۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۱ : ۱۳
پیش از انقلاب ساواک از او و چند لات دیگر خواسته بود در سرکوب مردم شرکت کنند اما پس از انقلاب تغییر رویه داد و در جنگ شهید شد. از وی به عنوان «حرّ انقلاب» نام برده میشود.
آنچه از او به عنوان خاطره توسط مهدی توکلی بیان شده است را میتوانید در ادامه بخوانید و گوش دهید.
«صبح یکی از روزها با هم به" کاباره پل کارون "رفتیم. به محض ورود، نگاهش به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود. با تعجب گفت: این کیه؟ تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر، زن بسیار باحیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود. شاهرخ جلوی میز رفت و گفت::همشیره تا حالا ندیده بودمت، تازه اومدی اینجا؟! زن خیلی آهسته گفت: بله، من از امروز اومدم. شاهرخ دوباره با تعجب پرسید: تو اصلا قیافت به این جور کارها و این جور جاها نمیخوره، اسمت چیه؟ قبلا چیکاره بودی؟ زن در حالی که سرش رو بالا نمیگرفت گفت: مهین هستم، شوهرم چند وقته که مرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا! شاهرخ، حسابی به رگ غیرتش برخورده بود، دندانهایش را به هم فشار میداد، رگ گردنش زده بود بیرون، بعد دستش رو مشت کرد و محگم کوبید روی میز و با عصبانیت گفت:ای لعنت بر این مملکت کوفتی؟!»
منبع:باشگاه خبرنگاران