۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۵ : ۰۴
سرّ اشتهار زینب کبری (س) به عقیله بنی هاشم
در باب سرّ اشتهار آن بانو به عقیله بنی هاشم باید گفت. برخی عاقل نیستند و به دنبال تحصیل عقلند؛ برخی عاقلند و عقل برای آن ها به صورت حال است، یعنی وصف دیرپا نیست، بلکه گاهی هست و گاهی نیست؛ برخی عاقلند و عقل برای آنها به منزله یک وصف ملکه است و برخی عاقلند و عقل برای آنها به منزله فصل مقوّم است.
کسانی که عقل برای آنها به منزله فصل مقوّم است، به تمام معنای کلمه، عقیلهاند. حسین بن علی (ع) «عقیلة بنی هاشم» است و زینب کبرا (س) نیز «عقیلة بنی هاشم»؛ این «تاء»، تای مبالغه است، نه تای تأنیث.
وقتی می گویند انسان خلیفة الله است به همین صورت است. آدم خلیفة الله است نه خلیف الله، چرا؟ برای اینکه این «تاء»، تای مبالغه است. همان طور که میگوییم فلان شخص علامه است. بنابراین هم وجود مبارک حسین بن علی (ع) عقیله بنی هاشم است و هم وجود مبارک زینب کبرا؛ عقل برای اینها به منزله فصل مقوّم بود.
اگر عقل برای کسی، فصل مقوّم باشد، کمالات از او نشأت میگیرد؛ مقهور اوست و نه مسلّط بر او. کسانی هستند که کمال، آنها را حفظ می کند. اما برخی از افراد، حافظ کمالند؛ ذات اقدس الهی درباره وجود مبارک پیغمبر (ص) نفرمود تو دارای خُلق عظیمی یا متخلّق به خلق عظیمی؛ بلکه فرمود: «إِنَّک لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ»؛ برای اینکه آن حضرت مسلّط بر عدل و فضیلت بود. کسانی می کوشند که فضیلت، آنها را رها نکند و برخی از افراد می کوشند که فضیلت را حفظ کنند.
اگر ذات، بالا بیاید و خلیفه خدا شود و نورانی شود، از ذات نورانی وی، خُلق عظیم نشأت می گیرد. فرمود: «إِنَّک لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ» یعنی تو بر خُلق، مسلّطی و خُلق در اختیار تو است؛ نه آنکه تو بخواهی با اخلاق، کامل شوی. کمالِ اخلاق در این است که از تو نشأت می گیرد.
درباره بعضی کسان قرآن کریم فرموده است: «فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِن رَبِّهِ»؛ منظور این آیه کسانی است که با نور حرکت می کنند مثل افراد عادی که با چراغ حرکت می کنند؛ اما برخی از افراد، نورانیاند و هر جا آنها باشند، نور هست.
درباره آن گونه افراد، تعبیر قرآن کریم این است که «فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِن رَبِّهِ» که نور زیر پای اینها است؛ نور مرکب و مرکوب اینها است و اینها سوار بر نورند.
آفتاب، مسلّط و راکب بر نور است؛ نه آنکه نور، راکب بر آفتاب باشد. شمس «علی نور» خلق شده است؛ چون نور از شمس است ولی فضای روز و این زمان، با نور روشن است. خود این زمان نور ندارد، بلکه نور را از شمس می گیرد اما خود شمس، «علی نور من ربّه» خلق شده است.
عقیله بنی هاشم مسلّط بر عقل است و عقل در اختیار آنها است. ایشان آن قدر قویاند که علم و عقل به معنای «ما عُبد به الرحمن»، مقهور آنها است. بنابراین اگر کسی به جایی رسید که اول عاقل باشد، بعد عَقیل شود و بعد عقیله شود، مصداق «فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِن رَبِّهِ» میشود.
اول باید کوشید عاقل شد؛ عاقل اسم فاعل است. بعد باید عقیل شد که این صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات دارد. بعد از این، نوبت عقیله شدن است. «تا» در عقیله، تای مبالغه است. زینب کبرا (س) و حسین بن علی (ع) عقیله بنی هاشم بودند. ما اگر بخواهیم از عقل سخن بگوییم باید سیره و سنّت و سریرت این ذوات قدسی را ارزیابی کنیم، آنها را بشناسیم و بپذیریم؛ به گفتههایشان عمل کنیم و به دیگران منتقل کنیم.
مقام عرفانی حضرت زینب (س)
«ما رایت الا جمیلا»؛ چیزی جز زیبایی ندیدم. این جمله حضرت زینب (س) در کوفه و در مقابل طعنههای گزنده ابن زیاد؛ بر اساس توحید افعالی است. زیرا آن حضرت در برابر جسارتهای ابن زیاد نفرمود: صبر می کنم، یا اینکه بفرماید« رأیت جمیلا» یعنی خوبی دیدم، بلکه آن حضرت پاسخش را منحصر نمود و فرمود؛ «ما رأیت» یعنی ما جز خوبی چیز دیگری ندیدیم.
این جمله از کسی است که امام سجاد (ع) به عنوان امام زمانش و حجت خدا روی زمین درباره او فرمود: «أنتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَةٍ، فَهِمَةٌ غَیرُ مُفهَّمَةٍ»؛ اى زینب! تو، بحمداللّه، عالمى هستى که نزد کسى تعلیم ندیدى و دانایى هستى که نزد کسى نیاموختی. که این فرمایش امام سجاد (ع) را باید به نوعی شهادت عصمت و ولایت ان حضرت دانست.
در ادامه تصاویری از بارگاه حضرت زینب کبری (س) در دمشق را مشاهده میکنید که با بیش از ۳۰ هزار شاخه گل اهدایی بانیان ایرانی توسط تیم گلآرایی اعزامی از ایران به مناسبت ولادت سراسر مبارک و خجسته حضرت زنیب کبری (س) گلآرایی شده است:
منبع:فارس