۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۲۳
عقیق:امروزه در کف جامعه اتفاقاتی در حال رقم خوردن است که نشان از گسترش روزافزون فرهنگ و نمادهای غربی در کشور میدهد. در کنار این گسترش، انگار دستهایی در پشت پرده پیگیر آن هستند که با این نمادها و فرهنگسازیها مقابله خاصی نشود؛ از سگگردانیها و لاکچریبازیها گرفته تا بیحجابی و مشکلات اخلاقی دیگر که در کف جامعه میتوان رشد چشمگیرش را مشاهده کرد.
در باب علتشناسی آن میتوان حرفهای بسیاری را بیان کرد که این نوشتار به دنبال بیان تفصیلی آن نیست اما به همین میزان باید گفت که ترویج اینگونه فرهنگها در کف جامعه به غیر از اینکه از جانب دشمنان قسمخورده ایران اسلامی و مستکبران عالم در قالب یک تهاجم فرهنگی صورت میپذیرد اما از طرف برخی از غربزدگان که در مسندهای قدرت هم جا خوش کردهاند نیز مسیری برای تداوم ماندنشان در قدرت به حساب میآید. این جمله امام خمینی (ره) دقیقاً حال و روز این روزهای ما را بیان میکند که «ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم؛ اما از شرّ تربیتیافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطه ابرقدرتها هستند و سرسپردگانی هستند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمیشوند و هماکنون با تمام ورشکستگیها دست از توطئه علیه جمهوری اسلامی و شکستن این سد عظیم الهی بر نمیدارند. ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دامهای شیطنتآمیز قدرتهای بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند چارهای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند...»[1]
نسخه برخی افراد که حتی ممکن است در میانشان دلسوزانی نیز وجود داشته باشد به خلاف سالهای قبل نسخهای از جنس درک کردن مشکلات و معضلات مردم، قبول آن و به عبارتی نجنگیدن با آن است اما باید توجه داشت که درک کردن شرایط و مشکلات مردم بدان معنا نیست که ما نیز همرنگ آنها شویم و با زبان بیزبانی دستمان را به نشانهی تسلیم بالا ببریم. باید توجه داشت وقتی با انسانی مواجه میشویم که گرفتار آلودگیها و گناهانی شده است کمک به او در گام اول درک کردن اوست و درک کردن او نیز از مسیر علتشناسی مشکل او میگذرد و این بدان معناست: به جای اینکه او را طرد کنیم و تمام مشکلی را که برای او ایجاد شده به گردن خودش بیندازیم، با او همدلی کنیم و ریشه گرفتاری و مشکلش را بیابیم تا برای او چارهاندیشی کرده باشیم.
حد وسط و میانهروی در تربیت جامعه این است که نه در چاله افراطیگری بیفتیم و قربانیان آلودگیهای اخلاقی و رفتاری در جامعه را به عنوان مقصران اصلی جلوه دهیم و مسببان و مقصران اصلی را رها کنیم و نه اینکه در چاه تفریطی عادیسازی آن آلودگیها به نشانه همدلی و همراهی با قربانیان این عرصه بیفتیم؛ هر دوی این مسیرها اشتباه است که یکی از آن مسیرها را در سالهای پیش تجربه کردهایم و به نتیجه نرسیدهایم و دومی را نیز در حال تجربه کردنیم؛ چراکه در بخشهای مختلف فرهنگی شاهد عادیسازی و قبحزدایی از آلودگیهایی مانند بیحجابی، روابط خارج از ضوابط شرعی و عرفی هستیم که به گواه کارشناسان این عرصه که با مستندات دینی حرف خود را تبیین کردهاند، این دومی نیز به نتیجه نخواهد رسید و در سالهای آینده اثرات منفی خود را خواهد گذاشت.
تذکر نسبت به این قبحزدایی در بیانات مقام معظم رهبری به مسئولان فرهنگی کشور نیز قابل مشاهده است، آنجا که بیان میدارند: «اگر بناست فیلم یا برنامهاى پخش شود و تأثیر سوئى بگذارد، چه فرقى مىکند که من پخش کنم یا رقیب من؟ در هر دو صورت بد است؛ پس چرا من پخش کنم؟ به نظر من این منطق مهمى است و باید به آن توجه داشت.»[2]
در این روزها وقتی به عنوان یکی از اصلیترین قطبهای فرهنگساز جامعه به صداوسیمای جمهوری اسلامی نگاه میکنیم، نه تنها از نگاه تیزبین کارشناسان بلکه در نگاه انسانهای معمولیتر که هنوز فطرت بیداری دارند و در تغییرات سریع جامعه به سمت غربزدگی حل و هضم نشدهاند، تلویزیون را در سراشیبی عادیسازی برخی معضلات و مشکلات جامعه میبینند؛ همان تلویزیونی که برای مسئله بیحجابی و پوششهای نامناسب میزگردها و جلسات زیبایی را تدارک میبیند، اما در بخش تولید محتواهای جذابش مانند سریالها، مسابقات و تبلیغاتش به شدت در حال جابهجا کردن مرزهای عقیدتی است.
اگر از تهیه خبر با مردم کف خیابان که بعضی از آنان حجاب درستی ندارند بگذریم و آن را پای انعکاس حقیقی اخبار جامعه بگذاریم، اما در این روزها کمکم شاهد پخش فیلمهای سینمایی نیز هستیم که در آن رعایت حجاب اسلامی صورت نپذیرفته است. این مسئلهی بسیار مهم را اگر در کنار مشکلاتی که از قبل در زمینه نمایش دادن زندگیهای مرفه از قاب تلویزیون وجود داشت بگذاریم و به آن فرهنگسازی در زمینه استفاده از الفاظ نامناسب بازیگران در سریالها را اضافه کنیم، بهوضوح سیر هضمشدگی صداوسیما به عنوان یکی از ارکان حاکمیتی در فرهنگسازی را مشاهده میکنیم.
نسخه حاکمیت برای یافتن مرزهای درست برای حل معضلات اجتماعی را باید در شیوه تبلیغی معصومان علیهمالسلام جست آنان در عین حالی که به اصلاح جامعه میپرداختند اما خود آلوده به آن مشکلات و معضلات نمیشدند. در عصر جاهلیت مدرن اگر بخواهد نسخهای کارآمد ارائه شود باید نسخه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را ارائه داد که خود تک تک زخمهای دل و جان انسانها را شخصاً مرهم میگذاشت و در عین حال مراقب بود اندکی از آن آلودگیها بر دل و جانش ننشیند.
برای اثبات این مدعا باید پای سخن امام علی علیهالسلام نشست تا از همدلی پیامبر رحمت (ص) با مردمی که گرفتار مشکلات اخلاقی و رفتاری شده بودند برایمان بگوید: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ، وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ، یَضَعُ مِنْ ذَلِکَ حَیْثُ اَلْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ، وَ آذَانٍ صُمٍّ، وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ، مُتَّبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ اَلْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ اَلْحَیْرَةِ. لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِأَضْوَاءِ اَلْحِکْمَةِ وَ لَمْ یَقْدَحُوا بِزِنَادِ اَلْعُلُومِ اَلثَّاقِبَةِ، فَهُمْ فِی ذَلِکَ کَالْأَنْعَامِ اَلسَّائِمَةِ وَ اَلصُّخُورِ اَلْقَاسِیَةِ؛[3] طبیبى است که همراه با طبّش در میان مردم میگردد، مرهمهایش را محکم و آماده کرده و ابزارهایش را براى سوزاندن زخمها داغ نموده، تا هرجا لازم باشد در زمینه دلهای کور، و گوشهای کر، و زبانهای لال به کار گیرد. دارو به دست، به دنبال علاج بیماریهای غفلت، و دردهاى حیرت است.
این بیماران وجود خود را از انوار حکمت روشن نکرده و با آتشزنه دانشى درخشان شعله نمیفروختهاند. از این بابت به مانند چهارپایان چرنده، و سنگهای سختاند.» حال این مطلب را وقتی با حدیث نبوی دیگری کنار هم میگذاریم که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمودند: «إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَى قَلْبِی وَ إِنِّی لَأَسْتَغْفِرُ بِالنَّهَارِ سَبْعِینَ مَرَّةً؛[4] گاهى بر دلم غبار مینشیند و من هر روز، 70 بار از خدا آمرزش میخواهم.» به همان جمعبندی اول دست پیدا خواهیم کرد که نه طرد کردن و حتی برخورد سختِ تک بُعدی مسئولان خصوصاً در حوزههای فرهنگی با ماجرای معضلات فرهنگی جواب خواهد داد و نه بیتفاوتی و هضمشدگی آنها بلکه راه درست آن است که در عین دلسوزی وارد میدان شد و ریشه مشکلات را در این فضا یافت و بدون وادادگی به حل آنها پرداخت.
* حجتالاسلام مصطفی راهی
===================
پینوشت:
1.صحیفه امام، ج15، ص446، پیام به فرهنگیان؛ 7 دی 1360.
2.بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما، 83/09/11.
3.نهج البلاغه، محمد بن حسین شریف الرضی، خطبه 108، ص 156، انتشارات موسسه دار الهجره، قم، 1414ه ق.
4.بحار الأنوار ، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، ج 25، ص 204، انتشارات دار احیاء التراث العربی، بیروت.
منبع:تسنیم