۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۰۲
عقیق:حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها در چنین روزهایی غمانگیزترین دوران زندگی خویش را تجربه میکند. به نقل تاریخ، پس از فوت رسول گرامی اسلام (ص) این بانوی بزرگوار آرامش خویش را از دست داد و شبانهروز به گریه و ندبه در فراق پدر بزرگوارشان میپرداخت به گونهای که زنان مدینه به خاطر نالههایی که شبانه از حضرت زهرا (س) بر میخاست، نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام شکایت میبردند.
شیخ طوسی در امالی خویش اینگونه سوگ فاطمه زهرا سلامالله علیها را ترسیم میکند: دختر طلحه، در یکی از روزهای غمبار پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام رسید، از گریهها و نالههای جانکاه آن حضرت سخت نگران شد و با شگفتی پرسید: فاطمه جان چه چیزی شما را اینگونه به گریه و زاری واداشته است؟ پاسخ فرمود «ای دختر طلحه، آیا از مصیبت و رویداد تلخی میپرسی که در همه جا گسترش یافته است؟ گویا بر پر مرغان نوشته و در جهان پراکنده شده، گویا پیکهای چابکسوار به سرعت آن را به همۀ جهانیان ابلاغ کردهاند که گرد و غبار آن تا آسمان بالا رفت و تاریکی مصیبت آن زمین را فرا گرفت؛ أَ سَائِلَتِی عَنْ هَنَةٍ حَلَقَ بِهَا الطَّائر وَ حَفِیَ بِهَا السَّائِرُ، وَ رَفَعَ إِلَى السَّمَاءِ أَثَرا» (الأمالی (للطوسی)، ص204) سپس نکاتی را در شکایت نسبت به کسانی که خلافت را به زور شمشیر از امیرالمؤمنین علیهالسلام گرفتند، بیان فرمودند.
البته طی این مدت، حضرت زهرا سلامالله علیها به فعالیتهای دینی و معرفتی خویش ادامه میدادند؛ تنظیم کتابی مشهور به "صحیفه فاطمیه" نشانی از اینگونه فعالیتهاست. بیان خطبههای روشنگرانه در جمع مردم و صحابه کبار، ذکر توصیههای اخلاقی و معرفتی و نیز ذکر اوصاف و ویژگیهای نبی مکرم اسلام به اطرافیان، از دیگر اقدامات آن حضرت شمرده میشود.
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب خود نقل میکند «حضرت زهرا سلامالله علیها پس از فوت پدر بزرگوارش دائماً سر خود را مىبست، جسمش ناتوان بود، قوت خود را از دست داده بود. چشمانش گریان و قلبى سوخته داشت. ساعت به ساعت غش مىکرد و به حسنین علیهما السلام مىفرمود: کجاست پدر (یعنى جدّ) شما که شما را گرامى مىداشت و مرتب شما را در آغوش مىگرفت؟ کجاست آن جدّ شما که از همه مردم بیشتر به شما مهربان بود؛ نمىگذاشت که روى زمین راه بروید. افسوس که هرگز نخواهم دید جدّ شما در خانه مرا باز کند و شما را به دوش خود بگیرد، در صورتى که دائماً این عمل را انجام مىداد؛ أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنَهَّدَةَ الرُّکنِ بَاکِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ یُغْشَى عَلَیْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ و تَقُولُ لِوَلَدَیْهَا أَیْنَ أَبُوکُمَا الَّذِی کَانَ یُکْرِمُکُمَا وَ یَحْمِلُکُمَا مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ أَیْنَ أَبُوکُمَا الَّذِی کَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَةً عَلَیْکُمَا فَلَا یَدَعُکُمَا تَمْشِیَانِ عَلَى الْأَرْضِ وَ لَا أَرَاهُ یَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَ لَا یَحْمِلُکُمَا عَلَى عَاتِقِهِ کَمَا لَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ بِکُمَا.» (مناقب آل أبیطالب (ع)، ج3، ص362)
منبع:تسنیم