۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۲ : ۲۱
عقیق: بعضی از اعمالی که در میان مردم رایج است و عده بیشماری به انجام آنها اهتمام میورزند بعضاً به تصور اینکه آن عمل صحیح است انجام میدهند اما در حالی که از شیوه درست آن غافل هستند، از این رو بر آن شدیم تا مواردی را که شیوع بیشتری در جامعه دارد از کتاب «عملهای اشتباه، پاسخهای صحیح» اثر حجتالاسلام علی سنجرانی برای علاقهمندان ذکر کنیم.
به چه دلیل ذکر رکعات سوم و چهارم نماز را تسبیحات «اربعه» میگویند؟
جواب: تسبیحات اربعه حاوی چهار ذکر «سبحانالله و الحمدلله و لا اله الله و الله اکبر» است که شامل: 1- تسبیح 2- تحمید 3- تهلیل 4- تکبیر است و به دلیل اینکه چهار جزء دارد و اربع یعنی چهار به آن تسبیحات اربعه گویند.
اگر نماز نخوانیم ضرری به خدا میرسد؟
جواب: اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند چیزی به خورشید اضافه نمیشود و اگر همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند چیزی از خورشید کم نمیشود، خورشید نیازی به مردم ندارد که رو به او کنند، این مردم هستند که برای دریافت نور و گرما باید خانههای خود را رو به خورشید بسازند.
خداوند به عبادت مردم نیازی ندارد که فرمان داده نماز بخوانند این مردم هستند که با رو کردن به او از الطاف خاص الهی برخوردار میشوند و رشد میکنند خداوند در قرآن در آیه هشتم سوره مبارکه ابراهیم(ع) میفرماید: «إِن تَکْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِی الأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ» اگر همه مردم کافر شوند ذرهای در خداوند اثر ندارد، زیرا او از همه انسانها بینیاز است» پس این ما هستیم که به واسطه نماز خواندن نیازهای خود را برطرف و خود را به پروردگار متعال نزدیکتر میکنیم.
گفته میشود: با وجود اینکه فلانی نماز میخواند این همه گناه هم مرتکب میشود، چرا نماز خواندن او را از گناه دور نمیکند؟
جواب: اولاً تخمه پوک، هیچ گاه سبز نمیشود و نماز بدون حضور قلب، تخمه پوک است، نمازی سبب دوری انسان از مفاسد میشود که با حضور قلب باشد وگرنه حرکت لب و کمر چنین خاصیتی را ندارد، اگر مدرسه و دانشگاه به انسان رشد علمی میدهد به این معنا نیست که هر کس به مدرسه و دانشگاه رفت به آن رشد میرسد، بلکه به این معناست که مدرسه و دانشگاه بستر رشد است به شرط آنکه با جدیت درس بخوانید و آنچه را میخوانید بفهمید. نماز نیز اگر با اصول و شرایطی که دارد اقامه شود مانع فحشا و منکر میشود همانطور که خداوند متعال در قرآن کریم آیه 45 سوره مبارکه عنکبوت میفرماید:
«إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ»
ثانیاً: نمازگزاری که گاهی خلاف میکند، اگر اهل نماز نبود خلافش بیشتر میبود، زیرا همین نمازگزار برای صحیح بودن نمازش مجبور است بدن و لباسش پاک باشد، لباس و مکانش از مال مردم نباشد و همین مقدار مراعات احکام و مسائل، سبب دور شدن او از برخی گناهان و منکرات میشود، همانگونه که پوشیدن لباس سفید انسان را از نشستن روی زمین آلوده باز میدارد.
آیا نگفتن «آمین» بعد از دعا مانع از اجابت آن میشود؟
جواب: امام صادق (ع) فرمود: دعا کننده و آمین گوینده در اجر شریکند. در حقیقت دعا به منزله بذر و تخم است و آمین به منزله آب و آبیاری و مراحل بعدی. آمین دعا را رله و تقویت میکند و در مسافرتهای برون شهری، بسیار دیده میشود که بر فراز قله رفیع کوهی، اطاقک کوچکی ساخته شده و دکل بزرگی نصب است، در آنجا صدا و امواج صوتی را از تهران میگیرند و تقویت میکنند و به دکل بعدی منتقل مینمایند، آمین هم چنین اثر تقویتکنندهای را دارد، من نمیگویم آمین و دعا لازم و ملزومند زیرا چه بسا دعائی بدون آمین هم به هدف اجابت میرسد زمانی که آن بنده مؤمن در گوشه خلوت یا در سحرگاه دور از انظار مردم با خدا مناجات و راز و نیاز میکند دیگری حضور ندارد تا، آمین بگوید خود آن دعا و داعی آنقدر عظمت دارد و دستگاه گیرنده آنقدر قوی است، که بدون آمین و احتیاج به دستگاه تقویت کننده هم تمام حجابها و موانع را کنار میزند و مسقیماً و بلاواسطه به پیشگاه حضرت احدیت واصل و مقرون به اجابت میشود.
امام صادق (ع) خود قائل است به اینکه دعا کننده و آمین گوینده در اجر شریکند، خود نمونهای دارد: در جلد دوم کتاب «صفوةالصفا» صفحه 93 این چنین از لیث بن سعد روایتی را ذکر میکند که در مراسم حج، در مسجدالحرام نماز گذاردم از کوه ابوقبیس بالا رفتم، دیدم مردی نشسته و روی به قبله دعا میکند، آنقدر «یا رب یا رب» گفت تا نفسش قطع شد، وقتی که نفس راحتی کشید، دیدم سبدی انگور تازه (در غیر فصل) با دو بُرد یمانی پیش او حاضر شد، خواست مشغول خوردن انگور شود که من پیش رفتم گفتم من هم شریک تو هستم گفت چطور؟ و با چه دلیلی خودت را شریک من میدانی؟ گفتم موقعی که شما دعا میکردید، من هم آمین گفتم، پذیرفت و گفت بیا پیش از این انگورها تناول کن (ولی ذخیره نکن) من مشغول خوردن شدم، بسیار لذیذ بود و دانه هم نداشت هر چند بیشتر خوردم کم نشد و نیز اضافه کرد که از دو برد هم هر یک را میخواهی بردار، جواب دادم به برد احتیاج ندارم، گفت صورتت را برگردان تا من آنرا بپوشم یکی را اِزار (شلوار) ساخت و دیگری را به عنوان ردا به دوش انداخت، آنگاه دو برد متعمل را به دست گرفت و روانه شد هنوز چند قدیم بیش نرفته بود که مردی پیش آمد و تقاضای لباس کرد. آن مرد هر دو برد متعمل را به مرد ناشناس داد از مرد ناشناس سؤال کردم این آقا که بود؟ گفت جعفر بن محمد الصادق(ع)بود، برگشتم تا از محضرش بهره بیشتری برگیرم، اما او را نیافتم.
منبع: فارس
211008