۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۱ : ۲۰
صدر چنان که کنتز میگوید این کتاب را در نوجوانی خود نوشته است. احمد ابوزید العاملی در کتاب «محمدباقر الصدر؛ السیرة والمسیرة فی حقائق ووثائق» پس از بررسیهای متعدد و نقد نظرات مختلف درباره سال دقیق تألیف این کتاب، چنین نتیجه میگیرد: «احتمالاً شهید صدر از فرصت تعطیلی دروس در ماه رمضان سال ١٣۶٧ق (١٩۴۶م) استفاده کرده و کتاب فدک در تاریخ را نگاشته است… شهید صدر در آن زمان صرفاً این کتاب را بهعنوان یادنامهای از مرحله علمی خود در آن دوران نوشته است، چنانکه در پاسخ به یکی از شاگردانش درباره علت تألیف این کتاب میگوید: «من مطالب این کتاب را در دوران کودکیام نوشتهام و دلم میخواست خاطرهای از آن دوران داشته باشم و برای همین این کتاب را تألیف کردم». البته این کتاب تا سال ١٣٧۴ق به چاپ نرسید.» [محمدباقر الصدر، السیرة والمسیرة فی حقائق ووثائق، ج۱، ص۱۵۵.]
این کتاب اگرچه در نوجوانی صدر (١٣سالگی) تألیف شده، یکی از عمیقترین و دقیقترین کتابهایی است که در تحلیل بخشی از زندگانی حضرت زهرا(س) به نگارش درآمده است. فدک در این کتاب نقش تنهای تنومند از پژوهشی پر شاخه را ایفا میکند؛ پژوهشی که در ۵ فصل سامان مییابد و با نظمی خاص افزون بر نقل و نقد دقیق ماجرای فدک، به موضوعاتی عمیقتر در اندیشه دینی نیز میپردازد. تاآنجاکه شاید بتوان گفت که اساساً صدر فدک را بهمثابه دستمایهای برای بررسی نوع برداشت مسلمانان صدر اسلام از معنای دین، برگزیده است و از اینرو همانقدر که این کتاب ماهیتی تحلیلی-تاریخی دارد، میتواند پژوهشی در حوزه فلسفه دین نیز قلمداد شود. شاخههای این پژوهش، در عین اختصار، گستره پردامنهای دارد و برای مثال به دیدگاههای شخصیتهای صدر اسلام در حوزههایی مانند اقتصاد نیز میپردازد: «از همین جا، باور این دو خلیفه دربارۀ مالکیت خصوصی نیز آشکار میشود. آن دو بر این باور بودند که خلیفه حق دارد اموال مردم را مصادره و برای امور کشور و مصارف عمومی دولت مصرف نماید، بی آن که به آنان عوض بپردازد یا از ایشان اجازه گیرد. بنابراین، هر گاه حکومت به اموال و داراییهای یکی از افراد جامعه نیاز داشته باشد، وی بر آن مالکیت ندارد.» [فدک در تاریخ، ص١٠٠]
علامه شهید سید محمدباقر صدر در فصل اول کتاب با نگارشی خیالانگیز و تصویرپرداز، چکیدهوار اشارهای به شرححال حضرت فاطمه(س) پس از پیامبر(ص) میکند و حرکت او برای ستیز درباره فدک را به نمایش میکشد. در فصل دوم گزارشی دقیق و تفصیلی از آنچه بر فدک در طول تاریخ گذشته به دست میدهد و با دلایلی انکارناشدنی اهمیت و جایگاه مادی و معنوی فدک را تبیین میکند. سپس در فصل سوم به گزارش ماجرای فدک پس از پیامبر(ص) میپردازد. او در این فصل از پی نقد بر نوشته استاد عباس محمود عقاد درباره ماجرای فدک، شیوه علمی شایسته و رویکرد خود در این پژوهش را مشخص میکند و بهشکل ضمنی مغفولنگهداشتن این بخش از تاریخ و بیاهمیت جلوه دادن آن را در نوشتههای شماری از پژوهشگران تاریخی، به پرسش و چالش میکشد. او در این فصل ریشههای تاریخی و زمینههای عاطفی مخالفت حضرت زهرا(س) با خلیفه اول را برمیشمرد. افزون بر این، به جنبههای سیاسی این حرکت که آن را انقلابی بر ضد قدرت حاکم میداند، میپردازد و میگوید: «اگر کسی ماجرای فدک و تحولات و گونههای مبارزاتی آن را به دقت بررسی کند، رویدادی از قبیل مطالبۀ یک زمین را در آن نمیبیند؛ بلکه مفهومی گستردهتر در ذهنش تجلی مییابد؛ مفهومی که خواستهای بلندهمتانه را در دل خود دارد که برانگیزانندۀ انقلاب است و در پی بازپس گرفتن قدرت غصبشده و حاکمیت از دست رفته و شکوه بزرگ و به راه آوردن امتی است که به قهقرا بازگشته بودند. بر این اساس، فدک مفهومی نمادین دارد که به معنایی بزرگ اشاره میکند و مقصود از آن، فقط همان قطعهزمین غصبشده در حجاز نیست. و همین معنای نمادین فدک بود که آن مبارزه را از یک دادخواهی عادی با افقی محدود و دایرهای تنگ، به انقلابی با قلمروی وسیع و آفاقی گسترده تبدیل نمود.» بررسی وقایع سقیفه، تحلیل وضعیت گروههای سیاسی مختلف پس از رحلت پیامبر(ص) و تبیین اقتضائات جایگاه امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در موضعگیریها، از جمله بحثهایی است که در این فصل دستبهدست هم میدهند و جلوهای شکوهمند از پژوهشی دقیق و خردپسند درباره یکی از مناقشهبرانگیزترین فصول تاریخ اسلام را به نمایش میگذارند.
صدر در فصل چهارم، بخشهایی از سخنان حضرت زهرا(س) در خطبه مشهور فدکیه را گزینش میکند و آنها را به شرح میگذارد. این فصل که با وصف فاطمه(س) از رسول خدا(ص) آغاز میشود، سخنان آن حضرت را بهمثابه منشوری اعتقادی-فقهی و سپس درسنامهای سیاسی-اجتماعی تبیین میکند و بهرغم آنکه بخشی اندک از آن خطبه را نقل میکند، روح حاکم بر همۀ آن را بهخوبی روشن میسازد.
صدر با فصل پنجم کتاب، دادگاهی برپا میکند و شکایت حضرت فاطمه(س) از خلیفه اول را طرح و پاسخها و ادعاهای خلیفه اول را در بوته نقد میگذارد. او در این فصل که مجموعهای از بحثهای فلسفی، زبانی، حدیثی، اصولی و فقهی را در خود دارد، قدرت علمیاش را بهرخ میکشد. مبانی مختلف علمای شیعه و سنی در موضوعات گوناگون را نقل و نقد میکند. برای نمونه در ضمن بررسی معانی مختلف حدیثی که خلیفه اول درباره ارثگذاری انبیا به پیامبر(ص) نسبت داده است به بررسی حقیقت معنای ارثگذاری پرداخته و مینویسد: «در حقیقت، مال از فرد ارثگذارنده به فرد ارثبرنده انتقال مییابد و علم و نبوت به صورت حقیقی انتقال نمییابند. بر اساس نظریۀ اتحاد عاقل و معقول میتوان به طور کاملاً واضح نشان داد که انتقال علم ممکن نیست. اما اگر به مغایرت وجودی میان عاقل و معقول اعتراف کنیم، باید گفت: در تجرّد صورتهای علمی و اینکه آنها به نحو صدوری، قائم به نفس هستند، هیچ تردیدی نیست؛ یعنی معلول نفس هستند و معلول واحد به حسب ذات - نه فقط به مجرد اتصال - به علت خویش وابسته است و هویتش با آن ارتباط دارد. پس محال است که به علتی دیگر انتقال یابد…» او هریک از مبانی مختلف فلسفی در این باره را در پاورقی به شکلی مختصر شرح میدهد و سپس وقتی به مباحث فقهی و اصولی کتاب میرسد در مقام عذرخواهی از مخاطبان مینویسد: «من پوزش میجویم که در این اثر از اصطلاحات علمی رایج در مباحث منطقی و فلسفی و فقهی و اصولی، جز به هنگام ناچاری، بهره نمیجویم؛ زیرا میکوشم تا مباحث این فصل برای افراد غیرمتخصص در این زمینهها نیز قابل فهم باشد.» این مهم، یعنی قابل فهم بودن کتاب برای مخاطب عمومی، بهرغم وجود مباحث تخصصی مختلف در آن، تا حدی زیادی محقق شده است و بیشک همه علاقهمندان به مباحث تاریخ اسلام از این کتاب سود میبرند، اما کتاب بهگونهای عمیق نوشته شده است که هر کس بهاندازه بهرهای که از علوم اسلامی دارد، میتواند تا عمق بیشتری از این کتاب پیش رفته و بهرهبرداری کند.
آیتالله سید کاظم حائری در مقدمه مباحث الأصول خود، در بیان رتبه والای علمی این کتاب به نقدهایی که علامه صدر بر برخی از نظرات فقهی بزرگان شیعه مانند صاحبجواهر و آقا ضیاء عراقی داشته، اشاره کرده است. یکی از آنها نقد شهید بر استدلال صاحبجواهر بر نافذ بودن علم قاضی در مقایسه با بینه است. وی در این باره مینویسد: «البته به باور من، این دلیل (با آن که در این جا به سود سخن ماست) ضعفی ماهوی دارد؛ زیرا در آن، مقایسۀ میان بیّنه و علم حاکم در نسبت با متن واقعیت صورت نپذیرفته، بلکه تنها میزان تأثیر هر یک بر ذهن و جان حاکم در نظر گرفته شده است. در این حال، چنین نتیجه گرفته شده که علم از بیّنه قویتر است؛ با این استدلال که یقین از ظن قدرتی بیشتر دارد. اما حقیقت آن است که در این مقایسه باید ملاحظه شود که در هر دادرسی کدام یک از این دو اصولاً برای دستیابی به حقیقت مطلوب شایستهتر است. در این گونه مقایسه، علم حاکم بر بیّنه برتری نمییابد؛ زیرا همانسان که بیّنه گاه به خطا میرود، علم حاکم نیز دچار خطا میشود. پس این هر دو در نگاه شرع یکسان هستند و در معرض لغزش و اشتباه قرار دارند.»
چهبسا همین مباحث سبب شده است که علامه سیدعبدالحسین شرفالدین (صاحب کتاب شریف المراجعات) با مطالعه همین کتاب به اجتهاد سید محمدباقر صدر گواهی بدهد. فرزند علامه شرفالدین میگوید: پس از آنکه کتاب فدک به پدرم رسید، ایشان کتاب را مطالعه کرد و پس از اتمام کتاب آن را بست و گفت: «أشهد بالله أنّه مجتهد؛ به خدا سوگند که او مجتهد است.» (محمدباقر الصدر، السیرة والمسیرة فی حقائق ووثائق، ج۱، ص٢٢٣.)
گذشته از محتوای کتاب، ادبیات و نوع استدلال آن نیز بخشی دیگر از اهمیت و نمونه نوآوری آن است. صدر درباره موضوعی که در قلمرو مسائل اختلافبرانگیز مذهبی قرار میگیرد، بهگونهای قلم زده است که درعین حفظ رویکردهای مذهبی، ادبیات آن ویژه شیعه نیست و میتوان آن را بهراحتی در اختیار اهلسنت قرارداد تا بدون تحریک حساسیتهای مذهبی، بهشکلی دقیق با نظر شیعیان درباره ماجرای فدک آشنا شوند.
کتاب «فدک در تاریخ» بهتازگی توسط حجتالاسلام سید ابوالقاسم حسینی و بههمت پژوهشگاه تخصصی شهید صدر در ٢٣۵ صفحه به فارسی برگردانده شده است. چنان که از متن ترجمه پیداست، مترجم بیش از آنکه جانب روان بودن متن را لحاظ کند، در پی دقت در ترجمه و امانتداری در انتقال محتوا بوده است که با بررسی بخشهای مختلف ترجمه میتوان به این نتیجه رسید که در این تلاش تا حد زیادی موفق بوده است. همچنین در مقایسه با سایر آثار ترجمهشده از علامه صدر از شیوایی خوبی نیز برخوردار است. از ویژگیهای مهم این ترجمه ارجاعات متعددی است که گروه تحقیق پژوهشگاه برای نقلهای مختلف تاریخی ارائه کردهاند که بر کاربرد تحقیقی کتاب افزوده است.
منبع:مهر