۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۴ : ۱۶
عقیق: متن زیر برشی از کتاب «معرفت امام زمان (عج)» اثر ابراهیم شفیعی سروستانی است که در ادامه میخوانید؛
از میان همه حقوق گوناگونی که در آموزههای اسلامی بر ادای آنها تأکید شده است، پس از حقّ خدای متعال، هیچ حقّی به بزرگی حقّی که امامان و پیشوایان معصوم دین (ع) بر عهده ما دارند، نیست؛ زیرا هیچ کس به اندازه آنها در زندگی ما نقش ندارد و استمرار زندگی ما بدون وجود آنان امکانپذیر نیست.
برای روشن شدن این موضوع، به روایتی از امام صادق (ع) که از پدر ارجمندش، امام باقر (ع) و از جدّ بزرگوارش امام سجّاد (ع) نقل کرده است، اشاره میکنیم. در این روایت چنین میخوانیم: نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْعَالَمِینَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ مَوَالِی الْمُؤْمِنِینَ وَ نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِینَ بِنَا یمْسِک اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا یمْسِک الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا ینَزِّلُ الْغَیثَ وَ تُنْشَرُ الرَّحْمَةُ وَ تَخْرُجُ بَرَکاتُ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا ثُمَّ قَالَ وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِیهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِیهَا وَ لَوْ لَا ذَلِک لَمْ یعْبَدِ اللَّه. [۱]
ما پیشوایان اهل اسلام و حجّتهای خدا بر جهانیان و سروران مؤمنان، رهبران رو سفیدان و سرپرستان مؤمنان هستیم. ما امانی برای ساکنان زمین هستیم، همچنان که ستارگان، امانی برای اهل آسمان هستند. ما کسانی هستیم که خداوند به وسیله ما، آسمان را از اینکه جز به اذن او بر زمین افتد، نگه میدارد و به وسیله ما، زمین را از اینکه ساکنانش را پریشان سازد، حفظ میکند و به وسیلة ما، باران را فرو میفرستد، رحمتش را جاری میسازد و برکات زمین را خارج میکند. اگر یکی از ما در زمین نباشیم، زمین ساکنانش را در کام خود فرو میبرد.» سپس فرمود: «زمین از زمانی که خدا، آدم را آفرید، هیچ گاه از حجّت خدا خالی نبوده است، خواه این حجّت، آشکار و شناخته شده باشد، خواه غایب و از دیدهها پنهان و تا برپایی رستاخیز نیز زمین از حجّت خدا خالی نمیماند، اگر این گونه نبود، خدا پرستیده نمیشد.
به دلیل همین عظمت حقوق امام (ع) است که در دعای ندبه از خدا میخواهیم که ما را در ادای این حقوق یاری کند: … وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ، وَ الِاجْتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ، وَ اجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ، وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِرِضَاهُ. [۲] خداوندا! … ما را در راه ادای حقوق او (امام مهدی (ع))، تلاش در پیروی از او و دوری از مخالفت او یاری کن و با خشنودی او بر ما منّت گذار.
پس از این مقدّمه، برای آشنایی بیشتر با حقوق امام زمان (ع) برخی از روایاتی را که در این زمینه به دست ما رسیده است، به اجمال بررسی میکنیم:
در این زمینه روایات فراوانی از پیامبر اعظم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت: وارد شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم. [۳]
رسول اکرم (ص) در روایتی میفرماید… وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا یَنْتَفِعُ عَبْدٌ بِعَمَلِهِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ بِحَقِّنَا. [۴] سوگند به آنکه جانم در دست اوست، هیچ بندهای را کردارش سود نرساند، مگر در پرتو شناخت حقّ ما.
امام صادق (ع) نیز در همین زمینه میفرماید: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْضَحَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَی مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّنَا عَنْ دِینِهِ وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِیلِ مِنْهَاجِهِ وَ فَتَحَ بِهِمْ عَنْ بَاطِنِ یَنَابِیعِ عِلْمِهِ فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (ص) وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلَاوَةِ إِیمَانِهِ وَ عَلِمَ فَضْلَ طُلَاوَةِ إِسْلَامِه. [۵]
خداوند عزّوجلّ به وسیله پیشوایان هدایت از خاندان پیامبر ما، دینش را آشکار ساخت و به وسیله ایشان راهش را روشن نمود و به واسطه آنان چشمههای پنهان دانش خود را گشود. پس، از امّت محمّد درود خدا بر او و خاندانش باد هرکس که حقّ واجب امامش را بشناسد، مزّه ایمانش را بچشد و به ارزش دلپذیری اسلام خود پی برد.
پیشوایان معصوم دین: حقوق گوناگونی برعهده ما دارند که بررسی تفصیلی همه این حقوق، مجالی گسترده میطلبد، در این مجال به برخی از مهمترین این حقوق اشاره میکنیم:
رسول اکرم (ص) در ازای زحمات فراوانی که در راه ارشاد و هدایت مردم پذیرا شد، تنها یک چیز از مردم درخواست کرد و آن دوستی خویشاوندان خود بود. قرآن کریم دراینباره میفرماید: قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی. [۶] بگو به ازای آن [رسالت]، پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان.
امام باقر (ع) در پاسخ شخصی که از ایشان دربارة تفسیر این آیه پرسیده بود، میفرماید: … هِیَ وَ اللَّهِ فَرِیضَةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَی الْعِبَادِ لِمُحَمَّدٍ ص فِی أَهْلِ بَیْتِهِ . [۷]... به خدا سوگند که این [دوستی]، فریضهای است که خداوند نسبت به اهل بیت محمّد بر عهده بندگان نهاده است.
احادیث دیگری نیز در این زمینه وارد شده است که به جهت رعایت اختصار به همین مقدار بسنده میکنیم. [۸]
بیتردید در تندباد حوادث روزگار و به هنگام برخاستن توفانهای سهمگین، تنها با چنگ زدن به «دستگیرهای محکم» میتوان از درافتادن به وادی گمراهی در امان ماند و راه هدایت و رستگاری را بازشناخت.
قرآن کریم از این دستگیره محکم، گاه با تعبیر «عروة الوثقی؛ دستاویز استوار» [۹] و گاه با تعبیر «حبل الله؛ ریسمان خدا» [۱۰] یاد کرده است. به تصریح روایات، این دستگیرة محکم تنها اهلبیت عصمت و طهارت: هستند و به همین دلیل همة اهل ایمان موظّف شدهاند که تنها به آنها تمسّک جویند. امام علی (ع) در این باره میفرماید: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ (ص) یَا عَلِیُّ … أَنْتُمْ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی مَنْ تَمَسَّکَ بِهَا اهْتَدَی وَ مَنْ تَرَکَهَا ضَلَّ.... [۱۱]
رسول خدا درود خدا بر او و خاندانش باد به من فرمود: «ای علی…! شما حجّت خدا بر خلق او و آن دستگیره محکم هستید که هرکس بدان چنگ زند، هدایت شود و هرکه رهایش کند، گمراه گردد.
از امام صادق (ع) نیز در این باره چنین روایت شده است: کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یَعْرِفُنَا وَ هُوَ مُتَمَسِّکٌ بِعُرْوَةِ غَیْرِنَا. [۱۲] دروغ میگوید کسی که مدّعی است ما را شناخته، ولی به دامن دیگران چنگ آویخته است. گفتنی است، برخی از اهل تحقیق معتقدند: احادیثی که بر وجوب تمسّک به اهل بیت دلالت دارند، بیش از حدّ تواترند. [۱۳]
ج. دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان
آنگاه ما در ادّعای دوستی با اهل بیت عصمت و طهارت: صادق هستیم که دوستان آنها را دوست بداریم و با دشمنان آنها دشمنی کنیم. از این رو در روایات، دوستی با دوستان اهل بیت (ع) و دشمنی با دشمنان آنها، یکی از حقوق امامان معصوم: برشمرده شده و بسیار بر آن تأکید شده است.
پیامبر خاتم (ص) در این باره میفرماید: مَن أحَبَّ أن یَرکَبَ سَفینَةَ النَّجاةِ ویَستَمسِکَ بِالعُروَةِ الوُثقی ویَعتَصِمَ بِحَبلِ اللَّهِ المَتینِ، فَلیُوالِ عَلِیّاً بَعدی، وَلیُعادِ عَدُوَّهُ، وَلیَأتَمَّ بِالأَئِمَّةِ الهُداةِ مِن وُلدِهِ، فَإِنَّهُم خُلَفائی وأوصِیائی، وحُجَجُ اللَّهِ عَلَی الخَلقِ بَعدی، وسادَةُ امَّتی، وقادَةُ الأَتقِیاءِ إلَی الجَنَّةِ، حِزبُهُم حِزبی وحِزبی حِزبُ اللَّهِ، وحِزبُ أعدائِهِم حِزبُ الشَّیطانِ. [۱۴]
هر کس دوست دارد که برکشتی نجات بنشیند و به دستگیرة محکم چنگ آویزد و ریسمان استوار خدا را بگیرد، باید پس از من، علی را دوست بدارد و با دشمن او دشمنی کند و امامان هدایتگر از نسل او را به پیشوایی بپذیرد؛ زیرا آنان پس از من جانشینان و اوصیای من و حجّت خدا بر خلقند و سروران امّت هستند و پرهیزگاران را به سوی بهشت میبرند. حزب آنها، حزب من و حزب من، حزب خداست و حزب دشمنان آنان، حزب شیطان است.
به تصریح روایات، در آموزههای اسلامی هیچ موضوعی به اندازة موضوع ولایت، تأکید نشده است [۱۵] و به همین دلیل میتوان گفت، پذیرش ولایت و سرپرستی امامان معصوم: یکی از مهمترین حقوق آنهاست. در روایتی که از پیامبر اعظم (ص) نقل شده است، در این زمینه چنین میخوانیم: مَن أحَبَّ أن یَحیا حَیاتی ویَموتَ میتَتی ویَدخُلَ الجَنَّةَ الَّتی وَعَدَنی رَبّی فَلیَتَوَلَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ ووَرَثَتَهُ الطّاهِرینَ، أئِمَّةَ الهُدی ومَصابیحَ الدُّجی مِن بَعدی، فَإِنَّهُم لَن یُخرِجوکُم مِن بابِ الهُدی إلی بابِ الضَّلالَةِ. [۱۶] هرکس دوست دارد که مانند من زندگی و چون من بمیرد و به بهشتی که پرودگارم مرا وعده داده است، وارد شود، پس باید ولایت علیّ بن ابیطالب و وارثان پاک او را که پس از من امامان هدایتگر و چراغهای تاریکیها هستند، بپذیرد؛ زیرا آنها هرگز شما را از راه راست به کجراهة گمراهی نمیکشانند.
امام علی (ع) نیز در این باره میفرماید: لَنا عَلَی النّاسِ حَقُّ الطّاعَةِ وَالوَلایَةِ، ولَهُم مِنَ اللَّهِ سُبحانَهُ حُسنُ الجَزاءِ. [۱۷] ما را برعهده مردم، حقّ فرمانبری و ولایت است و برای این کار، از خداوند سبحان پاداش نیک خواهند گرفت.
به دلیل برتریها و ویژگیهای بیمانندی که خدای متعال به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) ارزانی داشته، سزاوار است که آنها در همة زمینهها بر همگان مقدّم داشته شوند و هیچ کس بر آنها ترجیح داده نشود. به این موضوع نیز به عنوان یکی از حقوق امامان معصوم (ع)، در روایات بسیار توجّه شده و از جمله در روایتی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده، چنین آمده است: إنَّ اللَّهَ تَعالی جَعَلَ ذُرِّیَّةَ کُلِّ نَبِیٍّ مِن صُلبِهِ وجَعَلَ ذُرِّیَّتی مِن صُلبِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیهالسلام… فَقَدِّموهُم ولا تَتَقَدَّموا عَلَیهِم، فَإِنَّهُم أحلَمُکُم صِغاراً وأعلَمُکُم کِباراً، فَاتَّبِعوهُم فَإِنَّهُم لا یُدخِلونَکُم فی ضَلالٍ ولا یُخرِجونَکُم مِن هُدیً. [۱۸]
خدای متعال ذرّیه هر پیامبری را از پشت خود او قرار داده است، ولی ذرّیه مرا از پشت علی بن ابیطالب (ع) … پس آنان را پیشرو قرار دهید و از ایشان جلو نیفتید؛ زیرا آنان در خردسالی، بردبارترین شما هستند و در بزرگی، داناترینتان. بنابراین، از آنها پیروی کنید؛ چرا که ایشان شما را به گمراهی نمیکشانند و از راه راست بیرونتان نمیبرند.
امامان معصوم (ع) در علم، تقوا، شجاعت، سیاست، سخاوت، کرامت و دیگر صفات پسندیده اخلاقی، سرآمد اهل روزگار هستند و به همین دلیل، مردم باید آنان را پیشوا و مقتدای خود سازند و در همه امور به آنها اقتدا کنند. پیامبر اکرم (ص) در این باره میفرماید: مَن سَرَّهُ أن یَحیا حَیاتی ویَموتَ مَماتی، ویَسکُنَ جَنَّةَ عَدنٍ غَرَسَها رَبّی، فَلیُوالِ عَلِیّاً مِن بَعدی وَلیُوالِ وَلِیَّهُ، وَلیَقتَدِ بِالأَئِمَّةِ مِن بَعدی، فَإِنَّهُم عِترَتی، خُلِقوا مِن طینَتی، رُزِقوا فَهماً وعِلماً، ووَیلٌ لِلمُکَذِّبینَ بِفَضلِهِم مِن امَّتی، القاطِعینَ فیهِم صِلَتی، لا أنالَهُمُ اللَّهُ شَفاعَتی. [۱۹] هر کس خوشحال میشود مانند من زندگی کند و مانند من از دنیا برود و در بهشت برینی که پروردگارم آن را کاشته است، ساکن شود، باید پس از من علی را دوست دارد و به امامان پس از من اقتدا کند؛ زیرا آنان عترت منند، از طینت من آفریده شدهاند و فهم و دانش روزی شدهاند.
پیامبر اعظم (ص) همواره بر ضرورت گرامی داشتن اهل بیت طاهرین خود: تأکید میکرد و امّت خود را از آزار و اذیت آنان برحذر میداشت. به همین دلیل میتوان گفت که یکی از حقوق قطعی و مسلّم امامان معصوم: گرامی داشتن، عزیز شمردن و خوار نساختن آنان است.
در روایتی که ابن عبّاس نقل کرده، در این زمینه چنین آمده است: صَعِدَ رَسولُ اللَّهِ (ص) المِنبَرَ فَخَطَبَ وَاجتَمَعَ النّاسُ إلَیهِ فَقالَ: … أیُّهَا النّاسُ! … إنَّکُم مَجموعونَ ومُساءَلونَ عَنِ الثَّقَلَینِ، فَانظُروا کَیفَ تَخلُفونّی فیهِما. إنَّهُم أهلُ بَیتی، فَمَن آذاهُم آذانی، ومَن ظَلَمَهُم ظَلَمَنی، ومَن أذَلَّهُم أذَلَّنی، ومَن أعَزَّهُم أعَزَّنی، ومَن أکرَمَهُم أکرَمَنی، ومَن نَصَرَهُم نَصَرَنی، ومَن خَذَلَهُم خَذَلَنی.
رسول خدا درود خدا بر او و خاندانش باد بر منبر رفت و برایمان سخنرانی کرد و مردم جمع شدند. آن حضرت فرمود: «… ای مردم! … شما [در روز قیامت] گرد آورده خواهید شد و دربارة ثقلین از شما خواهند پرسید. پس مواظب باشید که پس از من با آنان چگونه عمل میکنید. آنان، اهل بیت من هستند. هرکه ایشان را آزار دهد، مرا آزار داده و هرکه به ایشان ستم کند، به من ستم کرده است. هرکه ایشان را خوار دارد، مرا خوار داشته و هرکه ایشان را عزیز شمارد، مرا عزیز شمرده است. هرکه ایشان را یاری دهد، مرا یاری داده و هرکه ایشان را تنها و بییاور گذراد، مرا تنها و بییاور گذاشته است. [۲۰]
خداوند متعال در قرآن کریم، حقوق مالی مشخّصی را برای پیامبر اکرم (ص) و خویشاوندان او در نظر گرفته است که در اصطلاح از آن تعبیر به «خمس» میشود: وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکینِ وَابْنِ السَّبِیل. [۲۱] بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است.
در تفسیر این آیه، روایات متعددی از امامان معصوم (ع) نقل شده که در همه آنها، از خمس، به عنوان یکی از حقوق مالی اهل بیت (ع) یاد شده است. از آن جمله میتوان به این روایات اشاره کرد:
ابن دیلمی نقل میکند که علی بن الحسین (ع) به مردی از اهل شام فرمود: أما قَرَأتَ فِی الأَنفالِ: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ…»؟ قالَ: نَعَم، قالَ: فَإِنَّکُم لَأَنتُم هُم؟ قالَ: نَعَم. [۲۲] آیا در سورة انفال نخواندهای که «بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و … است؟» عرض کرد: چرا. پس شما، همانان هستید؟ فرمود: «آری.»
امام باقر (ع) نیز در تفسیر آیه یاد شده میفرماید: هُم قَرابَةُ رَسولِ اللَّهِ (ص)، وَالخُمسُ للَّهِ ولِلرَّسولِ ولَنا. [۲۳] مقصود، خویشاوندان پیامبر خداست. خمس، از آنِ خدا و پیامبر و ماست.
امام عصر (ع) در یکی از توقیعات خود، مردم را از کوتاهی در ادای حقوق مالی اهل بیت (ع) برحذر داشته است و میفرماید: وَ مَنْ أَکَلَ مِنْ أَمْوَالِنَا شَیْئاً فَإِنَّمَا یَأْکُلُ فِی بَطْنِهِ نَاراً وَ سَیَصْلَی سَعِیرا. [۲۴] هرکس به ناحق چیزی از اموال ما را تصاحب کند، به راستی درون خویش را از آتش انباشته است و به زودی به رو در آتش افکنده خواهد شد.
آن حضرت همچنین درباره فلسفه پرداخت خمس میفرماید: وَ أَمَّا أَمْوَالُکُمْ فَمَا نَقْبَلُهَا إِلَّا لِتَطَهَّرُوا فَمَنْ شَاءَ فَلْیَصِلْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیَقْطَعْ فَمَا آتَانَا اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتَاکُم. [۲۵] اموال شما را نمیپذیریم مگر به دلیل اینکه پاک شوید، پس هر که میخواهد، بپردازد و هرکس میخواهد، نپردازد. پس آنچه خدا به ما ارزانی داشته از آنچه به شما ارزانی داشته بهتر است.
چنانکه در مقدّمة این مبحث یادآور شدیم، همه فیضهای مادی و معنوی و همه نعمتهای دنیوی و اخروی که ما از آنها بهرهمندیم، به برکت وجود اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است و از همین رو شایسته است که ما به هر طریق ممکن سپاس خود را به پیشگاه این بزرگواران عرضه و به هر بهانهای مهر و محبّت خود را به آنان اعلام کنیم. اگرچه آنها از سپاس، مهر و محبّت ما کاملاً بینیازند.
یکی از این راهها، پیشکش کردن مال به پیشگاه حضرات معصومان: است که در اصطلاح از آن به «صله دادن» تعبیر میشود. در روایتی که از امام صادق (ع) نقل شده در این زمینه چنین آمده است: لا تَدَعوا صِلَةَ آلِ مُحَمَّدٍ (ع) مِن أموالِکُم، مَن کانَ غَنِیّاً فَبِقَدرِ غِناهُ، ومَن کانَ فَقیراً فَبِقَدرِ فَقرِهِ، فَمَن أرادَ أن یَقضِیَ اللَّهُ لَهُ أهَمَّ الحَوائِجِ إلَیهِ، فَلیَصِل آلَ مُحَمَّدٍ وشیعَتَهُم بِأَحوَجَ ما یَکونُ إلَیهِ مِن مالِهِ. [۲۶]
صله (هدیه) دادنِ از اموال خود به آل محمّد را فرو مگذارید. هرکه داراست به قدر دارایاش [صله دهد] و هرکه نادار است به فراخور ناداریاش. هرکه میخواهد خداوند، مهمترین حاجتهایی را که از خدا میخواهد، برآورده سازد، از مال خود، آنچه را بیشتر از همه مورد نیاز اوست، به آل محمّد و شیعیان آنان صله دهد.
چنانکه از روایت یاد شده هم به دست میآید، مراد از صله دادن، این نیست که مالی را به طور مستقیم به اهل بیت (ع) پیشکش کنیم، بلکه منظور این است که ما به قصد خشنودی این خاندان، اموال خود را در راههایی که آنها میپسندند، به ویژه در راه دستگیری از شیعیان درمانده که یتیمان آلمحمّد (ع) به شمار میآیند، هزینه کنیم.
یکی دیگر از حقوق امامان معصوم: درود و صلوات فرستادن بر آنهاست. در این زمینه نیز روایات فراوانی وارد شده است که در اینجا به دو روایت بسنده میکنیم. از رسول خاتم (ص) روایت شده است که فرمود: مَن صَلّی صَلاةً لَم یُصَلِّ فیها عَلَیَّ ولا عَلی أهلِ بَیتی لَم تُقبَل مِنهُ. [۲۷] هر که نمازی بخواند و در آن بر من و اهل بیتم صلوات نفرستد، نمازش پذیرفته نمیشود.
امام صادق (ع) نیز در این باره میفرماید: سَمِعَ أبی رَجُلًا مُتَعَلِّقاً بِالبَیتِ وهُوَ یَقولُ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ، فَقالَ لَهُ أبی: یا عَبدَ اللَّهِ، لا تَبتُرها، لا تَظلِمنا حَقَّنا، قُلِ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وأهلِ بَیتِهِ. [۲۸] پدرم مردی را دید که به کعبه آویخته و میگوید: اللهمّ صلّ علی محمّد. پدرم به او فرمود: «ای بندة خدا! آن را ناقص مگو. حقّ ما را ضایع مگردان. بگو: اللهمّ صل محمّد و اهل بیته.
از آنجا که یاد کردن از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و بیان فضائل و صفات برجستة آنها، موجب زنده شدن مکتب اهل بیت (ع) و جلا یافتن دلهای ما میشود، در روایات سفارشهای فراوانی به این موضوع شده است. در یکی از این روایات، امام صادق (ع) خطاب به داوود بن سرحان میفرماید: یا داوُدُ، أبلِغ مُوالِیَّ عَنِّی السَّلامَ، وأنّی أقولُ: رَحِمَ اللَّهُ عَبداً اجتَمَعَ مَعَ آخَرَ فَتَذاکَرا أمرَنا، فَإِنَّ ثالِثَهُما مَلَکٌ یَستَغفِرُ لَهُما. ومَا اجتَمَعَ اثنانِ عَلی ذِکرِنا إلّاباهَی اللَّهُ تَعالی بِهِمَا المَلائِکَةَ، فَإِذَا اجتَمَعتُم فَاشتَغِلوا بِالذِّکرِ، فَإِنَّ فِی اجتِماعِکُم ومُذاکَرَتِکُم إحیاءَنا. وخَیرُ النّاسِ مِن بَعدِنا مَن ذاکَرَ بِأَمرِنا ودَعا إلی ذِکرِنا.
ای داوود! سلام مرا به دوستدارانم برسان و آنچه را میگویم و به آنان ابلاغ کن. رحمت خدا بر آن بندهای که با دیگری گرد آید و دو نفری درباره امر ما گفتوگو کنند که در این حال، سومین نفر آنان فرشتهای است که برای آن دو آمرزش میطلبد. هیچ دو نفری گرد هم نیامدند و از ما یاد نکردند، مگر اینکه خداوند متعال، به وجود آنان بر فرشتگان بالید. پس هرگاه گرد هم آمدید، به ذکر مشغول شوید؛ زیرا گردهمآیی و مذاکرة شما با یکدیگر باعث زنده شدن ما میشود. بهترین مردم بعد از ما کسی است که درباره امر ما مذاکره کند و به یاد و نام ما، فراخواند. [۲۹]
در پایان آرزو میکنیم که خداوند به همه ما توفیق شناخت و ادای کامل حقوق اهلبیت عصمت و طهارت؛ بهویژه امام عصر (ع) را ارزانی فرماید و در دنیا و آخرت ما را از فیض وجود این بزرگواران بهرهمند سازد.
