کد خبر : ۱۰۷۶۳۷
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۱:۱۸
مبلّغ طرح هجرت از روزگار تبلیغی خود می گوید:

نجات دختر ضربه مغزی با تربت سیدالشهدا(ع)

در حین این که از ای سی یو می رفتم، به یاد آوردم که تربت را روی سینه بریزم، مقداری از تربت را روی سینه بچه ریختم، همین که تربت روی سینه ریخته شد، خدا را گواه می گیرم، بچه یک نفس عمیق کشید و از روی تخت بلند شد.

عقیق:طرح هجرت بلند مدت یکی از طرح های موفق در زمینه تبلیغ است که در طول سالهای گذشته باعث هجرت مبلغین و روحانیون به اقصی نقاط کشور خاصه مناطق محروم شده است، حوزه علمیه استان اصفهان از جمله استان های موفق در این زمینه است.

حجت الاسلام حسین اکبری ورودی سال 73  حوزه علمیه از جمله مبلغین طرح هجرت است که از سال 89 وارد عرصه تبلیغ شده است.

این روحانی موفق درعرصه تبلیغ  سال های متمادی در شهرستان های محروم استان از جمله شهرستان فریدن، لنجان و اکنون نیز در شرق اصفهان مشغول به فعالیت در قالب طرح هجرت بلند مدت است.

چگونه عرصه تبلیغ را انتخاب کردید و در واقع شاخصه های یک فعالیت تبلیغی چیست؟

نحوه ورود به عرصه تبلیغ همراه با خاطره شیرینی است، بنده در نهاد رهبری در دانشگاه مشغول بودم و عرصه فعالیت ما در دانشگاه بود و در ابتدا، کار تبلیغی انجام نمی دادم، بلکه فقط تدریس می کردم، در روز میلاد امیرالمومنین(ع) برای منبر دعوت شدم و در مورد شخصیت امیرمومنان (ع) صحبت می کردم و فضایل ایشان را بیان می کردم، افرادی که پای منبر بودند با شنیدن فضایل حضرت از روی محبت نسبت به امیرمومنان (ع) اشک می ریختند، در حالی که اصلا روضه هم نمی خواندم وفقط فضایل حضرت را بیان می کردم.

آن لحظه چنان حلاوتی در دل بنده ایجاد شد که تصمیم گرفتم رو به عرصه تبلیغ بیاورم و آن چنان این صحنه شیرین بود که به تبلیغ علاقمند شدم.

با اینکه راه های فعالیت در غیرعرصه تبلیغ چون تدریس دانشگاه هاو قضاوت و ...برای بنده بسیار فراهم بود، زیرا هم مدارج علمی حوزه را اخذ کرده بودم و سابقه زیادی در حوزه و چندین سال نیز درس خارج داشتم، علاوه بر آن تحصیلات دانشگاهی را نیز طی کرده بودم و می توانستم در بسیاری از مراکز دولتی و در رشته قضاوت مشغول باشم، اما آن چنان حلاوت تبلیغ در بنده اثر کرد که وارد عرصه تبلیغ شدم و کار را با یک روستای کاملا محروم، به نام روستای میرآباد شروع کردم.

بیشتر روی چه موضوعاتی در تبلیغ تمرکز کردید؟

رهبر انقلاب فرمایشی در بیانیه گام دوم انقلاب دارند و آن نیز تربیت جوان انقلابی است، از بدو تبلیغ این دغدغه اصلی بنده بوده است و رهبر انقلاب نیز مسیر را برای ما ترسیم کردند و اکنون وظیفه و هدف اصلی ما در شرایطی که غرب در حال پمپاژ غفلت و دین زدگی است، باید تربیت جوان انقلابی باشد و لذا محوریت مباحث در امر تبلیغ برای بنده این بوده است که سعی نمایم جوان انقلابی تربیت کنم و تحویل اجتماع دهم.

*تشکیل بانک اطلاعاتی منطقه تبلیغ، نخستین کار من هنگام ورود به تبلیغ است

در این مسیر برنامه هایی که تدوین می شود باید واقع بینانه باشد، بسیاری از اوقات پارامترهایی که در امر تبلیغ تعیین می شود قابل دستیابی نیست، در بسیاری مقاطع نیز تقریبا مانند رؤیا می باشد، اما در نهایت باید تلاش کرد، زیرا ما مأمور به وظیفه هستیم و مأمور به نتیجه نمی باشیم.

از همین رو به هر منطقه ای که برای تبلیغ وارد می شوم، اولین کاری که انجام می دهم، بانک اطلاعاتی تشکیل داده و تحقیق می کنم و آسیب ها، نقاط قوت، نقاط ضعف محل و اولویت هایی که باید روی آنها کار شود را بررسی می کنم.

ممکن است در یک منطقه تبلیغی، جوانان بسیار فعال باشند  و گرایش به مسجد داشته باشند، اما در یک منطقه دیگر ممکن است اصلا به مسجد گرایش نداشته باشند و یا در منطقه ای  جوانان گرایش داشته و بسیج و کانون فعال دارند، پس در آن منطقه اولویت اول تربیت جوان انقلابی نیست، بلکه در آن منطقه باید سراغ آسیب ها رفت ولذا در مناطق تبلیغی که بوده ام در هر مقطع یک نوع آسیب در اولویت بوده است.

از باب نمونه در شهرستان لنجان اولویت اول عرفان حلقه بود، آسیب اولی که در منطقه دیدم گرایش جوانان به سمت این مسئله بود و در منطقه دیگری که فعالیت می کردم آسیب اول دین گریزی مردم بود و یا در منطقه ای اعتیاد و یا فساد اخلاقی آسیب به شمار می رفت.

* اولویت اصلی در تبلیغ، تربیت جوان انقلابی است

در منطقه شرق اصفهان که اکنون حضور دارم آسیب اولی که در این منطقه مشهود است عدم وجود روحیه نشاط می باشد، مردم به دلیل کم آبی و بیکاری افسرده شده اند و روحیه نشاط را در خود از دست داده اند و این خود سرمنشأ فساد وعامل آسیب هایی چون اعتیاد، سرقت و نزاع می شود.

لذا به طور کلی نمی توان گفت که پارامتر اصلی در تبلیغ چه می باشد، اما می توان این طور بیان کرد که پارامتر اصلی تربیت جوان انقلابی است، اما در هر منطقه ای یک اولویت برای تبلیغ وجود دارد.

اولویت اصلی و برنامه ای که اکنون برای شرق اصفهان دارم، بازگرداندن روحیه نشاط و آرامش به مردم است.

از برنامه های ابتکاری خود بگویید، آیا برای کودکان، نوجوانان و بانوان فعالیت هایی انجام شده و چه کلاس های آموزشی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی برگزار کرده اید.

برای بازگرداندن روحیه نشاط چندین شاخه وجود دارد، یکی از دلایل افسردگی از هم پاشیدگی و گسستگی خانواده ها می باشد، یکی از شاخصه های بازگرداندن نشاط به جوانان، بازگرداندن نشاط به خانواده است و دلایلی که موجب شده نشاط در خانواده ها از بین برود مسائل اقتصادی، مفاسد اخلاقی و آشنا نبودن به معارف اسلامی است و در این سه زمینه در حیطه خانواده ها باید کار می شد.

اولین کار که باید انجام می شد، تشکیل کارگاه مشاوره بود، زمانی که برای این موضوع اعلام سراسری کردیم، خانواده ها به دلیل این که به مبلّغ اعتماد داشتند، لذا به راحتی ارتباط برقرار می کنند و از همین رو ابتدا از خانواده ها شروع کردیم.

همسران و فرزندان به این کارگاه مراجعه می کنند و مشکلات خود را مطرح می کنند و دارویی که مناسب با آن درد است برای آنها تجویز می شود.

وقتی کانون خانواده ای از هم گسیخته می شود و فرزند کانون امن خانواده را از دست می دهد، به اغیار گرایش پیدا می کند و زمانی که این مسئله را از سرمنشأ اصلاح کردیم، به طور طبیعی این خانواده با نشاط می شود.

علاوه بر این کارگاه تربیت فرزند را دائر کردیم و چندین جلسه در مورد تربیت فرزند و شیوه های تربیت فرزند اسلامی بحث نمودیم.

در مورد ازدواج صحبت کردیم، چرا که بسیاری از افرادی که ازدواج کرده اند، ازدواج آنها آگاهانه و از سر شناخت نبوده و با مشکل مواجه شدند، لذا به آنها آگاهی دادیم که چگونه باید ازدواج کنند و چه کسی را باید انتخاب نمایند.

*آموزش مبانی معرفتی و اعتقادی به نوجوان در قالب گروه های سرود و بازی

در حوزه کودکان و نوجوانان، با توجه به تاکید رهبر انقلاب مبنی بر این که اصل باید تربیت جوان انقلابی باشد، تمرکز خود را روی مدارس قرار دادیم و برنامه های منظمی را تدارک دیدیم و وارد مدارس شدیم و بیشتر توان خود را روی بچه های دبستانی گذاشتیم.

شیوه درس خود را در تشکیل یک گروه سرود به نام گروه سرود "انتظار" قرار دادیم که در شرق اصفهان تقریبا بی سابقه بود و تاکنون چنین گروه منسجمی از کودکان تشکیل نشده بود.

در کنار دانش آموزان در تمام کلاس ها حضور دارم و همان طور که مربی سرود را به دانش آموزان آموزش می دهد، آموزش های معرفتی خود را به عنوان زنگ تفریح ارائه می کنم و این آموزش ها شامل تصحیح حمد و سوره، آموزش احکام و آموزش معارف دینی برمبنای اصول دین می باشد.

 زیرا باید ابتدا اصول دین جوان را درست نمود و جوانی که اصول دین درستی داشته باشد هیچ گاه به سراغ وهابیت، بهائیت و یا عرفان حلقه نمی رود، در صورتی که بسیاری از مبلغین وقتی وارد محلی می شوند شروع به بیان اخلاقیات می کنند.

اگر اصول دین درست شود فروعات دین به طور قطع درست خواهد شد ولذا تمام تمرکز بنده روی بحث توحید و معارف اصول دین بوده است.

علاوه بر این امور برنامه های کوهنوردی و حضور در سالن های ورزشی از جمله اهرم هایی بوده که توانسته ایم برای افزایش کارکرد در این مسیر استفاده کنیم.

   

*مصداق تبلیغ چهره به چهره را کمک به مردم در مشاغل های مختلف می دانم

در خصوص عموم مردم و بزرگسالان اقدامات جدیدی که انجام شده این است که در هر منطقه تبلیغی با توجه به اینکه اعتقاد به تبلیغ چهره به چهره دارم، در فصل تبلیغی خود را وقف کشاورزان می کنم و در زمان نشاء کاری مشغول کمک به کشاورزان می شوم و این کار بسیار تاثیرگذار بوده و نمونه تبلیغ چهره به چهره است.

با همین شیوه زمانی که مردم می دیدند مبلغ بدون چشم داشت و مزدی کار کشاورزی انجام می دهد، از این طریق بسیار راحت تر می توانستم ارتباط برقرار کنم، چرا که پیامبر اکرم فرموده اند "مداراتنا" و فرمودند دین را یک چیز نگاه داشت و آن هم حُسن خلق بود.

این همیشه سرلوحه تبلیغ بنده بوده که با مردم و مردمی باشم و در هفته چندین بار به منزل مردم سرکشی می کنم، زیرا زمانی که به منزل مردم وارد شوید و بیماران آنها را عیادت کنید و یا به بازدید خانواده شهدا بروید این امور در کار تبلیغ مؤثر است.

آیا در طی این سال ها توانسته اید از حضور خانواده در عرصه تبلیغ استفاده کنید، با توجه به این نکته که در دوران هجرت بلندمدت، خانواده مبلغ ممکن است در محرومیت و محدودیت قرار گیرند، چگونه پیش بینی این مسائل را نمودید و چه راهکاری برای این امر اندیشید تا خانواده آسیب نبینند.

به نکته بسیار خوبی اشاره کردید، یکی از بزرگ ترین آسیب هایی که روحانی هجرت و مبلغ بلندمدت با آن رو به رو می باشد، آسیب دیدن خانواده مبلغ است.

موارد معدودی وجود دارد که بتوانیم رضایت خانواده را به طور کامل جلب کنیم و موارد اندکی وجود دارد که همسر طلبه پا به پای طلبه با رغبت مانند او کار کند و از آنجایی که بنده معاون تبلیغ بوده ام و با بیشتر طلبه ها و مبلغین ارتباط داشته ام، غالب خانواده های طلاب از این مسئله گلایه دارند.

این موضوع را باید از چند قسمت بررسی کنیم، قسمت اول این که آیا این مسئله آسیب است؟ به طور قطع این موضوع آسیب می باشد و نود درصد خانواده های طلاب دچار مشکلات هستند، هم از ناحیه خود و هم از ناحیه فرزندان دچار مشکلاتی می شوند، به خصوص زمانی که این فرزندان بزرگ شده و به دوره متوسطه منتقل می شوند این آسیب ها کاملا مشهود است.

* بزرگ ترین وظیفه طلبه ای که در حوزه درس می خواند، تبلیغ است

غالب خانواده های طلبه ای که با آنها ارتباط داریم، همسران آنها دچار افسردگی شده و این یک حرکت جهادی می خواهد برای آن که بتوان این معضل را برطرف نمود.

یکی از راه حل های این موضوع حمایت مسؤولان است، باید بدانیم مسؤولان باید سطح حمایتی  خود از خانواده مبلغ را افزایش دهند، بزرگ ترین وظیفه و مسؤولیت طلبه ای که در حوزه درس می خواند تبلیغ است، اما باید دید اکنون چند درصد طلاب مبلغ هستند؟ به طور قطع می توان گفت درصد بسیار پایینی از آنها مبلغ می باشند و غالب آنها در حوزه و در مراکز استان مشغول هستند. اما در این میان یک عده نیز از خودگذشتگی کرده اند و وارد تبلیغ شده اند.

  

*لزوم نگاه ویژه ای به مبلغین هجرت بلند مدت

فرزندان مبلغین هر شش ماه که به منطقه جدید تبلیغ می روند، با لهجه تازه ای مواجه می شوند و این خود به نوعی آسیب محسوب می گردد، در کنار آن هیچ امکاناتی برای فرزندان مبلغین از لحاظ فرهنگی، هنری و ورزشی فراهم نیست و یا حتی امکانات پزشکی در اختیار ندارند و با این شرایط آنها را به یک روستا فرستاده و بعد انتظار داریم طلبه با این همه آسیب و انواع مشکلات تبلیغی و انواع درگیری هایی که با هیئات امنا، بسیج و مردم برای وی رخ می دهد در تبلیغ موفق باشد و به دلیل همین مشکلات موفقیت و بردی که باید داشته باشند را ندارند.

وقتی حوزه علمیه مبلغ را اعزام می کند باید یک سری پارامترهایی را مشخص کند و در اختیار وی قرار دهد تا این طلاب حداقل در جهاد تبلیغ موفق شوند، یعنی بتوانند چیزی از تبلیغ خود برداشت کنند.

طلبه ای که در حوزه مانده و در حال تحصیل است، چندین امتیاز مثبت برای وی در نظر گرفته می شود، اما برای یک طلبه مبلغ تمام این امتیازات حذف شده است.

هیچ سهمیه ای در تسهیلات برای مبلغ قرار نداده اند و این امور یک نمونه از آن اموری است که ایجاد افسردگی می کند.

راه حل دوم در رفع این آسیب آن است که به راحتی می توانند طرحی را برنامه ریزی کنند که از مبلغ حمایت شود، باید از پایه برنامه ای تدوین شود که مبلغ در کار تبلیغی حمایت شده و اگر امام مسجد محور شد، می تواند از تبلیغ چند ساله خود چیزی برداشت کند.

توصیه ای که به مبلغین و طلاب جوان دارید چیست و علی رغم مشکلاتی که وجود دارد چه پیشنهادی برای آنها دارید.

شکی در این نیست که با تمام سختی هایی که در این راه وجود دارد، اما هنوز هم می گویم که شیرین ترین و جذاب ترین کار تبلیغ دین است و کاری است که اگر از دنیا بروم و دوباره بازگردم آن را بار دیگر انجام خواهم داد، اما به طلاب توصیه می کنم اگر می خواهند وارد عرصه تبلیغ شوند به طور قطع روی جهان بینی خود کار کنند و با دید باز وارد عرصه تبلیغ شوند و مشکلات و مسائل را بفهمند و برای خود هزم نمایند و بدانند در عرصه ای قدم برمی دارند که جهاد اکبر است و باید با کوشش و تمهیدات لازم وارد این کار شوند.

توصیه بنده این است که باید با از خودگذشتگی وارد این مسیر شوند چون به طور قطع دچار آسیب شده و این باید به گوش مسئولان برسد.

ما نمی توانیم از طلبه و خانواده او این انتظار را داشته باشیم که از همه چیز در راه دین گذشت کنند، در حالی که کار برای خانواده یک امر خدایی است و تامین امنیت و رفاه خانواده نیز کار خدایی می باشد.

به همان اندازه که برای استاد حوزه و کارمند مرکز مدیریت احترام قائل هستیم و البته نمی خواهیم خدمات آنها را اندک بدانیم، اما اگر به همان اندازه ای که برای او احترام و امتیاز قائل هستیم، برای مبلغ نیز امتیاز قائل شویم مطمئن باشید گرایش به تبلیغ بیشتر می شود.

