عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۱۸۴۵۶
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۸
یکی از شبهاتی که در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب و به واسطه مقتضیات سیاسی روز خود را به اصطلاح پژوهشگرهای تاریخ معاصر می‌نامند در جامعه مطرح کردند و بر آن دامن زدند «اجتهاد مصلحتی» امام(ره) است که بر خلاف مستندات تاریخی است.

عقیق: یکی از شبهاتی که در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به واسطه میانداری برخی چهره‌ها که مقتضیات سیاسی روز آن‌ها را در جرگه به اصطلاح پژوهشگرهای تاریخ معاصر قرار داده و شناسانده در جامعه مطرح و بر آن دامن زده شده، «اجتهاد مصلحتی» امام خمینی (ره) است. «محسن کدیور» یکی از این چهره‌هاست که در نوشته‌های متعدد شایع کرده که «آیت‌الله خمینی پیش از وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دارای مقام مرجعیت نبوده است. » برای پاسخ به این شبهه تاریخی با سیدروح‌الله امین‌آبادی، پژوهشگر تاریخ معاصر و نویسنده ۱۷ جلد مجموعه ایران پس از انقلاب اسلامی به گفت‌وگو نشستیم که می‌خوانید:

در سال‌های گذشته از سوی برخی اشخاص در سخنرانی‌ها و یا نوشته‌ها مطرح می‌شود که امام خمینی (ره) پیش از قیام ۱۵ خرداد و یا حتی فوت آیت‌الله حکیم در سال ۱۳۴۹ مقام علمی لازم برای مرجعیت نداشتند و برخی علما از جمله آیت‌الله شریعتمداری، برای جلوگیری از اعدام امام به مرجعیت ایشان شهادت دادند. آیا اسنادی قبل از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ وجود دارد که نشان‌دهنده مقام علمی امام باشد؟

چنان چه گفتید کدیور در یکی از نوشته‌های خود این گونه استدلال کرده است که ««‌آقای خمینی که تدریس خارج اصول را از سال ۱۳۲۳ و خارج فقه را از سال ۱۳۳۰ آغاز کرده بود، در سال ۱۳۴۰ در زمان وفات آقای بروجردی مقلدی نداشت و مرجع تقلید نبود. بعد از یک ربع قرن تدریس خارج فقه و اصول و تألیف و انتشار ۱۰ جلد کتاب در اصول و فقه استدلالی، در زمان وفات آقای حکیم مرجع اعلای شیعه در خرداد ۱۳۴۹ برای نخستین بار گروهی از فضلای حوزه علمیه قم از شاگردان ایشان کتباً وی را «‌واجد صلاحیت مرجعیت‌» یا جایزالتقلید اعلام کردند، نقش آقای منتظری در تثبیت مرجعیت استادش در کلیه مراحل محوری بوده است. موج دوم معرفی آقای خمینی به عنوان مرجع متعین‌التقلید یا اعلم متعلق به بعد از انقلاب (از ۱۳۶۱ به بعد) است. آقای خمینی در زمان بازگشت پیروزمندانه به ایران یکی از پنج مرجع اول جهان تشیع و در زمان وفات یکی از سه مرجع اول شیعه بوده است. » این ادعا به استناد اسناد فراوان اعم از ساواک و مطبوعات روز کذب بوده و بلاوجه به شمار می‌رود.

ابتدا به مسأله مقلد نداشتن امام خمینی (ره) در زمان و پیش از فوت آیت‌الله بروجردی می‌پردازیم. یکی از اسناد ساواک به تاریخ ۲۲ اسفند سال ۱۳۳۵ که تعداد شاگردان هر یک از مراجع و علمای وقت را گزارش می‌دهد، تصریح می‌کند که «حاج آقا روح‌الله خمینی با ۵۰۰ شاگرد در ایالات مرکزی و غرب ایران دارای نفوذ و مقلد است. »

ساواک، این گزارش ۱۰۰۲ کلمه‌ای را برای شاه از حوزه علمیه قم تهیه کرده بود تا حکومت بداند که کدام یک از مدرسین این حوزه بیشترین طرفدار و مقلد را دارد. در این گزارش، آیت‌الله بروجردی با داشتن حدود هزار شاگرد نفر اول بود و نفر بعدی «آیت‌الله سیدروح‌الله خمینی» ذکر شده که با داشتن حدود ۵۰۰ شاگرد درس خارج بیش‌ترین شاگرد را داشته است. افراد بعدی از ۵۰ تا ۳۰۰ نفر شاگرد داشته‌اند. تعداد ۳۰۰ شاگرد مربوط است به آیات گلپایگانی و شریعتمداری.

همین یک سند دلالت می‌کند پنج سال پیش از رحلت مرحوم آیت‌الله بروجردی امام خمینی (ره) نفر دوم از نظر مجتهدپروری تلقی می‌شدند و به طور طبیعی بعد از آیت‌الله بروجردی یکی از کسانی که به عنوان مرجعی پرمقلد شناخته شدند، ایشان بودند. این سند به تنهایی بخشی از ادعای شبهه پراکن‌ها را زیر سوال می‌برد.

 بعد از فوت آیت‌الله بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ حوزه‌های علمیه کدام یک از علما را به عنوان مرجع تقلید می‌شناختند؟ در این زمینه نیز مستنداتی وجود دارد؟

بله در این زمینه هم می‌خواستم توضیحاتی بدهم که در ادامه اشاره می‌کنم. به بخش دوم شبهات می‌رسیم و آن این که در برهه تاریخی قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ امام خمینی (ره) مرجع تقلید نبودند و آیات شریعتمداری، گلپایگانی، مرعشی نجفی، مراجع تقلید وقت و همچنین شاگردان امام از جمله آیات منتظری و مطهری بودند که ایشان را در شمار مراجع تقلید قرار داده و به حساب آوردند که حکومت، امام را اعدام نکند.

شایع هست که حکومت می‌خواسته امام را بعد قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ اعدام کند و چون ایشان به شهادت علما در شمار مراجع تقلید حساب شدند، به دلیل نهی قانون اساسی مشروطه چنین امکانی از حکومت سلب شد. پرویز ثابتی نفر دوم ساواک در کتاب در «دامگه حادثه» این ادعا را به سخره گرفته و رد می‌کند و می‌گوید‌: «‌بحث محاکمه و اعدام [امام] خمینی هیچ وقت در ساواک و یا در دولت مطرح نشد. اینکه گفته‌اند در قانون اساسی اصلی وجود داشته که مانع از محاکمه و اعدام مرجع تقلید می‌شود، به کلی بی‌اساس است و چنین اصلی در قانون اساسی وجود نداشت. »

درباره اجتهاد و مرجعیت امام خمینی (ره) پیش از وقایع سال ۱۳۴۲ به یک سند ساواک اشاره شد، ولی شواهد اثبات‌کننده مرجعیت امام تنها سند ساواک نیست. آیت‌الله العظمی بروجردی مرجع تقلید شیعیان جهان ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ از دنیا رفت. نگاهی به جراید روزهای بعد از فوت ایشان به خصوص روزنامه «کیهان» مورخ ۱۲ فروردین ۱۳۴۰ نشان می‌دهد که امام خمینی در این دوره جزو مراجع مسلم تقلید بوده‌اند.

این مهم در آن برهه چنان محرز بوده که حتی روزنامه‌های سراسری نیز در گزارش‌های خود بدان ‌اشاره می‌کردند. مطبوعات کشور در این روز لیست بزرگان و علمایی که شرایط مرجعیت را داشته و حوزه علمیه قم آنان را به مرجعیت می‌شناخته، منتشر ساختند که در صدر لیست اسم امام خمینی (ره) قرار داشت.

«کیهان» در صفحه ۱۵ روز ۱۲ فروردین ۱۳۴۰ می‌نویسد‌: هم‌اکنون در حوزه علمیه قم و سایر حوزه‌های علمیه علمای اعلامی هستند که دارای صلاحیت برای مرجعیت تقلید می‌باشند. کسی که به عنوان مرجع تقلید شیعیان انتخاب می‌شود، باید اعلم‌الناس، اعلم‌العلما و به طور کلی اعلم باشد؛ بدین معنی که هم از نظر تقوی و پرهیزگاری و هم از نظر علم، ممتاز و ارجح باشد.

آقایانی که ذیلا نام برده می‌شود، طبق نظر «علمای علوم دینی و کلیه اعضای حوزه علمیه قم» دارای صلاحیت مرجعیت تقلید و مورد اعتماد کامل حوزه علمیه هستند‌: ۱ـ حضرت آیت‌الله حاج آقا روح‌الله خمینی ۲ـ حضرت آیت‌الله آقا سید محمدرضا گلپایگانی ۳ـ حضرت آیت‌الله آقا سید کاظم شریعتمداری تبریزی.

در لیست منتشر شده در کیهان بزرگانی چون آیات شیخ عبدالنبی اراکی‌، محمد محقق یزدی معروف به داماد‌، عباسعلی شاهرودی، شهاب‌الدین مرعشی نجفی و مرتضی لنگرودی نیز دیده می‌شوند.

در ادامه گزارش «کیهان» ۱۲ فروردین ۱۳۴۰ آمده بود: آقایان دیگری نیز در سایر نقاط معروفیت دارند و مورد اعتماد و قبول حوزه علمیه خود و حوزه علمیه شهر قم هستند. این آقایان عبارتند از آیات‌: حاج سید‌هادی میلانی در خراسان، سیداحمد خوانساری در تهران‌، سیدمحسن حکیم در نجف‌، سید‌محمود شاهرودی در نجف‌، سیدعبدالهادی شیرازی در نجف‌ و سید‌ابوالقاسم خویی در نجف.

«کیهان» در شرح زندگی «آیت‌الله حاج آقا روح‌الله خمینی» آورده بود: ایشان یک درس فقه صبح‌ها و یک درس اصول عصرها در حوزه علمیه قم تدریس می‌نمایند که در یکی از دروس ایشان متجاوز از ۴۰۰ نفر دانشجو و طلاب علوم دینی شرکت دارند. اکثر شاگردان حوزه درس ایشان فضلای طراز اول حوزه علمیه شهر قم را تشکیل می‌دهند و درس‌های ایشان توسط آقای حاج میرزاجعفر سبحانی به صورت کتاب تدوین شده و تاکنون دو جلد آن منتشر گردیده است. مرحوم آیت‌الله بروجردی در مسائل مهمی که پیش می‌آمد با چند تن از علما مشورت می‌نمودند که یکی از آنان آیت‌الله خمینی بودند.

در ادامه زندگینامه امام خمینی در روزنامه کیهان مورخه ۱۲ فروردین ۱۳۴۰ آمده بود: ایشان تالیفات متعددی دارند که از جمله کتاب طهارت (پاکیزگی از نظر قانون مقدس اسلام)‌، مکاسب محرمه (دستورات تجارت و بازرگانی از نظر دین اسلام) و دوره کامل اصول را می‌توان نام برد. مهم‌ترین آثار ایشان حاشیه‌نویسی بر کتاب «عروةالوثقی» است که قریب ۲۰ سال وقت صرف تحشی آن نموده‌اند. کتاب عروةالوثقی یک دوره کامل فقه است و حضرت آیت‌الله خمینی علاوه‌ بر آن کتاب وسیلةالنجاة مرحوم آیت‌الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی نیز حاشیه نوشته‌اند.

به طور کلی اوقات ایشان عموما صرف مطالعه‌، نگارش و تدریس می‌شود و به همین جهت کمتر در اجتماعات دیده می‌شوند. کیهان در پایان شرح زندگینامه آیت‌الله خمینی آورده است: حضرت آیت‌الله خمینی نزدیک به ۲۵ سال است که به تدریس ‌اشتغال دارند و در دوران طلبگی نیز اجازه تدریس داشتند.

با توجه به گزارش مطبوعات که برگرفته از اعلام نظر «علمای علوم دینی و کلیه اعضای حوزه علمیه قم» بوده نام امام خمینی (ره) در صدر فهرست مراجع تقلید دیده می‌شد و چگونه فردی که در لیست مراجع نام او بعد از امام و در رتبه سوم قرار داشته می‌توانست دو سال بعد نه مرجعیت که اجتهاد امام را امضا و ایشان را از اعدام نجات دهند؟!

جالب این که ۱۷ خرداد ۱۳۴۲ و قبل از شروع سیل پیام‌ها و شهادت‌نامه‌های مراجع و علمای وقت در باره مقام علمی و تقوایی امام خمینی (ره) ساواک در گزارشی با موضوع فعالیت‌های روحانیون و تظاهرات دستجات مذهبی از روز تاسوعا تا قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تصریح کرده بود علیرغم این که چند سال پیش آیت‌الله خمینی روحانی ناشناسی بود، ولی «روحانیون در ظرف چند ماه صفوف خود را متشکل ساخته و تحت رهبرى آیت ‏الله خمینی [که] اکنون اکثریت مردم شیعه جهان او را مرجع تقلید شیعیان می‌‏شمارند هسته مرکزى مخالفین سیاسى و غیرسیاسى را علیه مقامات عالى دولت تشکیل داده‌اند.»

مرجعیت امام و همه گیر بودن این مرجعیت چنان روشن بود که حتی خبرگزاری‌های خارجی نیز در این برهه درباره آن گزارش‌هایی منتشر کرده بودند؛ گزارش‌هایی که در اسناد ساواک به آن اشاره شده است.

به عنوان نمونه در ۱۸ خرداد ۱۳۴۲ «خبرگزاری آسوشیتدپرس» طی گزارشی که متن آن از سوی ساواک نیز مخابره شده بود به تظاهرات روزهای ۱۳ و ۱۴ خرداد سال جاری پرداخته و تاکید می‌کند: هنگامى که ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر از مسلمانان متعصب همراه با دسته‌‏هاى سیاسى علیه دولت و به طرفدارى از انتصاب آیت‏‌الله‏ خمینی به رهبری شیعیان دست به تظاهرات زده بودند واحدهای نیرومند افراد نظامی ساختمان اصلى رادیو تهران را محاصره کرده و از نزدیک شدن پاره‏اى از دسته‌‏ها به ساختمان مذکور جلوگیرى کردند. طبق رسوم رهبر شیعیان بایستى از طرف مردم انتخاب شود و انتخاب او از طرف یک هیأت مذهبى مخصوص صورت نمی‌گیرد.

نکته مهم دیگر آن که اگر هدف از این شهادت‌نامه‌ها آن بود که امام خمینی (ره) از اعدام رهایی یابند، دلیل پیام‌های حماسی مراجع تقلید پس از تبعید امام در آبان ۱۳۴۳ چه بود؟ مثلا آیت‌الله میلانی ۱۱ آذر ۱۳۴۳ خطاب به جمعی از سوال‌کنندگان تصریح می‌کنند «عقیده خود را درباره حضرت آیت‌الله خمینی دامت برکاته آشکارا اظهار نمائید که ایشان یکی از مراجع تقلید عالیقدر امت اسلامی هستند و گفته ایشان گفته همه ملت مسلمان است و حق مشروع قانونی دارند هرگونه انتقاد و اعتراض نمایند و مسلک ایشان احقاق حق و اصلاح طلبی و نگهداری تمامیت ارضی و طرفداری از بیچارگان و نصیحت گویی و مراعات جهت اقتصادی این کشور مذهبی است. آیا تبعید ایشان چه مفهومی خواهد داشت؟»

مراجع تقلید وقت بعد از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ درباره شخصیت و سطح علمی امام چه شهادت‌هایی داده بودند؟

بعد از قیام ۱۵ خرداد علیرغم مستنداتی که به برخی از آن‌ها اشاره شد، جراید حکومتی به صورت گسترده به مقام شامخ امام خمینی (ره) اهانت کردند. این اهانت‌ها زمینه ساز آن شد که علما و مراجع تقلید وقت در دفاع از مقام ثابت شده ایشان ورود کرده و شهادت به امر واقع دهند.

به عنوان نمونه آیت‌الله مرعشی نجفی ۱۲ تیر ۱۳۴۰ در پاسخ به سوال تجار و اصناف تهران تصریح می‌کنند: مقام علمی و تقوایی معظم له بحمدلله والمنه کاملا محرز و شأن ایشان اجل از این است که مورد سوال واقع شود. حضرت آیت‌الله خمینی دامت برکاته علاوه بر اینکه مدت مدیدی در حوزه مقدسه قم به تدریس و تهذیب طلاب محترم علوم دینیه اشتغال داشتند بعد از رحلت حضرت آیت‌الله العظمی آقای بروجردی اعلى الله مقامه الشریف جدا با ما در ترویج دین مقدس و تشیید مبانی حقه اسلام تشریک مساعی داشتند.

آیت‌الله مرعشی نجفی ۲۰ تیر همین سال نیز در پیامی بار دیگر به مقام علمی و تقوایی امام شهادت داده و می‌نویسند: حضرت آیت‌الله خمینی دامت برکاته که یکی از مراجع تقلید بزرگ شیعه و از مجاهدین عالم روحانیت می‌باشند به جرم ازخودگذشتگی در راه حفظ قوانین قرآن و استقلال مملکت محبوس شده و به جد خود حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام تأسی کرده است.

۳۱ تیر همین سال آیت‌الله مرعشی نجفی در شهادت‌نامه دیگری تاکید می‌کنند: چنانچه کرارا اینجانب عقیده خود را اظهار کرده‌ام باز هم به موجب این سوال عرض می‌کنم که حضرت آیت‌الله آقای خمینی دامت برکاته که یکی از مراجع تقلید عالم تشیع است از اساطین [استوانه‌ها] روحانیت اسلام و مفاخر عالم تشیع بوده امید است خداوند متعال موجبات رفع نگرانی‌های مسلمین و انجام منویات مقدسه روحانیت اسلام را فراهم فرماید.


امام خمینی (ره) و آیت‌الله شهاب‌الدین مرعشی نجفی

مقام علمی امام خمینی (ره) چنان محرز بوده که سوال درباره آن باعث تعجب بزرگانی چون آیت‌الله میلانی شده بود. این مرجع تقلید مقیم مشهد ۱۵ تیر ۱۳۴۲ طی پاسخ به سوالی می‌نویسند: حضرت حجت الاسلام والمسلمین آیت‌الله آقای حاج آقا روح‌الله خمینی از مفاخر عالم اسلام و یکی از مراجع تقلید می‌باشند. موقعیت دینی و شخصیت اسلامی ایشان بر کسی پوشیده نیست. متعجبم چرا چنین سؤالی می‌شود.


آیت‌الله العظمی میلانی در کنار علامه سید محمدحسین طباطبایی در منزل خود در مشهد مقدس

این شهادت‌نامه‌ها همه شهادت بر امر واقع بوده، یعنی فردی دارای صلاحیت علمی و تقوایی بوده و مراجع تقلید و علمای دیگر به وجود این شرایط شهادت می‌دادند؛ نه این که خدای نکرده با شهادت خلاف واقع باعث ایجاد این شرایط در فرد فاقد شرایط شوند.

 

منبع:فارس


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین