۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۷ : ۰۶
*عروسی از نوع دیگر
پس از اینکه علی با مادرش تماس گرفت و به او اطلاع داد که شب هنگام خواهد رسید، مادر علی تمام روز را برای آماده کردن آنچه فرزندش دوست دارد، سپری کرد. روزهای متوالی گذشته بود و علی از مادرش دور مانده بود. دو روز بعد از اینکه جشن فارغ التحصیلی خود از دانشگاه مهندسی را برگزار کرده بود و یک ماه پس از ماه صفر، از او خواسته بودند دست عروسش را بگیرد و بیاورد اما غروب آن جمعه به گونه دیگری بود. علی نرسیده و تماسی هم نگرفته بود. اخبار پشت سرهم حاکی از درگیری شدید نیروها و رزمندگان مقاومت اسلامی در تدمر با گروه زیادی از عناصر مهاجم داعش بود. حمله تروریست های داعش به مواضع نیروهای مقاومت ناگهانی و کینه توزانه بود و البته رزمندگان مقاومت نه تنها زمام امور را به دست گرفتند بلکه سریعا به این حمله داعشی ها واکنش نشان دادند.
*پرچم زرد بر تدمر سایه افکنده است
گروهی از نیروهای مخلص و باثبات که بر پیشانی خود سربند «هیهات من الذله» را بسته بودند و فریاد «لبیک یا حسین» سر می دادند، همانند لشکر عاشقان حرکت می کردند و شهدا همدیگر را به حمل پرچم زرد توصیه میکردند. زیرا این پرچم همانند خورشیدی است که غروب نخواهد کرد. حمله داعش شکست خورد و ده ها تن از عناصر آن به هلاکت رسیدند. نیروهای مقاومت پیروز شدند و برخی از آنها نیز همچون شهیدان کربلا به فوز و رستگاری رسیدند.
شهادت علی همه را غافلگیر کرد و اهالی محله او برای اطمینان از خبر به دنبال بررسی پیکر و نام او رفتند اما حزن و اندوه دوری از این جوان بصیر را چشیدند. این در حالی است که جعفر عموی علی نیز پیش از او در خلال عملیات نظامی علیه یک منطقه اشغال شده توسط اسرائیلی ها به نام «علی الطاهر» به شهادت رسیده بود.
*علی در راه وطنش فدا و شهید شد
محیطی که علی در آن زندگی می کرد، مانع از پیوستن او به مقاومت و حضور در دورههای نظامی نشد و هیچ کس نیز در برابر حضور علی در جبهه نایستاد. حتی کسی از جزئیات اقدامات و کارش نیز سوال نمیکرد. تنها سؤال تکراری این بود که «کِی برمیگردی؟». او رفت و دعای دیگران پشت سرش بود. به حقانیت این نبرد و اهمیت جایگاه این نبرد در جان دیگران آگاهی داشت. بر همین اساس نیز مادرش در تمجید از علی گفته بود: علی فداکارانه در راه وطنش به شهادت رسید.
*فرزند محیط متنوع، جهاد را انتخاب کرد
هرکس علی را میشناسد، میداند که از همان لحظات نخست زندگیاش اسرار و رازهایی داشت؛ در ماه مبارک رمضان همزمان با شهادت امیرالمومنین علیه السلام چشم به جهان گشود و نام مبارک حضرت را برای او انتخاب کردند. او پسر دوم خانواده بود. علی در محیطی با فرهنگ ها و گرایشهای متنوع رشد یافت و مقطع دبیرستان خود را در مدرسهای اسلامی به پایان رساند. همین امر نیز موجب شد از تربیتی آگاهانه و فرهنگ مدار و دارای دیدگاهی خاص با گزینه های مشخص برخوردار گردد.
*سرپرستی یتیم
زندگی علی با جدیت و تلاش همراه بود؛ وی همراه با موفقیت در تحصیل، خیلی زود وارد میدان کار شد و به همراه برادرش کار میکرد. در کنار پیوستن به نیروهای داوطلب مقاومت در حال پایه ریزی اصول زندگیاش نیز بود. اعتماد به نفس او در شخصیتش بیش از پیش تبلور یافت و از همسالان خود در زمینه آگاهی و فکر و تعیین گزینه ها پیشی گرفت. بعد از شهادت علی، والدین او کاغذهایی را پیدا کردند که نشان می داد فرزندشان سرپرستی یتیمی را برعهده گرفته بوده اما این کار را از دیگران مخفی کرده است.
*«جعفر الطیار» الحسینی
علی نام جهادی خود را از نام عموی شهیدش الهام گرفت و کنیه الطیار را به آن افزود. بدین صورت می خواست این پیام را دهد که «جعفر» همان رزمنده حزب الله است که داستان های عموی شهیدش همچنان در وجدان او زنده است و «الطیار» نیز به دلیل عشقش به جعفرطیار پسرعموی پیامبر بود و علی امید داشت که با ایشان محشور شود.
در روز دهم ماه محرم، اهالی منطقه کفرتبنیت پیکر پاک این شهید را تشییع کردند و پدرش در این مراسم اینگونه گفت: علی اولین شهید این خانواده نیست. او جوان بیست ساله است که جان خود را فدای اهل بیت و اسلام کرده است.
منبع:تسنیم