۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۰۳
عقیق:با هجوم امواج شبهات و اشکالات مکاتب التقاطی و غیر وحیانی پس از انقلاب اسلامی و مضاعف شدن این هجمهها در سالهای اخیر شایسته است نخبگان حوزه و دانشگاه بررسی ادله عقلی و نقلی بحث پر اهمیت حکومت اسلامی و ولایت فقیه را با نگاهی نو و متناسب با فضای جدید جامعه جهان اسلام و جامعه جهانی مورد بررسی و کنکاش قرار بدهند. در همین راستا سلسله دروس آیت الله محسن اراکی دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی میتواند ارائه دهندهی بینشی نو و دقیق در این باب باشد.
وحدت عید مسلمین دلیل بر وحدت حاکم اسلامی
بیان شد که از جمله ادله داله بر لزوم وحدت رهبری ادلهای است که دال بر لزوم وحدت جامعه اسلامی دارد؛ جامعه اسلامی باید یک جامعه باشد و تعدد رهبری مستلزم تعدد جوامع اسلامیخواهد شد. از جمله ادله داله بر این مطلب روایات متعدد و کثیری است که با علائم و شیوههای مختلف بر وحدت عیدین برای کل مسلمین دلالت دارد. یعنی دلالت دارد بر اینکه عید قربان و عید فطر برای همه مسلمین یک عید است و مسلمین دو عید فطر و دو عید اضحی ندارند.
آن آیه کریمه مربوط به حضرت عیسی (ع) همچنین میفرماید: «اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیداً لِأَوَّلِنَا وَ آخِرِنَا» یعنی اگر عید باشد؛ معنی این عید چیست؟ یعنی باید برای همه عید باشد و اگر اینچنین نباشد دیگر عید نیست. عید یعنی عیدی که یجتمع فیه اصحاب، این عید، نکته عید این است که همه گردهم آیند و همه یک روز را در یکجا یا در همه جا یک روز را عید بگیرند.
حالا در این روایت شیخ به سند صحیح از امام صادق (ع) روایت میکند که در ضمن این روایت چنین آمده است: «فَإِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَکَبِّرْ وَاحِدَةً تَقُولُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلُ الْقُدْرَةِ وَ السُّلْطَانِ وَ الْعِزَّةِ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ عِیداً وَ لِمُحَمَّدٍ ذُخْراً وَ مَزِیداً» که صراحتاً چنین میفرماید: «جعلته للمسلمین عیدا».
بنابراین اینکه للمسلمین عیدا یعنی مسلمین باید اجتماع داشته باشد؛ حال اگر بخواهند اجتماع داشته باشند و عیدشان واحد باشد باید امام واحد داشته باشد چون امام است که باید عید را اعلام کند. در حقیقت یکی از وظایف امام این است که عید را اعلام کند. عید کی هست؟ اصلاً یکی از کارهای امام اعلام عید است، کار امام این نیست که فقط بگوید ثبت عندی العید خب این ثبت عندی العید را همهکس میتواند بگوید، کار امام این است که بگوید عید است و حکم کند؛ کار امام این است، اگر امام نباشد [یعنی غیر امام اعلام کند] عید نخواهد بود.
امام نباشد یکی یک روز را میگیرد و دیگری یک روز دیگر را. لا یکون للمسلمین عید من غیر امام که یُعیِّنُ عید را. لذا خود این وحدت العید دلیل است بر وحدت امام؛ یعنی آنکسی که حکم میکند به وحدت عید یعنی به عید بودن عید، باید کسی باشد که حکم کند و چه کسی میتواند حکم کند؟ کسی که ولایت و حق حکم کردن داشته باشد.
اگر چند روز باشد که دیگر هذا الیوم نمیشود و باید بگویید هذه الایام! با اسم اشاره مشخص فرموده است هذا الیوم. ما در ادبیات خواندهایم که اسم اشاره برای مفرد هذا و برای جمع هولاء یا هذه است، نگفته هولاء یا هذه بلکه فرموده است: هذا الیوم. یک روز است و آنهم بیشتر از یک روز نیست.
حالا این یک بحث دیگری است که بله یا باید امام اقامه کند یا من ینصب لهذا، این منصب است. کار امام است و منصب مال اوست، حتی منصب امامت جماعت هم به این شکل است مگر اینکه اذن عام بدهد. عزل و نصب از شئون ولایت امر است نه از شئون فتوا. هرکسی هر مجتهدی که نصب و عزل کند معنیاش این است که برای خودش حق ولایت قائل است البته اگر نصب و عزلی داشته باشد. مگر اینکه وکیل از طرف خود شخصیاش باشد بلکه وکیل شخصی را انسان خودش نصب و عزل میکند، اما اگر بخواهد یک منصب اجتماعی -از این مناصب اجتماعی مربوط به مسلمین- را تصرف کند این از شئون ولایت است.
به هر حال علاوه بر آنچه گفتیم همچنین دعایی است که از امام سجاد (ع) به مناسبت عید قربان وارد شده است که فرمود: «اَللَّهُمَّ هَذَا یَوْمٌ مُبَارَکٌ مَیْمُونٌ وَ اَلْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ»؛ دقت کنید که دیگر در اینجا تصریح دارد به اجتماع زمانی که مراد از این اجتماع، اجتماع فی یوم واحد است نه اجتماع فی مکان واحد. فرمود: «اَللَّهُمَّ هَذَا یَوْمٌ مُبَارَکٌ مَیْمُونٌ وَ اَلْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ»؛ پس یک روز است که کل مسلمین در آن روز یجتمع و باید یک روز باشد؛ عید فطر یک روز است عید اضحی و عید قربان هم یک روز است.
بیان مفسدههای زیاد تعدد امام در روایت امام رضا (ع)
دلیل هشتم که همه این ادله که بیان میکنیم ادله داله بر این است که جامعه مسلمین واحد است و امام واحد هم باید داشته باشد. روایت از علل الشرایع است. روایت فضل بن شاذان از امام رضا (ع) است که در آن روایت چنین آمده است: «فَإِنْ قَال فَلِمَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ فِی الْأَرْضِ إِمَامَانِ فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ أَوْ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِک»، چرا نباید دو تا امام در یک زمان باشد یا بیش از دو امام داشته باشیم؟ قِیلَ لِعِلَل، در جواب گفته میشود به دلایل و علتهای مختلف، «مِنْهَا أَنَّ الْوَاحِدَ لَا یَخْتَلِفُ فِعْلُهُ وَ تَدْبِیرُهُ وَ الِاثْنَیْنِ لَا یَتَّفِقُ فِعْلُهُمَا وَ تَدْبِیرُهُمَا»؛ اگر دوتا شدند این یک تدبیری دارد و آن تدبیری دیگر، این یک طور کار میکند و آنیکی طور دیگر، «وَ ذَلِکَ أَنَّا لَمْ نَجِدِ اثْنَیْنِ إِلَّا مُخْتَلِفَیِ الْهِمَمِ وَ الْإِرَادَةِ»؛ بله دو تا آدم هر کدام یک اراده دارند که با اراده دیگر فرق میکند، این یک طور تصمیم میگیرد او یک طور دیگر تصمیم میگیرد.
«فَإِذَا کَانَا اثْنَیْنِ ثُمَّ اخْتَلَفَ هَمُّهُمَا وَ إِرَادَتُهُمَا وَ تَدْبِیرُهُمَا وَ کَانَا کِلَاهُمَا مُفْتَرَضَیِ الطَّاعَة»، هر دو هم باید مفترض الطاعة باشند زیرا امام هستند دیگر، «لَمْ یَکُنْ أَحَدُهُمَا أَوْلَى بِالطَّاعَةِ مِنْ صَاحِبِه»، هم این مفترض الطاعه است هم آن، «فَکَانَ یَکُونُ اخْتِلَافُ الْخَلْقِ وَ التَّشَاجُرُ وَ الْفَسَاد»؛ امام میآید برای اینکه فساد را از روی زمین بردارد. اگر بخواهیم آن را متعدد کنیم اصلاً غرض از نصب امام منتفی خواهد شد؛ «ثُمَّ لَا یَکُونُ أَحَدٌ مُطِیعاً لِأَحَدِهِمَا إِلَّا وَ هُوَ عَاصٍ لِلْآخَر»، خب! هر دو هم که مفترض الطاعة هستند؛ «فَتَعُمُّ الْمَعْصِیَةُ أَهْلَ الْأَرْض»، پس همه مردم معصیتکار میشوند؛ هم کسانی که از این اطاعت میکنند و هم کسانی که از آن اطاعت میکنند، «ثُمَّ لَا یَکُونُ لَهُمْ مَعَ ذَلِکَ السَّبِیلُ إِلَى الطَّاعَةِ وَ الْإِیمَان» و اصلاً راه طاعت خدا و راه ایمان به روی بشر بسته میشود، «وَ یَکُونُونَ إِنَّمَا أُتُوْا فِی ذَلِکَ مِنْ قِبَلِ الصَّانِعِ الَّذِی وَضَعَ لَهُمْ بَابَ الِاخْتِلَاف»، آنوقت این در معصیت افتادنشان هم به سبب خود همان صانع خواهد شد.
خدای متعالی که به آنها اجازه داد که این اختلاف را بین خودشان ایجاد کنند. «وَ التَّشَاجُرِ إِذْ أَمَرَهُمْ بِاتِّبَاعِ الْمُخْتَلِفَیْن»؛ این یکی از عللی است که لا یجوز ان یکون امامان. «و مِنْهَا»، یعنی من العلل، «أَنَّهُ لَوْ کَانَ إِمَامَانِ لَکَانَ لِکُلٍّ مِنَ الْخَصْمَیْنِ أَنْ یَدْعُوَ إِلَى غَیْرِ مَا یَدْعُو إِلَیْهِ صَاحِبُهُ فِی الْحُکُومَةِ». -البته در آینده این را به عنوان دلیل مستقل بیان خواهیم کرد- اگر بنا بر حضور دو امام باشد هر دو حق قضاوت در مسأله را واحد دارند و آن وقت دو نفر باهم اختلاف دارند؛ یکی به این رجوع میکند و او یک طور حکم میکند و دیگری به دیگری مراجعه میکند و او یک طور دیگر حکم میکند.
«لَکَانَ لِکُلٍّ مِنَ الْخَصْمَیْنِ أَنْ یَدْعُوَ إِلَى غَیْرِ مَا یَدْعُو إِلَیْهِ صَاحِبُهُ فِی الْحُکُومَة ثُمَّ لَا یَکُونُ أَحَدُهُمَا أَوْلَى بِأَنْ یُتَّبَعَ مِنْ صَاحِبِه». این اولی نیست از اینکه حکمش تبعیت شود آنهم اولی از این نیست، هر دو در یک درجه از اولویت هستند، «فَتَبْطُلُ الْحُقُوقُ وَ الْأَحْکَامُ وَ الْحُدُود» و در این صورت راه احقاق حق و راه احکام شرع بسته میشود، حدود از بین میرود.
این روایت ادامه دارد اما ما به همین مقدار از نقل روایت اکتفا میکنیم.
استدلال ما به این روایت به علتی است که در روایت آمده است؛ علت بیان میکند، -وقتی علت بیان میکند، العلة تُعَمِّمُ و تُخَصِّص یعنی معمم و مخصص است-. چون چنین است خب حتی اگر امام غیر معصوم باشد -امام مأذون از طرف خود معصوم- البته امامی که ولایت عامه داشته باشد، تمام این علل همین عللی که حضرت فرمود که موجب وحدت امام میشود در آنجایی که امام، امام معصوم باشد عین همین علل در آنجایی هم خواهد بود که امام، امام غیر معصوم باشد و ولی امری منصوب از سوی معصوم (ع) است. حضرت علت را بیان میکند و میگوید امام باید واحد باشد چون این توالی فاسد بر تعدد امام بار میشود و چون العلة تعمم آنوقت این علت معمم حکم است؛ معمم این است که پس لا یجوز آنیکون امامان فی وقت واحد حتی اگر این دو امام و دو ولی منصوب از طرف معصوم صلوات الله تعالی علیه باشند.
منبع:فارس