عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۱۲۵۸۲
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۳
پیغمبر اکرم(ص) اشک‌های او را با دست مبارکش پاک و به او توصیه کرد:گریه نکن. از گریه تو ملائکه آسمان‌ها گریه می‌کنند.

عقیق:کتاب "نقش اعمال از مرگ تا قیامت" عنوان جدیدترین اثر از مؤسسه پژوهشی فرهنگی مصابیح الهدی «دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی‌تهرانی» به تازگی روانه بازار کتاب شده است. این کتاب در چهار جلد با عناوین: "برزخ نمونه‌ای از بهشت و جهنّم، ثبت و ضبط اعمال، مرگ یا تولّدی دوباره و هنگامه مرگ" منتشر شده است. مرحوم حاج‌آقا مجتبی‌تهرانی در کتاب «هنگامه مرگ» به موضوعی با عنوان «توسّلی که همه ائمه دوست دارند» پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

ببینید مرگ اولیای خدا، چقدر آرام و راحت بوده است. شب آخر ماه رمضان می‌خواهم توسل خاصی پیدا کنم که ان‌شاءالله عنایتی به ما شود؛ توسّلی که همه ائمه علیهم‌السلام آن را دوست دارند؛ توسّل به موجودی که هنگام ازهاق روح پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بالای سر او نشسته بود و گریه می‌کرد. پیغمبر اکرم اشک‌های او را با دست مبارکش پاک و به او توصیه کرد: گریه نکن. از گریه تو ملائکه آسمان‌ها گریه می‌کنند. توسّل به موجودی که در روایت صحیحه دارد پیغمبر اکرم هنگام مرگ، برای او گریه می‌کرد و اشک از محاسنش جاری بود.

در روایات می‌نویسند: حضرت زهرا علیهاالسلام هنگام مرگ به اسماء بنت عمیس گفت: برو برای من قدری آب بیاور. او آب را آورد. حضرت وضو گرفت. در بعضی از روایات آمده است که غسل کرد؛ بهترین غسل را. جامه‌ای نو بر تن کرد، کافور بهشتی را طلب و خودش را خوشبو کرد. بعد به اسماء فرمود: ای اسماء! من لحظه‌ای ساکت می‌شوم. تو هم سکوت کن. بعد از ساعتی مرا صدا کن. اگر دیدی جواب نگفتم، بدان به پدرم ملحق شده‌ام. اسماء می‌گوید: حضرت زهرا علیهاالسلام جامه را روی سر کشید و دست و پایش را به سوی قبله دراز کرد.

من هم نشسته بودم و نظاره می‌کردم اما با چه حالی! ساعتی گذشت که صدا کردم: ای دختر مصطفی علیهاالسلام! دیدم جواب نمی‌گوید. ای دختر بهترین فرزند آدم! جواب نمی‌گوید. ای دختر کسی که شب معراج به قاب قوسین او أدنی رسید! دیدم جواب نمی‌گوید. وقتی پوشش را از صورت حضرت زهرا علیهاالسلام برداشتم، دیدم به پدرش ملحق شده است.

او را بوسیدم و عرض کردم: خانم! آنگاه که پدر را ملاقات کردی، سلام اسماء را به او برسان. در این هنگام حسنین علیهاالسلام وارد حجره شدند و از مادر پرسش کردند. جواب مناسب نبود. امام حسن علیه‌السلام خودش را روی صورت مادر انداخت و گفت: ای مادر! من حسنم. با من صحبت کن قبل از آنکه روح از بدنم مفارقت کند. امام حسین علیه‌السلام صورتش را روی پای مادر گذاشت و گفت: ای مادر! من حسینم. با من صحبت کن قبل از آنکه دلم شکافته شود.

منبع:تسنیم


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین