عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۰۲۴۳۰
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۰
حاج حمید منتظر در گفت و گو با عقیق
بعضی ها می گویند مداحی هنر است که من می گویم نه هنر است و نه شغل، بلکه فقط عشق است و باید عاشق این کار باشی. اگر بخواهی از جنبه شغل و کسب و کار به آن نگاه کنی، فردای قیامت می گویند شما آنجا حساب و کتابت را انجام دادی، دیگراینور چیزی نداری! بنابراین آدم باید عاشق این کار باشد؛
عقیق: هنوز در دوران کودکی به سر می برد که رسم خدمت به خاندان اهل بیت را فراگرفت و قدم در وادی مداحی گذاشت. علاقه اش به ستایشگری، ریشه در پیشینه ای خانوادگی داشت؛ اجدادش همگی در همین مسیر قدم برداشته بودند وحاج حمید منتظر که نوکری در خانه اهل بیت را سمتی عالی برای خود می دانست، تداوم بخش راه آن ها بود. از هفت  سالگی، راهش را آغاز کرد و حالا که در دهه پنجم زندگی خود به سر می برد،مفتخر به بیش از چهل  سال خدمت در این وادی است و از مداحان به نام این دوران به شمار می رود. با او به گفت و گو نشسته ایم تا کمی بیشتر با حال و هوای حاج حمید منتظر در مسیر عاشقی آشنا شویم.

*حاج آقا منتظر!آیا پیشینه خانوادگی مهمترین اهرم برای ورودتان به وادی مداحی بود یا عوامل دیگری نیز در این قضیه تاثیرگذار بودند؟

مرحوم ابوی، مداح و از روضه خوان های قدیم بودند وجد پدریمان نیز همگی در خانه اهل بیت بوده اند، بنابراین نوکری ما ارثی است و قطعا این موضوع تاثیر بسزایی در هدایت خود بنده به این مسیر داشته است اما فراتر از بحث پیشینه خانوادگی، عشق و علاقه به اهل بیت بود که باعث شد در این مسیر قدم بگذارم. کاری به کسی نداشتم و عاشق بودم و همین هم مرا به سمت اهل بیت سوق می داد.

*اما این عشق و علاقه به امام حسین(ع) از کجا می آید؟

بعضی اوقات کسبی است و انسان آن را کسب می کند. به واقع چون اکثر ما از طفولیت در هیات های مذهبی بزرگ می شویم، خواه و ناخواه سرچشمه این عشق برایمان باز می شود. عشق مانند چشمه ای می ماند که هرچه از آن آب برمی داری، آبش بیشتر می شود. این موضوع در مورد اهل بیت نیز صدق می کند و آدم وقتی عاشق این خانواده می شود و جلوتر می رود، می بیند که سرچشمه بیشتر و بیشتر برایش باز شده است. بنابراین بنده عقیده دارم که بچه ها باید از همان طفولیت به جلسات بیایند و با جلسات مذهبی انس بگیرند تا این عشق در وجودشان تجلی پیدا کند.

*خود شما در این 4 دهه که مشغول مداحی هستید، از امام حسین چه دیده اید؟

 بهتر است بگویید چه ندیده ای؟ همه چیز دیده ایم. ارباب به ما لطف دارند و همین که در میان مردم به ما آبرو داده اند، برایمان کافی است و واقعا چه چیزی دیگری می توانیم بخواهیم؟ البته شکر خدا معجزات و کرامات بسیاری هم دیده ایم و این کرامات آن ها آنقدر زیاد است که نمی توان آن ها را برشمرد.

*حاج آقا!در این سال ها بزرگان زیادی را دیده اید، می خواهیم بدانیم که دوست دارید مثل کدامیک از نوکرهای اباعبدالله، در خانه امام حسین عاقبت بخیر شوید؟

مثل پدرم. مثل مرحوم حاج احمد آقا شمشیری، مرحوم علامه، مرحوم کربلایی و خیلی از کسانی که عاقبت به خیر شدند.

*مگر این ها چطور عاقبت بخیر شدند. برایمان توضیح دهید.

مرحوم حاج احمد شمشیری، آخرین نفس هایشان در منبر امام حسین(ع) بود. با گفتن 3 مرتبه یاحسین(ع)، واقعا لبیک گفت و از دنیا رفت. وقتی می خواهند ایشان را خاک کنند، همسرشان گوشه کفنشان را می گیرند و می گویند حاج احمد اگر تو راست می گویی و 30، 40 سال نوکری اهل بیت را کرده ای، باید مرا هم با خودت ببری! تشییع جناره تمام می شود و جمعیت برای صرف ناهار می روند که در همان تالار، حاج خانم ایشان هم از دار دنیا می روند؛ جمعیت دوباره به محل دفن حاج احمد برمی گردند و خانم حاج را در کنار ایشان دفن می کنند. همچنین مرحوم نادعلی کربلایی که پدر دوشهید بودند،چندسال آخر عمرشان توان گفتار نداشتند اما نوکریشان را از دست نمی دادند. ایشان ارج وقرب خاصی نزد همه مردم و بزرگان داشتند. خاطرم هست روزی در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، آقا به دیدن مرحوم کربلایی می روند که ایشان به روضه رفته و در منزل نبوده اند، وقتی با موتور خود برمی گردند می بیند که مقابل خانه شان بسیار شلوغ است؛ می پرسند چه خبر است که مردم می گویند آقای خامنه ای برای دیدن شما آمده اند. حاج احمد وارد می شوند و آقا ایشان را در آغوش می گیرند. ببینیدایشان چه مقامی کسب کرده اند که آقا به دیدنشان می روند.


*آقای منتظر به نظرتان این ها چه کار کرده اند که اینطور ماندگار شده اند؟

این ها عشقشان را مفت نفروختند و آن را با هیچ چیزی عوض نکردند. در نوکری ثابت قدم بودند و ثابت کردند که نوکران واقعی خاندان اهل بیت هستند. 

*خود شما چقدر برای اثبات نوکریتان تلاش کردید؟

تا جایی که توانسته ام برای این کار تلاش کرده و امیدوارم که تا آخرش هم همینطور باشد.

*اصلا یک مداح باید چه کار کند تا بتواند خود را برای عقیده اش اثبات کند؟

فقط باید ببیند که آن ها(اهل بیت) از او چه می خواهند. اگر در جهت خواسته های این بزرگواران عمل کند حتما می تواند نوکری خود در این وادی را ثابت کند.

*باتوجه به تمام این تفاسیر به نظر شما مداحی شغل محسوب می شود؟

نمی شود گفت شغل، زیرا این در راستای عشق است؛ درست مثل هنر که نمی توان آن را یک شغل دانست. البته بعضی ها می گویند مداحی هنر است که من می گویم نه هنر است و نه شغل، بلکه فقط عشق است و باید عاشق این کار باشی. اگر بخواهی از جنبه شغل و کسب و کار  به آن نگاه کنی، فردای قیامت می گویند شما آنجا حساب و کتابت را انجام دادی، دیگراینور چیزی نداری! بنابراین آدم باید عاشق این کار باشد؛مداحی عشق به اهل بیت است و نباید آن را شغل دانست.


*تا حالا شده به سبب تعدد مجالس و دشواری های مداحی، از این کار خسته شوید؟ 

به هیچ وجه و اصلا خدا نکند چنین اتفاقی بیفتد. یادم است جوان تر که بودم، بعد از نماز صبح مراسم داشتم تا ساعت 2 شب اما باور کنید وقتی که نیمه های شب به خانه برمی گشتم، تازه شارژ شده بودم و 2،3 ساعتی استراحت می کردم و دوباره بعد از نماز صبح بیرون می زدم تا منبر بروم. خب با چنین شرایطی می توان دید که اصلا خستگی معنا و مفهومی ندارد. ممکن است جسم آدم کمی خسته شود اما روح نه، هرچه به روح خوراک دهی، بیشتر طلب می کند، چه بساکه روح ما نیز با روضه انس زیادی دارد.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین