۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۳ : ۲۳
عقیق: سوره حاقه شصت و نهمین سوره قرآن است و در جزء بیست و نهم آن قرار دارد. حاقه به معنای روز قیامت در سه آیه اول این سوره آمده است.
این سوره درباره معاد، توصیف روز قیامت و عاقبت کسانی که منکر قیامت شدند، سخن میگوید و وقوع آن را حتمی دانسته است. از آیات مشهور این سوره آیه ۴۴ـ۴۶ است که میگوید اگر پیامبر (ص) سخنی را به دروغ به خدا نسبت دهد، خداوند از او انتقام خواهد گرفت و رگ قلبش را قطع خواهد کرد.
بر اساس روایتی به نقل از پیامبر (ص)، هر کس سوره حاقه را قرائت کند خداوند در حسابرسی او آسان میگیرد.
همچنین امام باقر (ع) میفرماید: سوره حاقه را بسیار بخوانید؛ زیرا قرائت آن در نمازهای واجب و نافلهها از آثار ایمان به خدا و پیامبر اوست؛ چون این سوره درباره امیر مؤمنان (ع) و معاویه نازل شده است و کسی که آن را بخواند تا روزی که خدا را ملاقات کند، دینش محفوظ خواهد ماند.
متن سوره حاقه همراه با ترجمه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدای بخشاینده مهربان
الْحَاقَّةُ ﴿١﴾
آن رخ دهنده (۱)
مَا الْحَاقَّةُ ﴿٢﴾
چیست آن رخ دهنده؟ (۲)
وَ مَا أَدْرَاکَ مَا الْحَاقَّةُ ﴿٣﴾
و چه دانى که آن رخ دهنده چیست؟ (۳)
کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عَادٌ بِالْقَارِعَةِ ﴿٤﴾
ثمود و عاد آن حادثه کوبنده را تکذیب کردند (۴)
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَةِ ﴿٥﴾
اما ثمود به سزاى سرکشى خود به هلاکت رسیدند (۵)
وَ أَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَةٍ ﴿٦﴾
و اما عاد به وسیله تندبادى توفنده سرکش هلاک شدند (۶)
سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَ ثَمَانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَىٰ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَةٍ ﴿٧﴾
که خدا آن را هفت شب و هشت روز پیاپى بر آنان بگماشت: در آن مدت مردم را فرو افتاده مىدیدى گویى آنها تنههاى نخلهاى میان تهىاند (۷)
فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّن بَاقِیَةٍ ﴿٨﴾
آیا از آنان کسى را بر جاى مىبینى؟ (۸)
وَ جَاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَن قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِکَاتُ بِالْخَاطِئَةِ ﴿٩﴾
و فرعون و کسانى که پیش از او بودند و مردم شهرهاى سرنگون شده سدوم و عاموره مرتکب خطا شدند(۹)
فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَّابِیَةً ﴿١٠﴾
و از امر فرستاده پروردگارشان سرپیچى کردند و خدا هم آنان را به گرفتنى سخت فرو گرفت (۱۰)
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاکُمْ فِی الْجَارِیَةِ ﴿١١﴾
ما چون آب طغیان کرد شما را بر کشتى سوار نمودیم (۱۱)
لِنَجْعَلَهَا لَکُمْ تَذْکِرَةً وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَ اعِیَةٌ ﴿١٢﴾
تا آن را براى شما مایه تذکرى گردانیم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد (۱۲)
فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿١٣﴾
پس آنگاه که در صور یک بار دمیده شود (۱۳)
وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّةً وَاحِدَةً ﴿١٤﴾
و زمین و کوهها از جاى خود برداشته شوند و هر دوى آنها با یک تکان ریز ریز گردند(۱۴)
فَیَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿١٥﴾
پس آن روز است که واقعه آنچنانى وقوع یابد (۱۵)
وَ انشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ وَاهِیَةٌ ﴿١٦﴾
و آسمان از هم بشکافد و در آن روز است که آن از هم گسسته باشد (۱۶)
وَ الْمَلَکُ عَلَىٰ أَرْجَائِهَا ۚ وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَةٌ ﴿١٧﴾
و فرشتگان در اطراف آسمان اند و عرش پروردگارت را آن روز هشت فرشته بر سر خود بر مىدارند(۱۷)
یَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَىٰ مِنکُمْ خَافِیَةٌ ﴿١٨﴾
در آن روز شما به پیشگاه خدا عرضه مىشوید و پوشیدهاى از شما پوشیده نمىماند (۱۸)
فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا کِتَابِیَهْ ﴿١٩﴾
اما کسى که کارنامهاش به دست راستش داده شود، گوید: بیایید و کتابم را بخوانید(۱۹)
إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَاقٍ حِسَابِیَهْ ﴿٢٠﴾
من یقین داشتم که به حساب خود مىرسم (۲۰)
فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ ﴿٢١﴾
پس او در یک زندگى خوش است (۲۱)
فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٍ ﴿٢٢﴾
در بهشتى برین (۲۲)
قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ ﴿٢٣﴾
که میوه هایش در دسترس است (۲۳)
کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخَالِیَةِ ﴿٢٤﴾
بخورید و بنوشید گواراتان باد به پاداش آنچه در روزهاى گذشته انجام دادید (۲۴)
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیَهْ ﴿٢٥﴾
و اما کسى که کارنامهاش به دست چپش داده شود، گوید: اى کاش کتابم را دریافت نکرده بودم (۲۵)
وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیَهْ ﴿٢٦﴾
و از حساب خود خبردار نشده بودم (۲۶)
یَا لَیْتَهَا کَانَتِ الْقَاضِیَةَ ﴿٢٧﴾
اى کاش آن مرگ کار را تمام مىکرد (۲۷)
مَا أَغْنَىٰ عَنِّی مَالِیَهْ ۜ ﴿٢٨﴾
مال من مرا سودى نبخشید (۲۸)
هَلَکَ عَنِّی سُلْطَانِیَهْ ﴿٢٩﴾
قدرت من از کف من برفت (۲۹)
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ﴿٣٠﴾
گویند: بگیرید او را و در غل کشید (۳۰)
ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ ﴿٣١﴾
آنگاه میان آتشش اندازید (۳۱)
ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُکُوهُ ﴿٣٢﴾
پس در زنجیرى که درازى آن هفتاد گز است وى را در بند کشید (۳۲)
إِنَّهُ کَانَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّـهِ الْعَظِیمِ ﴿٣٣﴾
چرا که او به خداى بزرگ نمىگروید (۳۳)
وَ لَا یَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿٣٤﴾
و به اطعام مسکین تشویق نمىکرد (۳۴)
فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هَاهُنَا حَمِیمٌ ﴿٣٥﴾
پس امروز او را در اینجا حمایتگرى نیست (۳۵)
وَ لَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِینٍ ﴿٣٦﴾
و خوراکى جز چرکابه ندارد (۳۶)
لَّا یَأْکُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ ﴿٣٧﴾
که آن را جز خطاکاران نمىخورند (۳۷)
فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ ﴿٣٨﴾
پس نه چنان است که مىپندارید سوگند یاد مىکنم به آنچه مىبینید (۳۸)
وَ مَا لَا تُبْصِرُونَ ﴿٣٩﴾
و آنچه نمىبینید (۳۹)
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ﴿٤٠﴾
که قرآن قطعا گفتار فرستادهاى بزرگوار است (۴۰)
وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ ۚ قَلِیلًا مَّا تُؤْمِنُونَ ﴿٤١﴾
و آن گفتار شاعرى نیست که کمتر به آن ایمان دارید (۴۱)
وَ لَا بِقَوْلِ کَاهِنٍ ۚ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ ﴿٤٢﴾
و نه گفتار کاهنى که کمتر از آن پند مىگیرید (۴۲)
تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ ﴿٤٣﴾
پیام فرودآمدهاى است از جانب پروردگار جهانیان (۴۳)
وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ﴿٤٤﴾
و اگر او پارهاى گفتهها بر ما بسته بود (۴۴)
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ﴿٤٥﴾
دست راستش را سخت مىگرفتیم (۴۵)
ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ ﴿٤٦﴾
سپس رگ قلبش را پاره مىکردیم (۴۶)
فَمَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ ﴿٤٧﴾
و هیچ یک از شما مانع از عذاب او نمىشد (۴۷)
وَ إِنَّهُ لَتَذْکِرَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ ﴿٤٨﴾
و در حقیقت،قرآن تذکارى براى پرهیزگاران است (۴۸)
وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنکُم مُّکَذِّبِینَ ﴿٤٩﴾
و ما به راستى مىدانیم که از میان شما تکذیبکنندگانى هستند (۴۹)
وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْکَافِرِینَ ﴿٥٠﴾
و آن واقعا بر کافران حسرتى است (۵۰)
وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ ﴿٥١﴾
و این قرآن بىشبهه حقیقتى یقینى است (۵۱)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿٥٢﴾
پس به پاس نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى (۵۲)
منبع:باشگاه خبرنگاران