کد خبر : ۱۰۹۹۵۳
تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۹۸ - ۱۸:۳۵
استاد کمیلی خراسانی:

الگوهای انحرافی عرفان را شناسایی و معرفی می کنیم

استاد عرفان حوزه با اشاره به اهمیت جایگاه علم عرفان در حوزه بر لزوم ایجاد مجمعی از اساتید عرفان و مقابله با انحرافات در این حوزه نیز تاکید کرد.

عقیق:آیت الله  محمد صالح کمیلی خراسانی در گفت وگویی به بیان زندگی نامه، تحصیلات، اساتید، شیوه سلوکی و عرفانی، رابطه حوزه و عرفان، شیوه های دست یابی به عرفان حقیقی، سالهای مبارزه، ولایت مداری و... پرداخت.

در زیر به گزارش مفصل این گفتگو توجه می کنید.

در ابتدای گفت وگو ضمن معرفی خود سیر تحصیلی تا تاسیس مرکزتحقیقاتی توحید را بیان کنید.

 با عرض سلام خدمت مخاطبان خبرگزاری رسمی حوزه، بنده محمد صالح کمیلی خراسانی فرزند شیخ حسن کمیلی خراسانی هستم. بنده در تاریخ  8 مرداد 1320 هجری شمسی مطابق با دوم ربیع 1360 هجری قمری در شهر مذهبی سامرا به دنیا آمدم.

تحصیلات مقدماتی را در مدرسه علمیه میرزای شیرازی سامرا گذراندم و بعد به حوزه علمیه نجف اشرف رفتم و سالها مشغول درس سطوح عالی و خارج فقه شدم. در آن زمان از محضر مراجع بزرگی همچون آیت الله العظمی حکیم، سید ابوالقاسم خویی، محمد باقر زنجانی و...استفاده بردم.

برای تکمیل دروس حوزوی یک سال پیش از انقلاب در حوزه علمیه قم سکونت یافتم. از همان اوایل امر نظر ما این بود که بتوانیم در آینده یک مرکز حوزوی و فرهنگی چند منظوره را تاسیس کنیم که بحمدالله یکی دو سال است که این مرکز توحید برپا شده و مشغول به فعالیت است.

 

جنابعالی را  به عنوان استادی در سیره مکتب عرفانی میرزا علی آقای قاضی می شناسند، در این خصوص توضیحاتی ارائه فرمائید.

 گوشه مهمی از زندگانی ما مربوط می شود به شاگردی در محضر آیت الحق سید هاشم حداد که ایشان شاگرد مبرز اخلاق و عرفان مرحوم میرزا علی آقای قاضی تبریزی در نجف بودند. سنوات زیادی را در خدمت ایشان گذراندم. بنده تقریبا حدود 24 سال با ایشان ارتباط داشتم و پس از فوت ایشان و رحلت صدیق ارجمند علامه تهرانی، جلسات سلوکی ما در قم و تهران و شهرهای دیگرشروع شد و ان شاء الله دنبال سلوکی هستیم که شاگردان بتوانند سیر معنوی خود را تا رسیدن به کمال ادامه دهند.

بنده از همان ایام نوجوانی جویای مسایل اخلاقی و عرفانی بودم؛ در همان ایام نوجوانی جلسات و افراد مختلفی را درک کردم. مدتی نیز در جلسات مرحوم آقای قوچانی وصی مرحوم قاضی(ره) شرکت کردم. مرحوم آقای قوچانی طبق مشاوره ای که به بنده دادند فرمودند، خوب است شما مراوده و ارتباطی با مرحوم سید هاشم حداد(ره) داشته باشید.

سپس حسب ملاقات و دیداری که با مرحوم سید هاشم حداد انجام شد از آن به بعد ارتباطات بنده با ایشان به شکل استاد و شاگردی درآمد.

