگاهی آشنا بودم ولی ناگاه 
یکی بر شانه من زد که:

آقا جان بفرما تو...!

یکی از دوستان؛ از زائران، از خادمان..اصلاً
چه فرقی می‌کند وقتی که باشم میهمان او

مرا دارد به صحن خویش دعوت می‌کند خورشید
دلم پر می‌کشد ای اشک‌ها اذن دخولم کو؟

 

منبع:فارس


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین