۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۱۰
عقیق:فاطمه سلیمانی ازندریانی، کارشناس حوزه کتاب، به مناسبت چاپ جدید کتاب «آن مرد با باران میآید» و در جریان بودن سومین دوره از پویش کتابخوانی «کتاب شارژ»، با محوریت این اثر، در قالب یادداشتی به معرفی این اثر پرداخت. یادداشت او را میتوانید در ادامه بخوانید:
یکی از دروس مهم همۀ مقاطع تحصیلی، تاریخ است؛ از تاریخ باستان گرفته تا تاریخ معاصر. مطالعۀ تاریخ به اندازهای اهمیت دارد که دربارۀ اهمیت مطالعۀ آن و تفکر در حالات گذشتگان، در آیات و روایات، فراوان سفارش شده است؛ مخصوصاً در احادیثی که منسوب به حضرت علی(ع) است. حضرت در نامۀ تاریخیشان به امامحسن(ع) دربارۀ اهمیت تاریخ چنین مىفرمایند: «فرزندم! من هرچند عمر پیشینیان را یک جا نداشتهام، در اعمال آنها نظر افکندم، در اخبارشان اندیشه نمودم و در آثارشان به سیر و سیاحت پرداختم؛ آنچنان که گویى همچون یکى از آنها شدم؛ بلکه گویى من بهخاطر آنچه از تجربیات تاریخ آنان دریافتهام، با اولین و آخرین آنها عمر کردهام.»
اما چرا تاریخ مهم است؟ پاسخ به این سؤال معمولاً یک جواب دارد: برای عبرتگرفتن از گذشتگان؛ اما این پاسخ کامل نیست. شاید درسگرفتن از گذشتگان پاسخ بهتری باشد. درسگرفتن صرفاً مساوی با عبرتگرفتن نیست. برای ساختن مسیر آینده باید از گذشته خبر داشت. نه فقط برای عبرتگرفتن از خطاهای آنها، بلکه برای درسگرفتن از عملکرد درست و غلط آنها. همچنان که حضرت علی(ع) در جای دیگر به امامحسن(ع) میفرمایند: «براى امور واقعنشده به آنچه واقع شده است، استدلال نما و با مطالعۀ قضایاى تحقّقیافته، حوادث یافتنشده را پیشبینى کن؛ زیرا امور جهان، همانند یکدیگرند. از آن اشخاص نباش که موعظه سودش ندهد؛ مگر توأم با آزار و رنج باشد؛ زیرا انسان عاقل باید از راه آموزش و فکر، پند پذیرد. این بهائم هستند که جز با کتک، فرمان نمىبرند.»
اما تاریخ با اینکه همواره قصهای برای روایت دارد، بهدلیل زبانِ عموماً رسمی و خشکی که دارد، تنها برای عدۀ کمی جذاب است؛ حتی داستانها و وقایع جذاب تاریخی فدای لحن خشک و رسمی تاریخ میشوند. در این میان، برخی از نویسندگان و فیلمسازان به نفع تاریخ وارد میدان شدهاند. آنها برههای از تاریخ را دستمایۀ داستان خود قرار میدهند و داستانشان را در دل تاریخ روایت میکنند. فرم و نوع روایت در این داستانها بسته به اهمیت موضوع با هم متفاوت است. گاهی دستِ نویسنده برای تخیل باز است و گاهی نویسنده بهدلیل قداست موضوع، حق داستانپردازی و رؤیاپردازی خارج از قاعده را ندارد.
یکی از موضوعاتی که نویسندگان و فیلمسازان زیادی را به خود جذب کرده، ماجراهای مربوط به تاریخ انقلاب اسلامی است؛ از زمان شروع حکومت رضاشاه گرفته تا پیروزی انقلاب اسلامی. طی این 50 سال، آنقدر اتفاقات گوناگون و عجیب رخ داده است که هرکدام بهتنهایی قابلیت تبدیلشدن به یک کتاب را دارند. وجیهه سامانی هم در کتاب «آن مرد با باران میآید» چند ماه پایانی منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی را دستمایۀ داستانپردازی قرار داده است؛ کتابی که موفق شده تقریظ رهبر معظم انقلاب را هم به دست آورد:
«بسمه تعالی... بسیار خوب و هنرمندانه و پرجاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماههای آخر مبارزات نشان میدهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همۀ جوانها و نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسندۀ کتاب باید تقدیر و تشکر شود؛ انشاءالله.»
مخاطب این کتاب مخاطب نوجوان است؛ مخاطبی که هم پر از سؤال است و هم داستاننوشتن مناسب ذائقۀ او کار راحتی نیست؛ نوجوانهایی که در کتابهای درسی با وقایع آن سالها تا حدودی آشنا هستند؛ اما خواندن کتابهای درسی، مخصوصاً اگر صرفاً بهخاطر نمره باشد، تأثیر چندانی ندارد. روایت از دل ماجرا، آن هم از زبان یک نوجوان که در بطن ماجرا بوده همراه با هیجانات دوران نوجوانی، قطعاً تأثیر بیشتری خواهد داشت و باعث همذاتپنداری مضاعف خواهد شد.
راوی کتاب «آن مرد با باران میآید» نوجوانی 12 ساله به نام بهزاد است. بهروز، برادر بزرگ بهزاد، یک مبارز انقلابی است که با وجود مخالفتهای پدر، دست از مبارزه برنمیدارد. بهزاد بهدلیل سختگیریهای پدر، خیلی با جریانات سیاسی آشنا نیست و تا حدود زیادی در بیخبری به سر میبرد؛ اما کمکم بهکمک برادرش و دو نفر از دوستان خودش، با جریان انقلاب همراه میشود. بیخبری راوی یکی از تمهیدات نویسنده است که با سؤال و جوابها و کنجکاویهایش، به سؤالات نسل نوجوان امروز پاسخ بگوید. «کاپیتولاسیون یه قانونیه که آمریکاییا سال 34 برای خودشون وضع کردن؛ اینکه اگه یکی از اتباعشون، حالا فرق نمیکنه زن، مرد، بچه، حتی سگشون، از روی فهم و عمد یا غیرعمد و حتی تو حالت مستی، مرتکب هر خطا و جرمی بشن، مثلاً بزنن چشموچال یکی رو کور کنن، یا حتی بزنن آدم بکشن، دادگاههای ایران حق رسیدگی به جرم و جنایت اونا رو ندارن و باید تو مملکت خرابشدۀ خودشون محاکمه بشن؛ اما اگه یه ایرانی تو آمریکا مرتکب کوچکترین خطایی شد، همون جا باید مجازات بشه.»
نویسنده ضمن دادن اطلاعات سیاسی و تاریخی، همراه با شخصیت اصلی و راوی داستان روند اتفاقات را نیز روایت میکند؛ اتفاقاتی که راوی و دیگران در آن سهم دارند. «آره. بابام واسهم خوند. آیتالله خمینی بیست و سوم مهر رو که چهلم شهدای میدون ژاله است، عزای عمومی اعلام کرده. باید همه خبردار بشن.» «شاه کیلو چنده پدر من؟! از یه جنازه که نباید ترسید. این دیگه آخر بازیه. وقتی با نیروی نظامی میان رودرروی مردم، میریزن میدون ژاله رو به خاک و خون میکشن، مردمو توی سینما زنده زنده جزغاله میکنن، تو کرمان میریزن مسجد و قرآن آتیش میزنن، این یعنی که رژیم داره نفسای آخرش رو میکشه.»
نویسنده برای روایت داستان زمان مضارع را انتخاب کرده؛ بهطوری که مخاطب لحظهبهلحظه همراه راوی است و حتی ممکن است نگران راوی هم بشود. انتخاب این زمان برای روایت، بیشتر در مواقعی به کار میآید که سرنوشت راوی مشخص نباشد. اگر داستان بهصورت ماضی روایت شود، به مخاطب حس آسودگی دست میدهد که راوی سلامت است و با آسودگی خیال در حال داستانگویی است؛ اما با این شیوه هم همراهی مخاطب را به دست میآورد، هم به حس تعلیق و دلشوره دامن میزند؛ چون ممکن است راوی دچار یک حادثه بشود. البته از آنجایی که دنیای نوجوانی دنیای احساسات است و دنیای پایانهای خوش، نویسنده هم راوی را تا پایان داستان حفظ کرده، هم عزیزان راوی را. اما چون شهادت (مرگ) و اسارت از مفاهیم اصلی هر مبارزهای است، نویسنده هم شهادت را به تصویر کشیده و هم اسارت را؛ شهادت برای شخصی که وابستگی عاطفی کمتری با راوی دارد و اسارت یا همان دستگیری توسط ساواک، نصیب برادر راوی میشود؛ اسارتی که نوید آزادی را بههمراه دارد.
واردشدن نوجوانان به دنیای مبارزه، البته مبارزۀ محدود به سنشان همچون شعارنویسی، پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات، حس ماجراجویی داستان را بالا برده. اما مهمترین هدف این کتاب شاید استحاله باشد؛ استحالۀ راوی و پدر محافظهکار او. بهزاد بهمرور زمان هم از نظر عقلی رشد میکند و هم جرئت و جسارت بیشتری پیدا میکند. پدر نیز بهمرور زمان، خصوصاً بعد از دستگیری پسرش، با جریان مبارزه همراه میشود. شاید به نظر برسد که کتاب با پیروزی انقلاب به پایان میرسد؛ اما اینطور نیست. فرار شاه نقطۀ پایان کتاب است. کتاب با پیروزی به پایان نمیرسد؛ بلکه با امید پیروزی به پایان میرسد. لحظۀ امید، لحظۀ شکفتن است.
«آن مرد با باران میآید» با قیمت 35000 تومان به تازگی به چاپ بیست و ششم رسیده است.
منبع:تسنیم