 بسیاری از اساتید عرفان را می شناسیم که از مسایل اجتماعی و سیاسی دوری کرده اند. ولی در کارنامه اجتماعی شما مولفه های جالبی از جمله همراهی با امام موسی صدر، زندانی شدن در عراق، مترجم امام راحل و ارتباط جدی با نهادهای انقلابی و حضور تبلیغی در مناطق مختلف کشور به چشم می خورد.در این خصوص نیز اگر مطالبی هست بفرمائید.

 

ما عرفانی را دنبال میکنیم که بر اساس و محوریت همان اصولی است که اهل بیت(ع) مشخص کرده اند که قطعا با گوشه نشینی و دوری از اجتماع و کشف و کرامات گویی و... موافق نیست. فقه مداری، احکام محوری، اجتهاد علمی، دوری از گناه و اخلاق گرایی و رسیدن به روشن ضمیری از اصول اولیه عرفانی است.

 

حال که در خصوص مسایل اجتماعی سوال کردید باید بگویم که در دوران زندگی اجتماعی بنده سابقه 9 سال همکاری با امام موسی صدر در لبنان،  مترجمی امام راحل در اول انقلاب، اعزام به مناطق محروم مثل سیستان و بلوچستان، همکاری جدی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تدریس در حوزه و دانشگاه، چند دوره تدریس دروس خارج فقه از جمله در نکاح و مسایل مستحدثه و خمس و تاسیس موسسه توحید در جهت ترویج معارف اسلامی در راستای اخلاق و عرفان، دیده می شود.

 

در خصوص ارتباطتان با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بیشتر برایمان توضیح دهید.

 امام راحل زمانی که از پاریس به ایران آمدند مدتی در مدرسه علوی تهران حضور یافتند؛ بنده نیز از خارج از کشور واز سفر تبلیغی افغانستان و پاکستان و... به ایران آمده بودم؛ بنده در آنجا به کار تبلیغی مشغول بودم؛ از جمله اینکه در یکی از پارک های پاکستان مراسم فاتحه خوانی شهدای انقلاب را برگزار کردیم و شعار مرگ بر شاه سردادیم و همین مساله با حضور مردم و انعکاس خاص رسانه ای همراه بود و بنده نیز با روزنامه های پاکستان مصاحبه کردم و به تشریح اهداف انقلاب پرداختم.

وقتی  از مرز پاکستان به ایران آمدم با حضور در مدرسه علوی توسط امام جمعه فقید لرستان به محضر امام راحل شرف یاب شدیم؛ در آن زمان گروه های مختلفی برای دیدار با امام راحل به ایران می آمدند از جمله یاسر عرفات و گروه 50 نفره که به ایران آمدند. در آن زمان فعالیت های انقلابی با جدیدت پیگیری می شد ولازم می شد که رابطی بین این گروه ها و امام وجود داشته باشد.

 

پیشتر در لبنان نیز فعالیت می کردید و با امام موسی صدر نیز حشر و نشر داشتید. از این سفر بگویید.

اصل رفتن و اقامت ما در لبنان این بود: یک نفر از دوستان که قبلا مدتی را برای تبلیغ در مناطق شیعه گذرانده بود، به نجف آمد و به ما گفت: این مناطق نیاز مبرمی به وجود مبلغین جهت ترویج مبانی ولایت دارد، لذا ما گذرنامه را درست کردیم و رهسپار لبنان شدیم و در یکی از روستاهای آنجا به نام «تمنین التحتا» ماموریت تبلیغی خود را شروع کردیم. پس از ماه مبارک رمضان، مردم آن روستا طوماری را خطاب به مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حکیم (ره) در نجف امضا کردند که ما در این منطقه روحانی نداریم و از شما درخواست داریم که فلانی را بفرستید. یک ماشین هم همراه ما به نجف فرستادند که ما را برگرداند. لذا رفتیم به منزل مرحوم آیت الله حکیم (ره). بنده به ایشان عرض کردم: هنوز از لحاظ درس خارج به حد اجتهاد نرسیده ام.

فرمودند: فعلا برای مدتی برو، بعدا ببینیم چه می شود. لذا همراه با خانواده به لبنان مهاجرت کردیم و کارهای تبلیغی خود را مانند امامت جماعت و برگزاری کلاس شروع کردیم.

بنده به نمایندگی از مرجع وقت حدود هشت سال در لبنان مشغول به انجام امور دینی شدم. این زمان مصادف با حضور امام موسی صدر درلبنان بود. البته فعالیت های سیاسی و اجتماعی بنده به این کشورمنحصر نبوده بلکه در هفت کشور خارجی دیگر نیز فعالیتهایی دتشتم تا اینکه یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمدم و در قم سکنی گزیدم.

 

در این سالها تالیفات عرفانی نیز داشته اید. از تالیفات خود بگویید.

 از گذشته علاقه مند به تالیف و نوشتن مباحث علمی و عرفانی بودم و نگارش کتب ما از قدیم برقرار بوده است. مخطوطات زیادی از جمله 70 دفتر داریم که وقت زیادی می گیرد که به زیور طبع در بیاید و در این موسسه توحید به دنبال انتشار آنها هستیم. کتاب اول مان را «المطالب السلوکیه» نام گذاری کردیم. نیمی از آن دریافت های سلوکی بوده و نیمی دیگراز منابع و مصادر متعدد استخراج شده است.این کتاب  چهار مرتبه چاپ شده است. یک نیمه کتاب به زبان عربی و نیمه دوم کتاب به زبان فارسی است که در واقع ترجمه بخش اول است.

«مشکاه دل» دومین کتاب بنده، شرح نیمه اول مطالب السلوکیه است و دارای 50مطلب که مورد توجه دوستان واقع شده است از این جهت که دارای مطالب کاربردی اخلاقی و عرفانی متعدد است.

کتاب دیگر مفاتیح السلوک است که تقریبا شباهت هایی با مفاتیح دارد. ادعیه و مباحث اخلاقی در این کتاب بیان شده  و در آخرکتاب چهل حدیث آمده که چهل مبحث اخلاقی عرفانی پیرامون این احادیث ضمیمه شده است.

شرح دعای افتتاح از دیگر تالیفات بنده است که در قالب یک لوح فشرده منتشر شده است؛ این شرج شامل مباحثی است که در منابر و جلسات درس عرفانی بیان شده است.

حدیث صبا از دیگر آثار بنده است که روایتی از زندگانی سلوکی اساتید معرفت نفس است. در این اثر به سیر روایاتی که در خصوص سلوک اخلاقی به جای مانده از مکتب حقه اسلام و اهل بیت(ع) از پیامبر به امام علی(ع) و از دامنه سیر روایات توسط بزرگانی چون سید علی شوشتری پیگیری شده و از ایشان به مرحوم ملا حسین قلی همدانی و سیداحمد کربلایی و از ایشان نیز به مرحوم میرزا علی آقای قاضی و سپس به سید هاشم حداد رسیده، پرداخته شده است.

 

موسسه تحقیقاتی توحید را چه زمانی و با چه هدفی دایر کردید؟ در این موسسه چه فعالیت هایی انجام می شود؟

در واقع از سه سال پیش فعالیت های لازم برای راه اندازی اولیه تشکیل موسسه انجام شده است. بنده قبل از سه سال پیش در تهران بودم و حضور مستمری در قم نداشتم ولی از سه سال بیش حضور بنده در قم منظم شده است و دروس مختلف فقه و اخلاق عرفانی بنده نیز برگزار می شود. از همان زمان نیز ایجاد چنین موسسه ای را مد نظر قرار دادیم و مراحل اخذ مجوز انجام شد؛ ابتدای امسال مجوز از فرهنگ و ارشاد گرفته شد و امروز موسسه توحید با عناوین فرهنگی پژوهشی و هنری دارای مجوز است.

عمده فعالیت های ما بیشتر در زمینه کارهای پژوهشی و فرهنگی است. پژوهش ها نیز بیشتر ناظر به جمع بندی و تنظیم آثار و تدوین آن به شکل کتاب، نرم افزار و بارگذاری مطلب در سایت است.

وقتی وضعیت تالیفات سر و سامان گرفت کارهای پژوهشی در موضوعات مختلف از جمله مقاله و.... اولویت های بعدی پژوهشی هستند.

در کارهای فرهنگی نیز تشکیل منظم جلسات اخلاقی در چند سطح پیگیری می شود؛ یک یا دو جلسه ویژه تر و خاص تر نیز برگزار می شود؛ همچنین برنامه هایی چون برگزاری چند همایش از جمله سالگرد و نکوداشت برخی از عرفا از جمله سید هاشم حداد رضوان الله تعالی علیه یا همایش ویژه برخی طلابی که مرتبط با بنده هستند از جمله این برنامه ها هستند.

البته درس خارج فقه و شرح و تهذیب کتاب قوت القلوب ابوطالب مکی را در مدرسه علمیه سعادت قم تدریس می کنیم.

 فعالیتهایی که در حال انجام است، پیاده سازی،تایپ وویراستاری شرح منازل السائرین، شرح مصباح الشریعه ، شرح لب اللباب علامه تهرانی، تطبیق نهایی شرح کتاب قوت القلوب با مصادر شیعه و شرح کامل المطالب السلوکیه  به عنوان چلچراغ سلوک در یک دوره سه جلدی است. تهیه مطلب برای سایت و پیج و کانال هایی که در فضای اجتماعی داریم از دیگر فعالیت های موسسه است. سایت تخصصی ما در خصوص عرفان عملی شیعی است.

برگزاری و انعکاس مباحث فقهی بنده از جمله فعالیت های دیگر این موسسه است؛ سال گذشته خارج فقه مسایل مستحدثه را برگزار کردیم و سال قبل از آن نیز درس خارج نکاح را دایر کردیم؛ امسال نیز درس خارج فقه بنده در حوزه علمیه قم در باب خمس از مستمسک آقای حکیم برگزار می شود. انعکاس درس خارج و تقریر نویسی از دیگر فعالیت های این موسسه است.

 ظاهرا شما با این پیشینه علمی و عرفانی در عرصه تبلیغ و تدریس، آیا در مراکز علمی و دانشگاهی نیز فعال بوده اید؟

بله . یک بخش دیگر از فعالیت ها در دانشکده های تهران بوده که به عنوان تدریس به کلاس می رفتیم و هم در حوزه های تهران برای سخنرانی اخلاقی دعوت می شدیم در شهرستان ها نیزدردانشگاه و حوزه دعوت می شویم.

 خارج از کشور هم امسال دهه اول محرم به استرالیا رفتیم. یک سفر هم پارسال به ایتالیا، فرانسه و آلمان داشتیم. در هامبورگ ملاقاتی با آیت الله رمضانی ترتیب داده شد و برای طلاب سخنرانی کردیم. در عراق هم اخیرا و در ایام اربعین حسینی فعالیت هایی در نجف و بغداد داشتیم.

حقیقت آن است که وقتی نام عرفان و سلوک و جلسات سیر و سلوک را می شنویم بی اختیار به یاد آن دسته از افرادی می افتیم که به همین عناوین در سالهای گذشته و هم اکنون به ترویج عرفان های کاذب مشغول هستند؛ چیزی که متاسفانه شناخت مولفه های عرفان حقیقی و مکتب عرفانی اهل بیت(ع) را نیز برای عده ای مشکل کرده است؛ در این خصوص چه نظری دارید؟

یکی از عوامل اصلی تاسیس جلسات سیر و سلوکی ما در ایران جلوگیری از همین عرفان های کاذب است. یکی از مبانی کار ما همین عامل است. در سالهای گذشته شاهد بوده ایم که وقتی شاخصه های عرفان حقیقی به خوبی بیان نشود همین عرفان های نوپدید در میان مردم و جوانان ما رخنه می کند؛ شاهد بوده ایم که مدعیان عرفان های نوظهور چگونه جوانان را فریفته اند و البته به دام قانون هم افتادند؛ به همین دلیل احساس تکلیف مضاعف کردیم که اساتید عرفان باید در میدان و صحنه باشند تا عرفان صحیح منطبق بر معارف اهل بیت(ع) را به جوانان معرفی کند.

شهید مطهری در کتاب خود به معرفی شاخه های مختلف عرفان و حتی تصوف می پردازند و تصوف مثبت و منفی را بیان می کنند؛ ما راهروی عرفان صحیح هستیم و در کتب و سخنرانی های خود نیز مولفه های آن را بیان می کنیم.

مباحث علمی و عرفانی که در کلاس های شما مطرح می شود روی چه اصول علمی بنا شده است؟

_ در واقع کلاس های درس ما دارای یک شرایط خاص علمی است؛ کسانی که می خواهند وارد این دوره ها شوند باید یک دوره اخلاق نظری و عملی را بگذرانند؛ از جمله کتاب معراج السعاده و.. منابعی به آنها داده می شود و روی آنها مطالعات و بررسی های گسترده ای خواهند داشت؛ در ادامه باید در یک دوره عقاید نیز شرکت نمایند.

یک دوره احکام عملی نیز برای طلاب برگزار می شود؛ یکی از نقاط ممیزه عرفان شیعی صحیح نسبت به عرفان های کاذب ، همین مساله است که ما به احکام و فقه و شریعت بهایی خاص می دهیم؛ این درحالی است که عرفان های کاذب این مسایل را رد می کنند؛ سالکی که می خواهد وارد فضای عرفان حقیقی حتما باید شریعت بداند.

در ادامه شاگردان به سه دسته مبدل می شوند که اولین گروه، شامل مبتدیان، دومین گروه، گروه متوسطان و سومین گروه نیز در دوره پایانی شرکت می کنند.

به منظور پرورش روحی و اخلاقی و تهذیبی و عرفانی شاگردان برای هر کدام از این شاگردان یک پرونده اخلاقی و روحی و علمی نیز تشکیل می شود تا سوابق و حالات آنها ثبت شود و به مرور مشاهده شود که در چه شرایطی هستند؛ حتی در شهرستان ها هم سرگروه هایی داریم که هر سه ماه یک بار می آیند در قم و گزارشات خود را می آورند و شش ماه یک مرتبه با افراد مجموعه به اینجا می آیند.

شما چنین نسخه ای را برای مدیریت تهذیبی حوزه های علمیه پیشنهاد می کنید؟

 اعتقاد داریم که حتما باید در عرصه ای تهذیبی در حوزه، باید و نبایدهایی وجود داشته باشد؛ مقام معظم رهبری نیز در طرح سیاست های کلی تهذیب همچون امام راحل به بیان ویژگی های اساتید تهذیبی حوزه اشاره کرده اند که ما معتقدیم همین اصول باید با چنین روشی در بین طلاب در پیش گرفته شود.

 

 شما بیان کرده اید که ولایت مداری از مهمترین ویژگی های این نظام اخلاقی، تهذیبی و عرفانی است؟

_ قطعا همین گونه است؛ امام راحل و مقام معظم رهبری نیز بر لزوم توسعه مباحث تهذیبی و اخلاقی در میان طلاب و رشد معنویت در میان طلاب تاکیدات فراوان دارند؛ بارها و بارها گفته ایم که اگر قرار باشد برای تربیت طلاب و جوانان نسخه ای ارایه شود، قطعا شریعت محوری و ولایت مداری از مهمترین اجزای آن هستند؛ ولایت مداری و ولایت محوری در همه این سالها در جلسات اخلاقی و جلسات عمومی بنده نمایان بوده است؛ ولایت ائمه اطهار(ع) و ولایت فقیه از جمله مهمترین ویژگی های نظام اخلاقی و عرفانی حقیقی است؛ در این سالها همیشه تلاش کرده ایم که چه در گفتار و چه در سیره و روش فعالیت علمی و تهذیبی و اخلاقی پیروی با نظام را به عنوان یک اصل نمایان سازیم؛ این شاخص ها و باید و نباید ها به عنوان سیره مطرح است.

 

به نظر شما چه عاملی باعث شد که عده ای نگاه غلطی نسبت به عرفان صحیح هم داشته باشند؟

 به تبعیت از فرموده و رهنمودهای امام راحل که به طلاب فرمودند که کلمات عرفا را به باد مسخره نگیرید، نمی شود گفته های آنها را تفسیر به ظاهر کرد و باید باطن این گفته ها را فهمید و این از فهم باطل است که عرفا را به کفر انگاشته و مسخره کنیم باید نکات حقیقت و ماهیت عرفان شیعی را دریابیم؛ بنابر این خیلی روشن است که اگر کسی نتوانست حقانیت معارف اهل بیت(ع) را در همه ابعاد آن از جمله علمی و عقلی و معنوی و عرفانی و اخلاقی درک کند قطعا شناخت خوبی نیز نسبت به این جامعیت نخواهد داشت؛ اگر کسانی می آیند و نفهمیده حرف هایی می زنند و نسنجیده تهمت‎هایی را مطرح می کنند باید خود را اصلاح کنند؛ باید ببنند که امام و رهبری چه موضعی نسبت به مباحث عرفانی و اخلاقی و تهذیبی دارند.

یک نکته اصلی وجود دارد که اگر به درستی فضاسازی کنیم می توانیم فرهنگ سازی درستی نیز در این زمینه داشته باشیم؛ متاسفانه از برخی جهات کم کاری شده است و اساتید اخلاقی و تهذیبی در حوزه هستند که باید این خلاهای جدید و فضاهای تاریکی که مغشوش هم شده است را اصلاح کنند.

مگر این مسایل در خصوص علامه طباطبایی و حتی امام راحل مطرح نشد؟ بسیاری سعی کردند که علومی که این بزرگان از دایرة معارف اهل بیت(ع) دنبال می کردند را تحت الشعاع تنگ نظری های خود کنند.

نباید فراموش کنیم که اگر امام راحل و مقام معظم رهبری نبودند قطعا این رشد در دامنه علوم دینی در حوزه ما پدیدار نمی شود و این نظام علمی و حتی آموزشی و تفسیری و.... در بدنه حوزه ما هم به این قوت نبود؛ اگر مروز بر سر سفره عرفان نشسته ایم و بحث عرفان در حوزه درس داده می شود و این موسسه تشکیل شده است به دلیل مجاهدت های همین بزرگان است.

 

 در این بخش از گفت وگو سوال صریحی از شما داریم! آیا کشف وکرامات ها ، علوم غریبه ،عزلت و خانه نشینی و...در این سیره عرفانی جای دارد؟

_ عرفان شیعی به هیچ وجه در این دایره نمی گنجد؛ اهل بیت(ع) ما که در عالی ترین مقامات عرفانی و الهی بودند زندگی به شدت اجتماعی داشتند و اهل این کارها نبودند؛ شدیدا مخالف هستیم با مکاشفات و کرامت ها. این مسایل نه اینکه وجود خارجی نداشته باشد و کسی که به مدارج عالیه عرفانی برسد چنین چیزهایی را تجربه نخواهد کرد ولی منظور ما آن است که اگر کسی در این جایگاه بماند و به دنبال همین مسایل باشد قطعا از مسیر سیر و سلوک و رسیدن به هدف عالیه عرفان که رسیدن به قرب الهی است باز می ماند.

اصلا مگر نه آنکه هدف اصلی عرفان رسیدن به خدا و توحید حقیقی است پس اگر کسی به دنبال علوم غریبه رفت در واقع خود را تحریم کرده است. مسایل غیبی و کرامت ها و چهره خوانی و پیش گویی و ... از نظر ما محکوم است. ما اصلا چنین روش هایی را نمی پسندیم و شاگردانمان را هم نسبت به این زمینه اخطار می دهیم؛ سید بحرالعلوم نیز نسبت به این مسایل اخطارهای شدید داده است زیرا اگر سالک در بین راه با مکاشفات سرگرم شود قطعا از مقصد باز می ماند.

نکته مهم و کلیدی در عرفان حقیقی آن است که یک جوان باید ابتدا با رعایت اصول اخلاقی و احکام و شریعت و دوری از گناه مرتبه اول را طی کند. وقتی خود و دل را از رذایل پاک کرد می تواند به توحید اصیل و الهی برسد.معرفت الله و معرفت النبی و معرفت به مبانی دین یک جایگاه مهم و الزامی در حوزه عرفانی است؛ اگر در بین راه کرامتی پیش آمد مشکلی ندارد ولی مشکل دل بستن به این کرامات است زیرا می تواند همین انسان عارف را که به وسیله لطف الهی به کراماتی دست یافته، مغرور ساخته از آن پله های بالا به سقوط بکشاند.

 

 آیا نتیجه کسی که در این شیوه سیر و سلوکی فعالیت می کند آن است که در نهایت به یک فرد خانه نشین و ذکر گو مبدل می شود یا قرار است در حوزه اجتماعی نیز فعال باشد؟ آیا عرفان شیعی می تواند حضور و فعالیت اجتماعی را با این عرصه پیوند بزند؟

_ در حقیقت عرفان شیعی عرفانی توحید محور است که انسان در نهایت به توحید برسد و این مسیر را نیز باید از راه باطن استحصال کرد؛ در این مکتب عرفانی کار سری و رمزآلودی انجام نمی شود و دلیل آن هم همین ارتباطاتی که از گذشته با نهادهای انقلابی و همین الان با مدیران حوزه داریم؛ مسافرت های به خارج از کشور برای تبلیغ و برگزاری کلاس های اخلاقی و طرح مبانی عرفان اسلامی در دانشگاه های متعدد از جمله مصادیقی است که نشان می دهد که عرفان شیعی عرفانی پویا و اجتماعی است.

به طور کلی نمی توان خود را از اجتماع جدا کرد؛ پیامبر اسلام الگوی همه کسانی هستند که در حوزه معارف اسلامی فعالیت می کنند؛ ایشان در همه عرصه های اجتماعی حضوری فعال داشتند و انقلاب بسیار بزرگی نیز ایجاد کردند و با همین سیرت عرفانی و اخلاقی توانستند بر جاهلیت پیروز شوند و این تمدن بزرگ را بسازند.

اخلاق گرایی از مهمترین ویژگی های عرفانی شیعی است؛ آموزش اخلاق و عقاید و احکام از اولین مبانی عرفان است و اگر کسی شرع نداند و به احکام شرعی عمل نکند در واقع نمی تواند به روشن ضمیری برسد. باید پله پله حرکت کرد زیرا نمی توان یک شبه به مراتب عالی سلوکی رسید. اگر بخواهیم یک دلیل روشن برای این امر بیاوریم همین برنامه هایی است که به شاگردان خود ارایه می دهیم که همه آنها عملی است؛ همین تدریس منازل السائرین که تدریس می شود از مصادیق این امر است؛ در طرح منازل السائرین باید مراحله صدگانه را برای رسیدن به غایت توحید رسید.

 

نظر شما در خصوص افرادی که با ریاضت کشی سعی می کنند به سلوک برسند چیست؟ به نظر شما آیا ریاضت کشیدن می تواند ما را به مراتب عالی عرفانی برساند؟

اینگونه نیست که حضور در عرصه عرفانی با چند ورد و چند ذکر و چهل روز و.... حاصل شود؛ بدون نظم نمی توان به حرکت سلوکی ادامه داد؛ مسیر عرفانی مسیری منظم و دقیق است؛ باید پله پله حرکت کرد؛ ما به شاگردان خود هم گفته ایم که ریاضت کشیدن ها و افراط و تفریط کردن ها جسم آنها را مریض می کند و جسم مریض نمی تواند روح شاداب را بپروراند؛ روحی که می خواهد مراتب سیر و سلوک را طی کند باید از جسمی که توان و نیرو دارد، تامین می شود.

مرحوم قاضی گفت که اگر به اسب آب و علف دادید شما را به مقصد می رساند؛ پس باید برای جسم خود هم برنامه داشته باشیم و آن را تامین کنیم تا ما را مریض نکند. برخی از اساتید عرفانی به دروغ در این جایگاه هستندو مطالبی که هیچ ارتباطی به دین و مذهب و عرفان ندارد را به شاگردان منتقل می کنند؛ برخی از منحرفین هستند که افراد را به انحراف روحی و عقایدی می کشانند.

 پیگیر مجمعی از علمای اخلاق و عرفان هستیم که یکی از کارهایش همین است که این الگوهای اشتباه به جامعه داده نشود؛ یعنی این مجمع اخلاق و عرفانی تلاش می کند که با شعباتی که خواهد داشت اساتید غیر نخبه و منحرف را از مسیر آموزشی و عرفانی در کشور کوتاه کند.

امروز جوان ها تشنه هستند به همین جهت دنبال هر صدایی که ندای درونی آنها را تحریک کند می روند؛ از این روی است که این مجمع باید فعال شود که نیاز آنها به درستی پاسخ داده شود و جلوی اساتید منحرفی که پیش پای این جوانان قرار می گیرند نیز بسته شود.

بسیاری به ما شکایت می کنند که این افراد منحرف شده‌اند و سپس با شنیدن مسیر اصلی عرفانی به سمت عرفان اصیل روی می آورند؛ همین افراد منحرف هستند که باعث انحرافات در میان جوانان می شوند که خوشبختانه تعدادی از آنها دستگیر شده اند و تعداد دیگری نیز هنوز دستگیر نشده اند.

مبانی و مباحث قرآنی چه جایگاهی در دروس و مبانی عرفانی شما دارد؟

منازل السائرین در ابتدای هر درس مباحث قرآنی را بیان می کند و در اول هر درس نیز یک بحث قرآنی را توضیح می دهیم و با قرآن و روایات و ادله تفسیری به تفسیر آن آیه اقدام می کنیم.

در دروس خود مباحث و روایات عرفانی بسیاری را از ائمه طاهرین و به خصوص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که بیشترین مباحث تفسیری را بیان کرده اند نقل می کنیم.

البته ائمه ما اصحاب سر و رازی داشتند که حضرات مباحث عمیق تفسیری و عرفانی را به آنها می گفتند و به آنها نیز تاکید می کردند که این مسایل را جایی بازگو نکنند.

 

نقل قولی از امام راحل وجود دارد که فرمودند شهدای ما ره صدساله را یک شبه رفتند؛ در تاریخ نیز مثال های متعددی از انسان هایی که پس از سالها زندگی عادی یا پرگناه به یک باره به معرفت الله رسیدند. این سیر آنی چگونه حاصل می شود؟

قطعا همین گونه است؛ سیر عرفان و سلوک برای یک شاگرد و علاقه مند در مراتب خاصی تعریف شده که باید با توکل به خدا و با نیت باطنی صحیح و با هدایت استاد خبره انجام شود ولی خداوند بر همه امور و حالات همه انسان ها ناظر و قادر است؛ برخی انسان ها به حسب ظرفیتی که پروانده اند، به لطف خدا دارای ظرفیتی شده اند که می توانند به این مراتب عالی برسند.

برخی از شهدای ما به مراتبی از عرفان و ظرفیت های عالی رسیدند که پیش از شهادت می فهمیدند که لحظاتی بعد به شهادت می رسند یعنی به این حد از طهارت و پاکی و نفس می رسند؛ جبهه ها واقعا دانشگاه بود و کاری می کرد که یک طفل 13 ساله به درجاتی می رسد که برخی سالهای سال نمی توانند به این حد از درک و فهم و مقامات عالی روحی برسند؛ برخی نیز سالها جانباز ماندند و با درد جانبازی و اهدای جسم خود را راه مقدس دین به این مراتب رسیدند.


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین