۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۱ : ۰۷
عقیق:معرفت و عشق، پای را به رفتن میگشاید و «دوستی» به «دیدار» میانجامد. گاهی جریان برعکس این است. یعنی «دیدن»، «دوست داشتن» را به دنبال دارد و دیدار، عشق میآفرید و «زیارت» سببِ حصول معرفت میگردد.
وقتی که دیدار، بذر عشق بپاشد، «ملاقات»، «محبّت» میآورد و نزدیک شدن جسم، نزدیک شدن روح را به دنبال دارد و از قرب مادّی میتوان به قرب معنوی رسید.
چه بسیار پیوندها و عشقها که مولود یک برخورد بوده است. زیارت از این مقوله است. یعنی اگر انسان برود و ببیند و خود را در فضاهای خاطره آمیز قرار دهد و در شعاع یک پرتو قرار بگیرد، حرارت معنی، وجود یخ زده زائر را گرم میکند و فروغ دیدار، خانه دل را روشن میسازد و دیده اهل نظر، مسِ وجودش را کیمیا میکند.
وقتی کسی در مدار عشق قرار گرفت و در حیطه و قلمرو محبّتِ اللَّه و اولیاءِ اللَّه وارد شد، خود این محبّت چاره ساز است.
مگر میشود انسانی خدا را دوست داشته باشد، ولی خدا او را دوست ندارد؟
مگر میشود کسی شیفته پیامبر باشد، ولی پیامبر به او بی توجّه باشد؟
وقتی انسان به پیامبر و امام معصوم سلام میدهد، جواب میشنود و آنان توجّه دارند.
در زیارتنامه ها، در موارد متعدّدی چنین تعبیری وجود دارد که خطاب به مَزور گفته میشود: «اشهدُ انّکَ تَشْهَدُ مَقامی وَتَسمَعَ کَلامی وَتَرُدّ سَلامی».
یعنی شهادت میدهم که تو شاهدِ این مقام و موقعیّت زیارتی من هستی و سخنم را شنیده و سلامم را پاسخ میگویی.
از پیامبر اسلام نقل شده است: «خداوند را فرشتگانی است که در روی زمین میگردند و سلامهای امّت مرا به من میرسانند ».(۱)
و در روایت دیگر فرموده است: «هر که در جایی از زمین بر من سلام دهد، به من رسانده میشود و اگر کنار قبرم سلام بدهد، می شنوم ».(۲)
وقتی چنین است که زیارت پیامبر در حالِ مرگ و حیات، یکسان است و آنان در هر دو حال میدانند و میفهمند و پاسخ میدهند، خودِ سلام دادن بر پیامبر و معصومین دیگر چه از دور، چه از نزدیک، یک رابطه روحی و معنوی است.
آیا فکر میکنید اگر سلام و تحیّت شما را به پیامبر برسانند، پیامبر هیچ نظر لطفی نخواهد داشت؟
این، فیضِ شگفتِ «نظر» و برکتِ کسانی است که خاک را به نظر کیمیا کنند.
آنچه این نظرها و توجّه ها در پی دارد، خواندنی نیست، چشیدنی است.
«زیارت»، زمینه ساز چنین ارتقای روحی است.
چه دیدار از خانه خدا باشد و مناسِک حج؛
چه زیارت مرقد رسول اللَّه باشد؛
چه زیارت انبیاءِ بزرگ و ائمّه معصومین و اولیای دین؛
چه حضور بر تربت خونین و لاله خیز شهیدان؛
چه رفتن به مزار صالحان و نیکان...
همه و همه، هم دلیل عشق و محبّت است، هم نشانه جهتگیری انسان است، الهام بخش و آموزنده است، الهام گرفتن از اسوه هاست، تعظیم شعائر و تقدیر از فداکاریها و تجلیل و گرامیداشتِ فضیلتهاست، زمینه ساز شناخت و تربیت است، بالابرنده و تعالی بخش است، و پرورش یافتن از «فیض نگاه» است.
این طبیعت حالتِ «جذب و انجذاب» است که در عالم، وجود دارد و پیوند دهنده کائنات به یکدیگر است و باید رفت و رفت تا به وادی محبّت رسید و مقیم کوی عشق گردید. کدام کیمیایی دگرگون کننده تر از محبّت میتوان یافت؟!
اگر شعله عشق خدا و رسول و اهل بیت، خرمن جان را سوزاند و دل را مشتعل ساخت، دل بر صراط مستقیمی میرود که اولیای دین رفته اند.
برای یافتن این شعله، باید به کانون حرارت و روشنایی، به منبع نور و ضیاءِ نزدیک شد. باید به زیارت رفت، باید زائر شد، تا عشق فراهم آید و باید عاشق شد تا زیارت فراهم گردد.
زیارت اولیای خدا و توجّه به آنان، باعثِ توجّه آنان به زائر میگردد و این «توجّه»، توفیق الهی را فراهم میکند و وسیله قرب به خدا میگردد.
۱. «انّ للَّه ملائکهً سیّاحین فی الأرض یبلّغونی عن امّتی السّلام»؛ وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۶۴.
۲. مَن سلّم علیّ فی شیئیٍ من الأرضِ أُبلِغْتُه وَمنْ سلّم علیّ عند القبر سمِعته. وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۶۴
منبع:
کتاب زیارت، جواد محدثی، ص ۱۹-۲۲.
منبع:مهر