۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۱۸
عقیق:یکی از فضایل و منش نیک اخلاقی، تواضع و فروتنی است. تواضع در اشکال مختلف، خود را نشان میدهد که میتوان در گفتار و رفتار را مهمترین جلوههای آن دانست. به این معنا که آن حالتی که در درون آدمی میگذرد و نفس آدمی برای خود هیچگونه برتری و امتیازی بر دیگری قائل نمیشود، در گفتار و رفتار آدمی ظهور مییابد و شخص، دیگران را بزرگ و گرامی میدارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: منصور پورمحیطی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انسان در برابر کسانی تواضع میکند که کرامت و شرافت انسانی را بشناسند و آن را گرامی دارند. چنان که فروتنی و تواضع برای دستیابی به کمالاتی انجام میگیرد و به شکل خاصی میباشد که موجبات ذلت و خواری شخص نشود و کرامت و شرافت انسانی را خدشهدار نسازد؛ زیرا اگر فضیلت فروتنی و تواضع بدرستی و بهجا بهکار نرود میتواند موجبات استکبار و تکبر دیگری شود و کرامت و شرافت انسانی را خدشهدار ساخته و زمینه برای ذلت و خواری فرد و جامعه را فراهم آورد که از نظر عقل و شرع به عنوان یک رذیلت و پستی مطرود دانسته شده است.
اینجاست که پرسش اساسی مطرح میشود که به چه هدفی و چگونه میبایست فروتنی ورزید و در برابر دیگران تواضع کرد تا ضمن دستیابی به اهداف و فلسفه این فضیلت، از آسیبهای جدی اجتماعی و شخصیتی آن در امان ماند؟ نویسنده در مطلب بر آن است تا بر پایه آموزههای قرآنی پاسخی درست برای این پرسش بدهد.
تواضع، منش رستگاران
تواضع، رفتاری خاص در برابر دیگران و بیانگر حالت و وضعیت نفسانی شخص است. در حقیقت برخی از اعمال و حرکات در گفتار و رفتار نشان میدهد که شخص از نظر شخصیتی به جایگاهی رسیده است که دیگران را بزرگ و محترم میشمارد و برای آنان شرافت و کرامت انسانی قائل است بیآنکه شناختی از دیگری داشته باشد. برای انسان فروتن، این مهم است که دیگری، انسانی است که خداوند وی را عزیز شمرده و برای وی شرافت و کرامتی بزرگ قائل شده است.
درباره امام علی بنحسین زینالعابدین (ع) نقل شده که بر خود و کلان پیشدستی میکرد و بزرگ و گرامی میداشت. هنگامی که از چرای این عمل پرسش شد، آن حضرت (ع) بیان داشت که وی خرد را به سبب گناه کمتر به سبب فرصت زمانی کمتر زندگی، و کلان را به سبب بندگی فزونتر در زمانی بیشتر گرامی میدارد. به این معنا که برای دیگری میکوشد محملی بیابد که زمینه بزرگداشت فراهم آید و با گمان نیک بردن در حق آنان نفس را بر بزرگداشت ایشان وادار سازد.
در نگاه قرآن فروتنی در برابر حق و خداوند، از اصالت و اهمیت بیشتری برخوردار میباشد؛ زیرا چنین حالتی است که نفس را برای تواضع اجتماعی و فروتنی در برابر دیگر انسانها آماده میکند. کسانی که در برابر حق خود را خوار و کوچک میشمارند تا در برابر هر انسان دیگری فروتنانه سخن بگویند و رفتار کنند؛ زیرا این گمان در ایشان قوی میشود که دیگری در مسیر حق و حقیقت دست کم یک گام جلوتر است؛ این شخص کوچک باشد یا بزرگ؛ چون کوچک به سبب آنکه به تازگی از مبدا آفرینش جدا شده است، هنوز بر پاکی و سلامت فطرتی است که حق مطلق است و کلان نیز به سبب آنکه پیشتر از وی سر به سجده برده و خداوند را شناخته و بندگی کرده است، مقدم و برتر میباشد. اما در تقدم همسالان نیز این معنا در وی شدید است که هر کسی برحال و روزگار خویش آگاهتر است و به حکم الانسان علی نفسه بصیره، میداند که خود در چه حالتی از حق و حقیقت از نظر قرب و بعد میباشد، اما نسبت به دیگری هیچگونه آگاهی و علم و شناختی ندارد، از این رو عقل حکم میکند که دیگری را در این حوزه برتر و بالاتر بداند.
از مطلب پیش گفته یک مسئله دیگر نیز روشن میشود و آن اینکه هر کسی میبایست در برابر انسانهای دیگر به ویژه افراد ناشناس تواضع داشته باشد، زیرا هیچگونه شناخت و آگاهی از وضعیت وی نسبت به حق ندارد.
به هر حال آنچه معیار داوری و قضاوت است حق و حقیقت میباشد و هرچه آگاهی شخص نسبت به این مسئله بیشتر باشد تواضع و فروتنی نیز افزایش مییابد. از این رو خداوند در آیاتی چون 82 و 83 سوره مائده،از حق پذیری به عنوان معیار در تواضع یاد میکند و آن را به عنوان مهمترین عامل حرکت در مسیر کمالی برمیشمارد.
اگر به آیات قرآن در حوزه تبیین و تحلیل تواضع و فروتنی توجه و دقت شود، این معنا به دست میآید که تواضع و فروتنی منش و کنش انسانهای صالح و نیکوکار و محسنان (آیات پیشین و نیز آیه85) میباشد. به این معنا که انسانهای صالح چون در برابر حق اهل تواضع هستند، در منش و کنش خویش نسبت به دیگری رفتاری از سر تواضع نشان میدهند.
آيه 15 سوره سجده تبیین میکند که پذیرش حق و داشتن روحیه تواضع در برابر آیات و نشانههای الهی موجب میشود که روحیه ضد استکباری پیدا کند. به سخن دیگر، اگر روحیه استکباری به معنای کبر و تکبرورزی نسبت به دیگری باشد، که خود بیانگر روحیه خودبزرگبینی در شخص است معنای دیگری جز حقستیزی ندارد، باید گفت خجستگان به سبب اینکه دارای روحیه پذیرش حق میباشند و خود را در برابر حق کوچک میشمارند، در برابر دیگران نیز روحیه ضد استکبار داشته و اهل فروتنی هستند.
از این رو آیات 82 و 83 سوره مائده ایمان به خدا را از آثار تواضع در برابر حق معرفی میکند. به این معنا که رستگاران به سبب روحیه فطری حقپذیری در برابر حق مطلق یعنی خداوند صفروتن میباشند و تذلل را به نمایش میگذارند و ایمان به خدا در ایشان قوی میباشد.
در همین آیات میتوان این معنا را به دست آورد که علت گرایش راهبان مسیحی به اسلام به سبب وجود عنصر حقپذیری در آنان است که موجب میشود تا اسلام را به عنوان یک حقیقت غیرقابل انکار بپذیرند و بدان گرایش یابند و همچنین نسبت به اهل آن فروتنی داشته باشند.
به نظر میرسد که ارتباط تنگاتنگی میان حقپذیری انسانها و تواضع و رستگاری انسانها در این آیات به تصویر کشیده شده است. به این معنا که هر انسانی که در برابر حق متواضع و متزلزل است، در عمل نسبت به هر حقی چون خداوند و اسلام نیز متواضع بوده و رفتارهای نیک و خوبی را انجام میدهد و این گونه به عنوان نیکان گام در راه رستگاران میگذرد؛ زیرا آیه 54 سوره مائده تواضع هر انسانی را در برابر مومنان به حق و حقیقت (اسلام و خدا) به عنوان عامل جلب محبت خداوند معرفی میکند که نتیجه آن چیزی جز رستگاری آدمی نیست.
انسانهای حقپذیر در برابر حق متواضع هستند و چون شناخت کاملی از دیگران در این ارتباط ندارند و نمیدانند که نسبت شخص با حقیقت تا چه اندازه است میکوشند تا به گونهای عمل کنند که روحیه حقپذیری آنان به نمایش گذاشته شود؛ از این رو به دیگران، هم تواضع میورزند و هم اهل احسان و نیکی هستند. (نساء آیه 36)
تقوا و پاکی قلب انسانها(حجر آیات 1 تا 3) و تفکر و تدبر و خردورزی در هستی و یافتن حقایق در هر شکل و شمایلی(حجرات آیات 3 و 4) و توجه به آیات الهی(سجده آیه 15) و ضعف و سستی انسان در بسیاری از چیزها و امور(اسراء آیه 37) و عواقب و پیامدهای استکبار و تکبر و حقستیزی(لقمان آیات 18 و 19) موجب میشود تا انسان به سوی تواضع کشیده شود و از روحیه تکبر و استکبارورزی دوری کند.
این افراد به سبب همان قرار دادن حق و حقیقت به عنوان معیار حرکت و عمل، در برابر هر حقی فروتن هستند و هر جا و به هر شکلی آن را بیابند میکوشند تا آن را گرامی و بزرگ دارند(مائده آیات 82 تا 85) از این رو در برابر حق مطلق یعنی خداوند میکوشند رفتاری را نشان دهند که بیانگر فروتنی آنان نسبت به حق است. این گونه است که در برابر خداوند به تسبیحگویی مشغول میشوند و به سجده فرو میافتند و هیچگونه استکباری نسبت به عبادت خداوند نمیورزند(سجده آیه 15 و اعراف آیه 206 و نحل آیه 49 و انبیاء آیه 19)
ایشان همچنین در برابر پیامبر اکرم(ص) که مظهر حق و حقیقت در میان آفریدههاست، تواضع دارند و به گونهای رفتار میکنند که حرمت و ادب وی نگه داشته شود. صدای خویش را در نزدش بلند نمیکنند و درشت با وی سخن نمیگویند(حجرات آیات 3 و 4) و نسبت به فرمانهای وی اطاعت و پذیرش دارند و به اسلام گرایش داشته و به آن گردن مینهند.(مائده آیات 82 تا 85)
روش فروتنی
تواضع میتواند به اشکال و صورتهای مختلف بروز کند. به این معنا که روحیه تواضع در برابر حق و استکبار در برابر ناحق میتواند به صورت رفتارها و گفتارهای مودبانه خودنمایی کند. در آیات 18 و 19 سوره لقمان به رفتارهای فروتنانه چندی اشاره شده است که از نکات مهم آموزشی و تربیتی است. از جمله از اشخاص خواسته شده تا هنگام مواجهه با مردم، از آنان رو برمتابند و هنگام سخن گفتن به شخص نگاه نکنند و به وی پشت نکنند. هنگام راه رفتن مانند انسانهای سرمست و سبک مغز گام برمدارند و به دیگر فخر نفروشند و تکبر نورزند. گامها را کوتاه و استوار بردارند و صدا را بلند نکنند و درشت سخن نگویند و بانگ برنیاورند که به بانگ خران همانند شود. بانگ برداشتن و درشت سخن گفتن شخصیت آدمی را نیز زیر سوال میبرد و تکبر در آدمی را نشان میدهد؛ زیرا انسانهای فروتن، خود را کمتر و کوچکتر از آن میدانند تا به درشتی با کسی سخن بگویند، چه رسد که بانگ بر او زنند.
یکی از رفتارهای فروتنانه آن است که شخص همانند پرندگان که بالهای خویش را میگسترند و جوجههای خویش را در زیر پر و بال خویش میگیرند، چنین مهربان و فروتنانه نسبت به دیگران عمل کند. بنابراین نسبت به همه اهل احسان و نیکویی و عفو و گذشت باشد. (اسراء آیه 24 و حجر آیه 88 و شعراء آیه 215 و نساء آیه 36)
پرهیز از هرگونه فخرفروشی و تبحر نسبت به دیگری در گفتار و رفتار، نشانه اهل تواضع است(نساء آیه 36) بنابراین نوعی تزلزل و خواری را در نفس خویش مییابد که اجازه نمیدهد تا فخرفروشی کند.
البته چنانکه گفته شد، معیار در تواضع حقپذیری است. بنابراین اگر کسانی جاهل به حق بوده و نسبت به حق عناد و دشمنی دارند میبایست با نوعی کرامت از کنار آنان گذشت و برای آنان دعای خیر کرد تا به حق و حقیقت بازگردند و به آن عالم و عامل شوند.(فرقان آیه 63) اما اگر کسانی باشند که نسبت به حق با علم و عمل و به عمد عناد میورزند و آگاهانه با آن ستیز دارند میبایست با آنان مقابله به مثل کرد و اجازه نداد تا آنان با تکبر خویش و استکبارورزی در میدان عمل، زمینه ذلت و خواری اهل حق را فراهم آورند. بنابراین، هرگونه تواضع و تزلزل در برابر اهل باطل و کبر و تکبر، جایز نیست و میبایست در این مورد رفتاری کرد تا اهل استکبار از فروتنی و تواضع مومنان سوءاستفاده نکنند. از این رو آیات بسیار از تواضع نسبت به مومنان و اهل حق و حقیقت سخن به میان آورده تا این گونه هر گونه تواضع را محدود به آن سازد.
نسبت بین تکبر و تواضع به اصطلاح نسبت میان ضدین است نه وجود و عدم. به این معنا که هم تکبر یک صفت وجودی است و هم تواضع و هر دو در مقابل یکدیگر قرار دارند، نه از قبیل وجود و عدم که سخن از یکی الزاما همراه با نفی دیگری باشد. بنابراین لازم است تا نسبت به اهل تکبر رفتاری در پیش گرفت که جلو فخرفروشی و استکبار آنان گرفته شود. در روایات اسلامی نیز به این معنا اشاره شده است که مقابله به مثل نسبت به اهل تکبر خود روشی درمانی است وگرنه تواضع موجب می شود تا شخص متکبر گستاخ شده و رفتار و منش خویش را درست دانسته و در مسیر باطل استوارتر شود. از جمله از علی(ع) میخوانیم: «ضادوا الکبر بالتواضع؛ به وسیله تواضع با تکبر که ضد آن است مقابله کنید.» (تصنیف غررالحکم، شماره 5148، صفحه 249 و شرح غررالحکم، صفحه 232، شماره 5920).
ارزش تواضع در روایات
از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: «مالی لااری علیکم حلاوه العباده؟! قالوا و ما حلاوهًْ العبادهًْ؟ قال التواضع!؛ چه میشود که شیرینی عبادت را در شما نمیبینم؟ عرض کردند؟ شیرینی عبادت چیست؟ فرمود: تواضع و فروتنی است!» (تنبیه الخواطر) (مطابق نقل میزان الحکمه، جلد 4، حدیث 21825)؛ (محجه البیضاء، جلد 6، صفحه 22)
زیرا حقیقت عبادت همان نهایت خضوع و خشوع در برابر پروردگار است. کسی که شیرینی خضوع و تواضع در برابر خدا را دریابد در برابر خلق خدا نیز متواضع و فروتن است و آن چه در آن جا یافته است در زندگی روزانه خویش در میان مردم به نمایش میگذارد.
از امیرمؤمنان(ع) روایت است که فرمود: «علیک بالتواضع فانه من اعظم العباده؛ بر تو باد تواضع که از برترین عبادات است.» (بحارالانوار، جلد 72، صفحه 119، حدیث 5)
از امام حسن عسکری(ع) نقل شده است که فرمود: «التواضع نعمه لایحسد علیها؛ تواضع نعمتی است که دیگران به آن حسادت نمیکنند.» (تحفالعقول، صفحه 363)
این حدیث یکی از زیباترین سخنان درباره تواضع و فروتنی است که میتواند موضوع تحقیقی و پژوهشی قرار گیرد؛ زیرا معمولا هر نعمتی که نصیب انسان میشود مزاحمتهای حسودان افزوده میگردد و گاه این حسادت چنان فضای زندگی را تنگ میکند که زندگی بر صاحب نعمت مشکل و سخت میشود، ولی تواضع از این قاعده کلی مستثنی است، چون نعمتی است که حسادت حسودان را برنمیانگیزد و اصولا انسانهای حسود گرایشی به تواضع ندارند، زیرا آنان به نوعی دچار خودبزرگبینی و تکبر هستند؛ چون که حسادت زمانی در شخص نسبت به کسی پدید میآید که شخص خود را لایق و شایسته آن نعمت میشمارد و فقدان آن را در خود و وجودش در دیگری را امری برخلاف حق و حقیقت میشمارد، بر این اساس به نوعی نگرش تجاوزگرانه نسبت به صاحب نعمت از خود بروز میدهد. اما چون فروتنی از اموری است که اهل حسادت به سبب خودبزرگبینی و تکبر به آن گرایش ندارند، هرگز محسود قرار نمیگیرد و حسودان نسبت به آن گرایش و تمایلی نشان نمیدهند.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرموده است: «یباهی الله تعالی الملائکه بخمسه: بالمجاهدین، و الفقراء، و الذین یتواضعون لله تعالی، و الغنی الذی یعطی الفقراء و لایمن علیهم، و رجل یبکی فی الخلوهًْ من خشیه الله عزوجل؛خداوند به پنج دسته از انسانها به فرشتگان مباهات میکند: مجاهدان (راه خدا)، فقرا (و نیازمندانی که دین خود را به دنیا نمیفروشند) و آنها که به خاطر خدا تواضع میکنند و ثروتمندانی که بیمنت به مستمندان کمک مینمایند و کسی که در خلوت از خوف خدا گریه میکند!» (مکارمالاخلاق، صفحه 51).
در حدیثی از امام امیرالمؤمنین(ع) میخوانیم: «ثمره التواضع المحبه و ثمره الکبر المسبه!؛ میوه درخت تواضع، محبت است و میوه (شوم) تکبر دشمنان و ناسزاگویی مردم است!» (غرر الحکم، 4614- 4613)
در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است: «بخفض الجناح تنتظم الامور!؛ با تواضع و محبت کارها نظم و سامان مییابد!» (غررالحکم، 4302)
در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) میخوانیم: «التواضع لا یزید العبد الا رفعه فتواضعوا یرفعکم الله!؛ تواضع جز بزرگی بر انسان نمیافزاید، پس تواضع کنید تا خداوند شما را بلندمقام سازد!» (کنزالعمال، 5719)
در حدیثی از امام علیبن ابیطالب(ع) میخوانیم: «ثلاث هن راس التواضع: ان یبدء بالسلام من لقیه، و یرضی بالدون من شرف المجلس، و یکره الریا و المسعه؛ سه چیز است که سرآغاز تواضع است: نخست اینکه انسان هر کس را ببیند ابتدا به او سلام کند و در پایین مجلس بنشیند و تظاهر و ریا و سمعه را ناخوش دارد.» (کنزالعمال، حدیث 8506)
از امام علیبن موسیالرضا(ع) سؤال کردند: «ما حد التواضع الذی اذا فعله العبد کان متواضعا؟ فقال: التواضع درجات منها ان یعرف المرء قدر نفسه فینزلها منزلتها بقلب سلیم لا یحب ان یاتی الی احد الا مثل ما یؤتی الیه، ان رای سیئه دراها بالحسنه، کاظم الغیظ، عاف عن الناس، والله یحب المحسنین؛ حد تواضع که اگر انسان آن را انجام دهد متواضع محسوب میشود چیست؟ فرمود: تواضع درجات و مراحلی دارد، یکی از مراحل آن این است که انسان قدر و موقعیت نفس خویش را بداند و در همان جایگاه با قلب سلیم (و پذیرش درونی) جای دهد، دوست نداشته باشد کاری درباره کسی انجام دهد مگر همانند کارهایی که درباره او انجام میدهند (همانگونه که انتظار احترام از دیگران دارد باید دیگران را محترم بشمارد و هر کاری را از سوی دیگران دون شأن خود میشمرد درباره دیگران دون شأن بشمارد.»
هرگاه بدی از کسی ببیند آن را با نیکی پاسخ دهد، خشم خود را فرو برد، از گناهان مردم درگذرد و آنها را مورد عفو قرار دهد، خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» (کافی، جلد 2، صفحه 124)
منبع:ابنا