  

*حیات دوباره دختر و همسرم را از برکات تبلیغم می دانم

به عنوان فردی که توانایی به دست آوردن تمام امکانات را داشته و تمام پارامترهایی که بتوانم وارد عرصه ای غیر از تبلیغ شوم تا خانواده خود را تامین نمایم، اما هیچ وقت حاضر نبوده ام تبلیغ و محرومیت های آن را رها کنم و به سمت دیگری بروم، زیرا برکاتی از آن دیده ام و به واقع نور امام زمان(عج) و اهل بیت(ع) را در زندگی خود احساس می کنم، سرباز خوبی نیستم اما احساس می کنم که حداقل در حال گذراندن سربازی هستم.

و اما خاطره، ابتدای سال 97 سه روز قبل از عید تصادفی کردم که در آن تصادف همسربنده از 18 ناحیه دچار شکستگی شد و دختر هفت ساله بنده نیز به کما رفت و دچار ضربه مغزی گردید و در این سانحه کلیه، کبد و طحال بچه آسیب دید و تمام دنده ها دچار شکستگی شده بود و پزشک نیز اظهار کرد که این بچه زنده نمی ماند.

یکی از مسئولان طرح هجرت، به من پیشنهاد کرد، چون آن زمان با شب لیلة الرغائب مصادف شده بود، نماز لیلة الرغائب را بخوانم و به خدا اظهار کن که "خدایا من هیچ  سرمایه ای در زندگی ندارم، غیر از آن زمانی که تبلیغ کردم و روضه خوان اهل بیت (ع) تو بوده ام و تمام سرمایه زندگی من تنها تبلیغ و روضه خوانی بوده و به خدا اظهار کن که من این سرمایه را به تو می بخشم و تو نیز این بچه را به مادر او ببخش".

من این دو جمله را به خدا اظهار کردم و به فاصله 10 دقیقه که بازگشتم، بالای سر بچه رفتم این جمله را بیان کردم و مقداری از تربت را که در دست داشتم، روی سر او ریختم، دیدم اتفاقی نیفتاد، پیش خود گفتم حتما خدا فعالیت ما را  نخریده است.

در حین این که از ای سی یو می رفتم، به یاد آوردم که تربت را روی سینه بریزم، مقداری از تربت را روی سینه بچه ریختم، همین که تربت روی سینه ریخته شد، خدا را گواه می گیرم، بچه یک نفس عمیق کشید و از روی تخت بلند شد.

من بچه را از دست رفته می دانستم و این امر را غیر از اعجاز چیز دیگری نمی دانم، بچه به هوش آمد و چشم ها را باز کرد و هوشیاری خود را به دست آورد و سه روز بعد به طور کامل از آی سی یو خارج شد.

این مسئله برای بنده به طور کامل واضح است که این جمله مؤثربود و این برای یک عمر نوکری بنده برای اهل بیت (ع) کافی است و نذر کرده ام تا آخر عمر در ایام محرم هیچ چیزی از مردم نگیرم و هر چه گرفتم خرج مجلس روضه نمایم و تمام زندگی دختر خود را تنها از برکت تبلیغ می بینم و به خاطر همین نیز اگر بهترین پیشنهادها را نیز داشته باشم تبلیغ را کنار نخواهم گذاشت.

 

شیرین ترین خاطره ای که بنده و خانواده از تبلیغ داشته ایم همین واقعه بود و جالب این است که نه تنها خداوند این بچه را به من بازگرداند، بلکه همسربنده نیز که همه اظهار می کردند با این تعداد شکستگی باید چندین ماه در بستر باشد، دو ماه بعد از تصادف با پای خود وارد مطب پزشک شد به طوری که پزشک معالج با تعجب اظهار می کرد که آیا ایشان همان بیمار است!؟ و باور نمی کرد که ایشان توانسته  باشد با پای خود راه برود.

   

 به ذهن ما خطور نمی کرد که برکت تبلیغ حتی در مداوی همسر بنده نیز تاثیر داشته، اما بنده و همسرم، هر گاه فرزندمان مقابل ما راه می رود، یقین داریم که این دختر از دست رفته بود، اما این بچه را تبلیغ به من داد و مانند روز اول صحیح و سالم است و از برکت تبلیغ این بچه به من بازگردانده شد.

گفت وگ: سیدامیر حسین ابطحی

 

منبع:حوزه


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین