۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۹ : ۱۹
عقیق: حسین دهباشی مستندساز در توئیتی تحریف آمیز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و حمله به خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله را زیر سوال برد.
او در توئیت خود نوشت:
خانههای حجاز در صدر اسلام جز پارچهای حائل اساساً در نداشتند، چه رسد به درِ چوبی که آتش بگیرد و مسمار داشته باشد و شکسته شود و اینها. امام علی (ع) نیز به خلفا مشورت داده و تحت فرمانشان به جهاد میرفت. شیعه و سنی، شاخههای یک درختاند. و تفرقه میان مسلمین، سرچشمه شطی از خون!
این سخنان که حاوی تحریفات بسیاری در خصوص شهادت حضرت زهرا(س) بود بلافاصله با واکنش اهل فن و متخصصین این حوزه پاسخ داده شد. ابتدا حجتالاسلام حامد کاشانی در پاسخ به این توئیت، دهباشی را به گفتوگویی دوستانه دعوت کرد.
اما این سخنان جوابهای کاملتری نیز به خود دید:
حجتالاسلام سعیدیان سخنران مذهبی با انتشار پستی در اینستاگرام خود نوشت:
جناب آقای دهباشی توجه بفرمایید:
۱- اولاً آیه ۶۱ سوره «نور» با عبارت [أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ]، که خطاب اولیه این آیه به مردم مسلمان مدینه است، صراحت و دلالت دارد بر اینکه خانههای مدینه درب داشته و دربها کلید هم داشته است.
۲- روایت «صحیح مسلم» را که خود پیغمبر در مدینه، دستور داد که شبها، مردم درِ خانه خود را ببندند. در حالی که پرده و حصیر بستن ندارد.
۳- از «البدایه و النهایه» افرادی که میآمدند برای دیدار پیامبر (ص)، با ناخنهای خود به درِ میزدند تا پیغمبر در را باز کند. زیرا درِ خانه، حلقه نداشت تا آن را بزنند.
۴- در جواب چهارم خانه خود عایشه به تصریح «بخاری» از چوب «سرو» یا «ساج» ساخته شده بود.
اینها نشان میدهد که خانههای مدینه در داشته است و حتی نوع درِ خانه که تک لنگه بوده، یا دو لنگه بوده؛ در این روایات بیان شده بود. در ادامه بحث به جوابهای دیگری در این زمینه اشاره میکنیم:
۵-جواب پنجم: روایت «بخاری» از «عایشه»
در «صحیح بخاری» از قول «عایشه» نقل شده است که میگوید: «لَمَّا جَاءَ قَتْلُ زَیْدِ بْنِ حَارِثَةَ، وَ جَعْفَرٍ، وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَوَاحَةَ جَلَسَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ یُعْرَفُ فِیهِ الحُزْنُ، وَ أَنَا أَطَّلِعُ مِنْ شَقِّ البَابِ» وقتی خبر کشته شدن زید بن حارثه، جعفر و عبدالله بن رواحه به پیغمبر رسید، پیغمبر گوشهای نشست و حزن و اندوه از وجودش پیدا بود و من از شکاف در، این وضعیت را متوجه بودم. صحیح بخاری، ج۱، ص ۴۴۰، ح۱۲۴۳
عبارت « مِنْ شَقِّ البَابِ» نشان میدهد بر اینکه خانه پیغمبر، دری و شکافی داشته که عایشه از شکاف آن، درون خانه را میدید. و آقایانی که میآیند و ادعا میکنند که، خانههای مدینه در نداشته و ...، حرفشان بیاساس است و فقط دنبال بهانههای بنیاسرائیلی هستند که مظلومیت صدیقه طاهره را انکار کنند.
برادر گرامی انشاءالله که از سر جهل سخن گفتهاید، اگر عمداً و از سرحقد و کینه به هر دلیل باشد، سرنوشت شما یقیناً همین است، خسرالدنیا و الاخره
جهت آگاهی اگر نیاز میبینید به اسناد بسیار بیشتری استناد کنم، گرچه اگر مراد فهم و شناخت باشد به همین اندازه کافیست.
حجتالاسلام بیآزار تهرانی سخنران مذهبی نیز با انتشار پستی در فضای مجازی این چنین پاسخ داد:
نکته اوّل
اهل سنّت کتابهاى حدیثى زیادى دارند، امّا آنان از میان صدها کتاب حدیثى، فقط به شش کتاب، اعتماد زیادى دارند و آنان را به عنوان «کتب صحیح شش گانه» مىشناسند، یکى از این کتب، کتاب علامه سجستانى است.
اکنون مىخواهم این مطلب را از کتاب علامه سجستانى نقل کنم، گوش کن: «براى پیامبر مهمانان زیادى رسید، آنان از پیامبر تقاضاى غذا نمودند. پیامبر به عُمَر گفت: اى عُمَر! این افراد را ببر و به آنان غذا بده. عُمَر آن افراد را همراه خود گرفت و به سوى خانه خود حرکت کرد. او وقتى به درِ خانه و اتاق خود رسید، لحظهاى صبر کرد، پس کلید را از کمربند خود بیرون آورد و در را باز کرد».[۱]
تو نمىتوانى بگویى اتاقِ عُمَر، به جاى در، پرده داشته است، زیرا عُمَر درِ اتاق را با کلید باز کرد، اگر براى محفوظ بودن این اتاق به جاى در، از پرده استفاده مىکرد، دیگر نیاز به کلید نبود! آخر در کجاى دنیا، به پرده، قفل مىزنند؟
نکته دوم
استاد صَنعانى در کتاب خود ماجراى عروسى على و فاطمه(س) را این گونه شرح مىدهد: «وقتى که على مىخواست همسرش را به خانه خودش ببرد، پیامبر فاطمه را در آغوش گرفت و گفت: بار خدایا! فاطمه از من است و من از فاطمه هستم. سپس على و فاطمه به خانه خود رفتند، پیامبر همراه آنان بود، بعد مدّتى، پیامبر از خانه آنها بیرون آمد و در خانه را پشت سر خود بست».[۲]
در این سخن دقّت نما! در اینجا آمده است که پیامبر درِ خانه را بست، اگر خانه على (ع) به جاى در، فقط با پردهاى از دید نامحرم پوشیده مىشد، باید چنین گفته مىشد: «پیامبر پرده را انداخت»، چرا اینجا گفته شده که پیامبر درِ خانه آنها را بست؟ معلوم مىشود که خانه على(ع) در داشته است، همین در بود که به آتش کشیده شد.
نکته سوم
استاد بُخارى را که مىشناسى؟ همان که کتاب «صحیح بُخارى» را نوشته است. بعد از قرآن، هیچ کتابى به اندازه این کتاب، نزد اهل سنّت اعتبار ندارد.
«بین عُمَر و ابوبکر سخنانى رد و بدل شد، ابوبکر با سخنان خود عُمَر را عصبانى کرد. عُمَر که بسیار ناراحت شده بود، از پیش ابوبکر برخاست و به سوى خانه خود رفت. لحظاتى بعد، ابوبکر از کار خود پشیمان شد، تصمیم گرفت تا از عُمَر عذرخواهى کند، او به دنبال عُمَر رفت تا او را راضى کند، امّا عُمَر نپذیرفت، عُمَر وقتى به خانه خود رسید، داخل خانه شد، و درِ خانه را به روى ابوبکر بست».[۳]
معلوم مىشود که خانه عُمَر، در داشته است و عُمَر آن را به روى ابوبکر بسته است تا او نتواند وارد خانه شود. چگونه تو مىگویى که خانههاى مدینه در نداشته است؟
مستندات:
[۱] . «أتینا النبیّ(صلى الله علیه وآله) فسألناه الطعام، فقال: یا عمر، اذهب فأعطهم. فارتقى بنا إلى علّیة فأخذ المفتاح من حجزته ففتح»: سنن أبی داود للسجستانی ج ۲ ص ۵۲۷، وراجع مسند أحمد ج ۴ ص ۱۷۴، فتح الباری ج ۳ ص ۳۷۱، عمدة القاری ج ۹ ص ۲۴۳، الدرر لابن عبد البرّ ص ۲۲۰٫
[۲] . «فقال النبیّ(صلى الله علیه وآله): ائتینی بالمخضب فاملیه ماءً، فأتت أسماء بالمخضب فملأته ماءً، ثمّ مجّ النبیّ(صلى الله علیه وآله)فیه، وغسل فیه قدمیه ووجهه، ثمّ دعا فاطمة، فأخذ کفّاً من ماء فضرب به على رأسها، وکفّاً بین ثدییها، ثمّ رشّ جلده وجلدها، ثمّ التزمها فقال: اللّهمّ إنّها منّی وأنا منها، اللّهمّ کما أذهبت عنّی الرجس وطهّرتنی، فطهّرها. ثمّ دعا بمخضب آخر، ثمّ دعا علیّاً فصنع به کما صنع بها، ودعا له کما دعا لها، ثمّ قال: أن قوما إلى بیتکما، جمع الله بینکما وبارک فی سرّکما وأصلح بالکما. ثمّ قام فأغلق علیهما بابه بیده»: المصنّف للصنعانی ج ۵ ص ۴۸۸، مجمع الزوائد ج ۹ ص ۲۰۸، الأحادیث الطوال ص ۱۴۰، المعجم الکبیر ج ۲۲ ص ۴۱۲، المناقب للخوارزمی ص ۳۴۰، کشف الغمّة ج ۱ ص ۳۶۱٫
[۳] . «کانت بین أبی بکر وعمر محاورة، فأغضب أبو بکر عمر، فانصرف عنه عمر مغضباً، فاتّبعه أبو بکر یسأله أن یستغفر له، فلم یفعل حتّى أغلق بابه فی وجهه، فأقبل أبو بکر إلى رسول الله(صلى الله علیه وآله)، فقال أبو الدرداء: ونحن عنده، فقال رسول الله صلّى الله علیه وسلّم: أمّا صاحبکم هذا فقد غامر. قال: وندم عمر على ما کان منه، فأقبل حتّى سلّم وجلس إلى النبیّ(صلى الله علیه وآله)، وقصّ على رسول الله(صلى الله علیه وآله)الخبر…»: صحیح البخاری ج ۵ ص ۱۹۷، فتح الباری ج ۷ ص ۱۸، عمدة القاری ج ۱۶ ص ۱۸۰، مسسند الشامیین ج ۱ ص ۴۴۸، تفسیر ابن کثیر ج ۲ ص ۲۶۵، الدرّ المنثور ج ۳ ص ۱۳۵، تاریخ الإسلام ج ۳ ص ۱۱۲٫
این مستندساز پس از مواجهه شدن با واکنشهای متدینین، پس از حذف توئیت مورد نظر، در توئینی جدید نوشت:
نظر نگارنده همانی بود که عرض شد و به گمانم دربرابر براهین بزرگانی چون سیدمحمدحسین فضلالله، دلایل قوی باید و معنوی، نه رگهای گردن به حجّت قوی. مغز کلام امّا ضرورت تمرکز بر اشتراکات و پرهیز از طرح اختلاف میان تشیع و تسنن بود و اگر ناخواسته خاطری آزرده شد، صمیمانه عذر میخواهم.
تحریف تاریخ اسلام، اخیرا ًدر برهههای مختلف زمانی و به مناسبتهای مختلف، توسط افرادی در حال انجام است و آنان وقایع را مطابق نظر و خاستههای خود تحریف میکنند. این اتفاق نیازمند پاسخ قاطع اهل فن است تا مانع ایجاد شبهات در ذهن مخاطبان به خصوص در فضای مجازی شود.
منبع:فارس