[۱]. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۰۷، ح ۲۱.
.[۲] محمدبن جعفر ابن مشهدی، المزار الکبیر، قم، چاپ اول: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۹ ه. ق، ص ۵۸۴؛ بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۱۰۹.
[۳]. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: محمّد محمّدی ری شهری، اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ترجمه حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، چاپ اول: قم، دارالحدیث، ۱۳۷۹، ج ۲، صص ۵۴۰ ۵۴۹.
.[۴] محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الأمالی، چاپ اول: قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ه. ق، ص ۴۴؛ اهلبیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۴۱، ح ۷۸۱.
.[۵] الکافی، ج ۱، ص ۲۰۳؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۴۳، ح ۷۶۸.
.[۶] سوره شوری (۴۲)، آیه ۲۳.
[۷]. احمد بن محمدبن خالد برقی، المحاسن، چاپ دوم: قم، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ ه. ق، ج ۱، ص ۲۴۴؛ اهلبیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۵۶، ح ۸۱۹.
[۸]. ر. ک: اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، صص ۵۵۱ ۵۵۹.
.[۹] ر. ک: سوره بقره (۲)، آیة ۲۵۶ و سورة لقمان (۳۱)، آیة ۲۲.
.[۱۰] ر. ک: سوره آل عمران (۳)، آیة ۱۰۳.
[۱۱]. محمدبن محمدبن نعمان (شیخ مفید)، الأمالی، چاپ دوم: قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۰۴ ه. ق، ص ۱۱۰، ح ۹؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۶۱، ح ۸۳۴.
[۱۲]. محمد بن علیبن حسین (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، چاپ اول: قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۱، ص ۳۹۹، ح ۵۷؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۶۵، ح ۸۴۵.
[۱۳]. ر. ک: اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۶۵.
.[۱۴] عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱ ص ۲۹۲ ح ۴۳؛ بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۱۴۴ ح ۱۰۰؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۶۱، ح ۸۳۲.
[۱۵]. ر. ک: ا لکافی، ج ۲، ص ۱۸، ح ۳.
[۱۶]. محمدبن علیبن حسین (شیخ صدوق)، الأمالی، چاپ پنجم: بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰ ه. ق. ص ۸۸، ح ۶۰؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۶۷، ح ۸۴۹.
.[۱۷] عبدالواحد الآمدی التمیمی، غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق: میر سید جلال الدین المحدث الأرموی، چاپ دوم: تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۰، ج ۵ ص ۱۲۹ ح ۷۶۲۸؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۶۸، ح ۸۵۶.
.[۱۸] بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۴۴، ح ۹۸؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۷۵، ح ۸۶۹.
.[۱۹] الأمالی (شیخ صدوق)، ص ۸۸، ح ۶۰؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۳۹، ح ۸۵؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۷۷، ح ۸۷۴.
.[۲۰] الأمالی (شیخ صدوق)، ص ۱۲۱، ح ۱۱۲؛ بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۹۴، ح ۱۰؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۸۳، ح ۸۸۵.
.[۲۱] سوره انفال (۸)، آیة ۴۱.
[۲۲]. بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۰۳، ح ۲۱؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۸۵، ح ۸۹۱.
[۲۳]. الکافی، ج ۱، ص ۵۳۹، ح ۲؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۰۱، ح ۱۵، اهلبیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۸۵، ح ۸۹۳.
[۲۴]. بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۳، ح ۱۱.
[۲۵]. همان، ص ۱۸۰، ح ۱۰.
.[۲۶] بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۱۶، ح ۶؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۸۷، ح ۸۹۸.
.[۲۷] بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۲۷۹؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۸۹، ح ۹۰۴.
[۲۸]. الکافی، ج ۲، ص ۴۹۵، ح ۲۱؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۸۹، ح ۹۰۳.
.[۲۹] ابو جعفر محمد بن حسن (شیخ طوسی)، الأمالی، تحقیق: مؤسسة البعثة، چاپ اول: قم، دارالثقافة، ۱۴۱۳ ه. ق، ص ۲۲۴، ح ۳۹۰؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۰۰، ح ۸؛ اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۵۹۱، ح ۹۱۰.
منبع:مهر