۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۱ : ۲۱
عقیق: پیرمردها منبرهای او را در خاطرشان دارند و جوان ها هنوز پای منبرش می نشینند. حجت الاسلام حاج سید ابوالقاسم شجاعی، پیر خطبا و وعاظ تهران است؛ او از سالهای سرد اختناق رژیم پهلوی منبر می رفته تا روزهای داغ انقلاب مردم ایران؛ او هنوز هم منبرش طرفداران خودش را دارد.
اما در تمام این سالها با مردم و در کنارشان بوده و در دوران طاغوت به علت حمایت از انقلاب اسلامی و امام بازداشت شده و به زندان شاه افتاده است.
همچنین نزد همه علما و مراجع نیز صحبت کرده است. چندین نسل با وعظ های سیدابوالقاسم شجاعی تربیت یافته اند که شاید خیلی هایشان دیگر در دنیا نباشند اما او همچنان با همان شور و حال به مجالس مختلف می رود و به وعظ و ارشاد مردم می پردازد.
* مبلغ باید جنس تبلیغ داشته باشد
یکی از مسائلی که الان در دنیا مطرح است جنس هر کاری است؛ مبلغ باید جنس تبلیغ داشته باشد. گوینده اگر جنش سخن را نداشته باشد موفق نمی شود.
من در همین فاطمیون که منبر می روم سه طبقه چهار طبقه جمعیت جوان می نشیند؛ هفده سال است که در مورد معاد صحبت می کنم. شش سال فقط در باب بهشت صحبت کردیم و همچنان مخاطب داریم.
* منبری باید خودش عامل به حرفهایش باشد
عامل بودن یک منبری به حرف های خود و تقوایش چقدر در نفوذ کلامش خیلی موثر است، البته هرکس به اندازه خودش. ما مثلا در خصوص خیرات صحبت می کنیم اما انفاق و خیرات آن طور که برای ثروتمندان مملکت ممکن است برای خود ما ممکن نیست، ما هم به اندازه خودمان باید خیرات کنیم. یعنی اگر منبری خودش عامل نباشد اعتقاد مخاطبش هم از آن منابع بر می گردد. تاریخچه خطابه و منبر به این صورت که در تشیع داریم به زمان پیغمبر بر می گردد.
از زمان خود پیغمبر(ص) بوده، در زمان امیرالمومنین سعسعه ابن سوهان گوینده بود و امیرالمومنین سخنش را گوش می داد. آن ها روش و اصول سخن را عملا یاد دادند. گوش می کردند و اشکال می گرفتند و تربیت می کردند.
* منبری باید مردم را با احساسات حسینی تربیت کند
من از اول پای منبر پدرم روضه می خواندم. خودم هم عاشق روضه هستم. الان پای منبر من یک عده با گریه تربیت شده اند. امام حسین (ع) فرمود من کشته گریه هستم.
امام(ره) فرمود اسلام از محرم و صفر زنده ماند و محرم و صفر بهار گریه و عزای اهل بیت (ع) است. منبری بعد از سخنش باید از عاشورا استفاده کند و مردم را با احساسات حسینی تربیت کند. منبری که روضه نداشته باشد تاثیری ندارد.
* موضوع منبر من همیشه زمنیه ای از عاشورا دارد
من هر منبری که می روم موضوع منبرم یک زمینه ای در عاشورا دارد. اگر فرزند فداکار است از علی اکبر می گویم.
اگر اصحاب با وفاست از مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر و نظایر آن می گویم.
اگر بیت با عظمت است بیت امام حسین(ع) است، اگر صبر و شکیبایی است صبر اهل بیت (ع) است.
اگر حریت است، حریت اهل بیت(ع) است که حتی بچه های سه چهار ساله با آن اسارت یک خواهش از دشمن نکردند.
وقتی یزید پشیمان شد یکی از سردارهایش به او گفت به خدا خانواده ای به عظمت این خانواده ندیدم.
ما این ها را به یک ریسمان بسته بودیم، وقتی بچه ای در آمدن کوتاهی می کرد او را می زدیم ولی آن بچه نمی گفت نزن؛ فقط می گفت: فاما الیتیم فلا تقهر، آیات یتیم را از قرآن می خواند.
واقعه عاشورا یک واقعه انسانی است، یک واقعه ای است که از نظر اصول عالی انسانی بی نظیر است.
* الان گوش مردم سنگین شده است
گذشته با امروز متفاوت است دوره ای بود که امکانات رسانه ای و حتی بلندگو هم نبود منبر می رفتیم. در آن دوره رمز اصلی گوش مردم بود نه سخن ما. در مسجد چهل ستون منبری می رفت منبر تا آخر مجلس مردم می نشستند و صدایشان در نمی آمد. گوش مردم به منبر بود اما الان گوش مردم سنگین شده است.
* گفتگوی دینی در تلویزیون باید هوشمندانه تر باشد
* الان برنامه های مذهبی در تلویزیون ساخته می شود و یک منبری برای جمعیتی صحبت می کند. ر حسینیه ها خود مردم با علاقه می آیند ولی طرف در خانه اش نشسته و ناخواسته دارد تلویزیون می بیند.
یک گوینده سخنی را که در مجلس روضه می گوید به درد تلویزیون نمی خورد؛ در تلویزیون باید هوشمندانه تر صحبت کند، حرف زننده نزند یا درشت صحبت نکند.
منبع: خیمه
کدخبرنگار: 211002