۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۰۹
عقیق:ماه مبارک رمضان، ماهی است که شبهای قدرش با نام مبارک امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) عجین شده است، به همین مناسبت بر آن شدیم در این بهار قرآن، تفألی بهارانه به نهجالبلاغه داشته باشیم تا بتوانیم خوشهای از کلام گرانبهای مولا و مقتدای خویش برچینیم.
در ادامه برخی از فرازهای خطبه 90 نهجالبلاغه یا همان خطبه «اشباح» که مربوط به شناخت الهی است، میآید:
*چگونگی آفرینش زمین
«کَبَسَ الْأَرْضَ عَلَى مَوْرِ أَمْوَاجٍ مُسْتَفْحِلَةٍ وَ لُجَجِ بِحَارٍ زَاخِرَةٍ تَلْتَطِمُ أَوَاذِیُّ أَمْوَاجِهَا وَ تَصْطَفِقُ مُتَقَاذِفَاتُ أَثْبَاجِهَا وَ تَرْغُو زَبَداً کَالْفُحُولِ عِنْدَ هِیَاجِهَا فَخَضَعَ جِمَاحُ الْمَاءِ الْمُتَلَاطِمِ لِثِقَلِ حَمْلِهَا وَ سَکَنَ هَیْجُ ارْتِمَائِهِ إِذْ وَطِئَتْهُ بِکَلْکَلِهَا وَ ذَلَّ مُسْتَخْذِیاً إِذْ تَمَعَّکَتْ عَلَیْهِ بِکَوَاهِلِهَا فَأَصْبَحَ بَعْدَ اصْطِخَابِ أَمْوَاجِهِ سَاجِیاً مَقْهُوراً وَ فِی حَکَمَةِ الذُّلِّ مُنْقَاداً أَسِیراً وَ سَکَنَتِ الْأَرْضُ مَدْحُوَّةً فِی لُجَّةِ تَیَّارِهِ وَ رَدَّتْ مِنْ نَخْوَةِ بَأْوِهِ وَ اعْتِلَائِهِ وَ شُمُوخِ أَنْفِهِ وَ سُمُوِّ غُلَوَائِهِ وَ کَعَمَتْهُ عَلَى کِظَّةِ جِرْیَتِهِ فَهَمَدَ بَعْدَ نَزَقَاتِهِ وَ لَبَدَ بَعْدَ زَیَفَانِ وَثَبَاتِهِ فَلَمَّا سَکَنَ هَیْجُ الْمَاءِ مِنْ تَحْتِ أَکْنَافِهَا وَ حَمَلَ شَوَاهِقَ الْجِبَالِ الشُّمَّخِ الْبُذَّخِ عَلَى أَکْتَافِهَا فَجَّرَ یَنَابِیعَ الْعُیُونِ مِنْ عَرَانِینِ أُنُوفِهَا وَ فَرَّقَهَا فِی سُهُوبِ بِیدِهَا وَ أَخَادِیدِهَا وَ عَدَّلَ حَرَکَاتِهَا بِالرَّاسِیَاتِ مِنْ جَلَامِیدِهَا وَ ذَوَاتِ الشَّنَاخِیبِ الشُّمِّ مِنْ صَیَاخِیدِهَا فَسَکَنَتْ مِنَ الْمَیَدَانِ بَرُسُوبِ الْجِبَالِ فِی قِطَعِ أَدِیمِهَا وَ تَغَلْغُلِهَا مُتَسَرِّبَةً فِی جَوْبَاتِ خَیَاشِیمِهَا وَ رُکُوبِهَا أَعْنَاقَ سُهُولِ الْأَرَضِینَ وَ جَرَاثِیمِهَا»
خداوند زمین را بر امواج پر تلاطم آب و گستره دریاهای ژرف برنشاند، امواج کوه پیکری که در فراز و فرود میخروشیدند و بر روی یکدیگر سیلی میزدند و توفنده امواجی که همدیگر را وا میکوفتند و هر یک دیگری را دفع میکردند و چون شتران نرینه در هیجان شهوت، کف بر لب میآوردند و بر دیگری با سیلاب تازیانه میزدند، آن گاه سرکشی و چموشی آب، به خاطر سنگینی زمین فروکش کرد و آن شدت و هیجان، پس از استقرار کامل زمین در آن، آرام گرفت و سر فرود آورد که قامت بلند زمین در آن غلتیده و جا گیر گشته است.
آنگاه امواج آن دریاها پس از خروش و گستاخی، سر به راه و تسلیم شده و لگام ذلّت بر زده و فرمانبردار و اسیر گردیدهاند و این نقطه آغازین زمین بود که در میانه امواج دریا منزل کرد و گسترش یافت و نخوت دریا و کوه امواج را شکست و دماغش را به خاک مالید و سرکشی و طوفانش را فرود آورد و دهان فریادش را بست و مهارش کرد. آنگاه امواج پس از آرامش نسبی، ساکن شدند و پس از کبر و گردن فرازی، زمین را در بر گرفتند.
پس آنگاه که هیجان آب از همه سو آرام گرفت و خداوند کوههای بلند را بر دوش زمین نهاد، چشمهساران را از دل کوهساران جوشاند و در فلات و صحرا و بستر رودها جاری ساخت و لرزش زمین را با کوهها و صخرههای سخت مهار کرد، آری، زمین با استقرار کوهها بر گردن صحراها و پر کردن حفرهها، از لرزش و اضطراب افتاد و جای جای آن به مهد آرامش و سکون بدل شد.
*داستان زندگی آدم و ارسال پیامبران
«فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ وَأَنْفَذَ أَمْرَهُ اخْتَارَ آدَمَ علیه السلام خِیرَةً مِنْ خَلْقِهِ وَجَعَلَهُ أَوَّلَ جِبِلَّتِهِ وَأَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ وَأَرْغَدَ فِیهَا أُکُلَهُ وَأَوْعَزَ إِلَیْهِ فِیمَا نَهَاهُ عَنْهُ وَأَعْلَمَهُ أَنَّ فِی الْإِقْدَامِ عَلَیْهِ التَّعَرُّضَ لِمَعْصِیَتِهِ وَالْمُخَاطَرَةَ بِمَنْزِلَتِهِ فَأَقْدَمَ عَلَى مَا نَهَاهُ عَنْهُ مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِیَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ وَلِیُقِیمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَلَمْ یُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ مِمَّا یُؤَکِّدُ عَلَیْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِیَّتِهِ وَیَصِلُ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَعْرِفَتِهِ بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِیرَةِ مِنْ أَنْبِیَائِهِ وَمُتَحَمِّلِی وَدَائِعِ رِسَالَاتِهِ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ صلى الله علیه واله حُجَّتُهُ وَبَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذُرُهُ وَنُذُرُهُ»
پس آنگاه که زمینش را گسترد و فرمانش را صادر کرد، آدم را از میانه همه آفریدگانش برگزید و او را نخستین انسان در بوستان خلقت مقرّر فرمود و در بهشت جایش داد و روزیش را فراوان ساخت، و او را از چیزهایی بازداشت و به او اعلام کرد که اگر بدانها نزدیک شود در «قرقگاه» معصیت خداوند وارد شده و جایگاه و موقعیت خویش را به خطر افکنده است. امّا آدم بدانچه از آن نهی شده بود دست زد و آنچه در دیوان علم الهی رقم خورده بود متحقّق گشت.
آنگاه خداوند او را پس از توبه، از بهشت فرود آورد تا با نسلش زمین را آبادان سازند و راهنما و حجّت بندگان باشند. سرانجام که آدم از این عالم رخ بر تافت و روی در نقاب خاک نهاد، خداوند مردم را رها نساخت و هر آنچه حجّت ربوبیّتش را بر آنان محکم کند و میان آنها و شناخت او رابطه برقرار سازد هیچ یک را وانگذاشت، بلکه پیامبران خود را در هر زمان گسیل داشت و برگزیده از آنان که رسالت تعیین پیامبر بعدی را داشت آن را معین کرد تا دفتر رسالت با ظهور حضرت ختمی مرتبت - درود الهی بر او و خاندانش - کامل شد و آخرین پیامبر خداوند به عرصه حیات پا نهاد، و او حجّت را تمام کرد تا هیچ عذری نماند و از آنچه میبایست، بیم داد و آگاه کرد.
*نیایش امیرالمؤمنین(ع)
«اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْوَصْفِ الْجَمِیلِ وَالتَّعْدَادِ الْکَثِیرِ إِنْ تُؤَمَّلْ فَخَیْرُ مَأْمُولٍ وَإِنْ تُرْجَ فَأَکْرَمُ مَرْجُوٍّ اللَّهُمَّ وَقَدْ بَسَطْتَ لِی فِیمَا لَا أَمْدَحُ بِهِ غَیْرَکَ وَ لَا أُثْنِی بِهِ عَلَى أَحَدٍ سِوَاکَ وَلَا أُوَجِّهُهُ إِلَى مَعَادِنِ الْخَیْبَةِ وَمَوَاضِعِ الْرِّیْبَةِ وَعَدَلْتَ بِلِسَانِی عَنْ مَدَائِحِ الْآدَمِیِّینَ وَالثَّنَاءِ عَلَى الْمَرْبُوبِینَ الْمَخْلُوقِینَ اللَّهُمَّ وَلِکُلِّ مُثْنٍ عَلَى مَنْ أَثْنَى عَلَیْهِ مَثُوبَةٌ مِنْ جَزَاءٍ أَوْ عَارِفَةٌ مِنْ عَطَاءٍ وَقَدْ رَجَوْتُکَ دَلِیلًا عَلَى ذَخَائِرِ الرَّحْمَةِ وَکُنُوزِ الْمَغْفِرَةِ اللَّهُمَّ وَهَذَا مَقَامُ مَنْ أَفْرَدَکَ بِالتَّوْحِیدِ الَّذِی هُوَ لَکَ وَلَمْ یَرَ مُسْتَحِقّاً لِهَذِهِ الْمَحَامِدِ وَالْمَمَادِحِ غَیْرَکَ وَبِی فَاقَةٌ إِلَیْکَ لَا یَجْبُرُ مَسْکَنَتَهَا إِلَّا فَضْلُکَ وَلَا یَنْعَشُ مِنْ خَلَّتِهَا إِلَّا مَنُّکَ وَجُودُکَ فَهَبْ لَنَا فِی هَذَا الْمَقَامِ رِضَاکَ وَأَغْنِنَا عَنْ مَدِّ الْأَیْدِی إِلَى سِوَاکَ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
خدایا، تویی آن زیبای زیبا صفت و شایسته زیبا دیدن و زیبا گفتن و بیشمار ثنا گفتن و ستایش کردن اگر خانه امیدی که بهترین امیدی، و اگر به تو آرزومندیم که برترین آرزو و آرمانی. خدایا، تو را سپاس که اجازه سپاست را دادی تا جز تو را ستایش نکنم و ثناگوی کسی جز تو نباشم و رو به آستانی نکنم که معدن ناامیدی، و جایگاه تردید و دو دلی است.
پروردگارا! سپاس تو را که زبانم را از ستایش و ثنای آدمی زادگان و بندگان برگرداندی. پروردگارا! هر ستایشگری از ستایش شده خود پاداش و بهره و نعمتی خواهد، و من امیدمندم که پاداشم، راهنماییت بر ذخایر رحمت و گنجهای مغفرتت باشد.
پروردگارا! در این هنگامه مناجات و سپاس، و در مشهد یاد و نام تو چنانم که تنها تو را به یکتایی بینم که ویژه تو است و هیچ کس را سزاوار این سپاسها و ستایشها ندانم، مرا فقر و فاقهای است که جز فضل تو آن را برطرف نسازد، و جز جود و نعمت تو آن خلأ را پر نکند، پس در این مقام و موقعیّت، رضایت و خشنودیت را بر من ببخشای و از دراز کردن دست به سوی جز خودت بینیازم گردان که تو بر هر چیز توانایی.
منبع:فارس
211001