۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۱ : ۱۱
مؤمن واقعی کسی است که نگذارد آثار نهضت حسینی فراموش شود و در قدردانی و شرکت در هدف آن حضرت کوتاهی نورزد.
در میان شیعه روز اربعین
سیدالشهدا که روز بیستم صفر است، شهرت بسیار زیاد دارد و عموماً آن روز را
روز ورود اهلبیت پس از خلاصی از اسارت شام به کربلا میدانند و آن را
زیارت "مرّدالرأس" میخوانند. چنانچه از اهلبیت زیارت مخصوصی برای آن روز
وارد شده است و اکثر علمای امامیه شبههای منوط بر این که کاروان اسرای
کربلا و اهل بیت امام حسین (ع) در بازگشت از شام، در نخستین اربعین شهیدان
کربلا به زیارت مرقد سیدالشهدا (ع) آمدهاند وجود نداشته است.
اما
در بین کسانی که در این امر شبهه کردهاند، سیدبنطاووس در کتاب مشهور خود
به نام «اللهوف علی قتل الطفوف» و محدث نوری در کتاب «لؤلؤ و مرجان» در
درستی مسئله ورود کاروان عاشورا در نخستین اربعین به سرزمین کربلا دچار
تردید و ارائه شبهه شدند. بعدها این تردید به آثار شفاهی و کتبی شاگردان آن
دو عالم برجسته راه یافت و بدینگونه مدخل مهمی در کتب دینی شیعه و حتی
سنی برای بحث به وجود آمد.
این در حالی است که مشهور میان علمای
امامیه آن است که سر مبارک سیدالشهدا(ع) را امام سجاد(ع) پس از چهل روز از
شهادت در روز اربعین اول آورده و به جسد مطهر در کربلا ملحق نمودهاند.
این اختلافنظرهای موجود در رابطه با مسائل پس از شهادت امام حسین (ع) سبب
شد تا محققان درباره آنها، پژوهشهای تاریخی انجام دهند و در اینباره
کتابها و مقالههای بسیاری نوشتهاند. یکی از آثار مفصل در زمینه «اولین
اربعین» و پرسشها و حواشی آن، کتاب «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت
سیدالشهدا (ع)» نوشته شهید محراب، مرحوم آیتالله قاضی طباطبایی (ره) است.
ایشان کوشیده تا اثبات کند بازگشت اهلبیت (ع) به کربلا در اولین اربعین،
از نظر عقلی و تاریخی و بر اساس منابع و به لحاظ بعد مسافت و ایام لازم
برای این سفر، ممکن است و هیچ بعدی ندارد. وی برای دفع شبهات مخالفان
نظریهاش، بررسیهای گستردهای ارائه کرده و تکیهاش بر منابع متقن شیعه و
سنی بوده است.
علامه قاضی در این کتاب با بیان اشکالات و
شبهات علامه محدث نوری در کتاب "لؤلؤ و مرجان"، آنها را یک به یک نقل کرده
و به بررسی و تحقیق در رابطه با تک تک آنها پرداخته و با پاسخ به آنها
نتیجه گرفته که این قول که "اسرای اهلبیت در اربعین اول در ماه صفر 61
هجرت به کربلا آمدهاند" اقوی بوده و قولهایی که این نظر را صحیح میدانند
از اقوال دیگر قابل اعتمادتر است.
وی به اشکالات هفتگانه مرحوم نوری که بازگشت اهلبیت(ع) را در همان اربعین بعید شمرده، پاسخ داده است. اشکالات از این قرار است:
اشکال اول:عدم تناسب زمان چهل روز، با حادثه رفتن به شام و برگشت به کربلا؛
اشکال دوم:سکوت منابع کهن تاریخی درباره بازگشت آنان به کربلا؛
اشکال سوم:حرکت اهل بیت از شام بهسوی مدینه و رسیدن آنان به مدینه در بیستم صفر؛
اشکال چهارم:سکوت برخی منابع تاریخی کهن از دیدار اهلبیت با جابر در کربلا؛
اشکال پنجم:مسافت طولانی بین شام و کربلا و منازل متعدد و حوادث میان راه؛
اشکال ششم:اینکه در منابع مختلف، جابر بن عبدالله انصاری را اولین زائر اربعین شمردهاند، نه اهلبیت پیامبر را؛
اشکال هفتم:اینکه کربلا در مسیر شام به مدینه نیست و قدر مشترکی هم بین این دو مسیر (کربلا به مدینه) وجود ندارد.
شهید قاضی طباطبایی، همه این اشکال ها را از حقیقت دور میداند و با دلایلی به همه آنها پاسخ داده است.
در قسمتی دیگر از این کتاب به علامت بودنِ زیارت اربعین بر ایمان پرداخته و در آن به روایتی از امام صادق (ع) که گریه چهل شبانه روز آسمان و زمین برای سیدالشهدا(ع) را وجهی برای تأسیس اربعین برای امام حسین(ع) از سال 61 هجرت و زنده نگهداشتن این امر دانستهاند، اشاره کرده و به تشریح این سیره مستمره میان مردم از همان زمانهای ابتدایی برای مردگان پرداخته است.
سیدبنطاووس در کتاب مشهور خود به نام «اللهوف علی قتل الطفوف» و محدث نوری در کتاب «لؤلؤ و مرجان» در درستی مسئله ورود کاروان عاشورا در نخستین اربعین به سرزمین کربلا دچار تردید و ارائه شبهه شدند.
علامه محمدعلی قاضی طباطبایی در قسمتی به
تبیین و شرح روایت امام حسن عسکری (ع) که زیارت اربعین را از علایم ایمان
شمرده اشاره کرده و میگوید: "مؤمن واقعی کسی است که نگذارد آثار نهضت
حسینی فراموش شود و در قدردانی و شرکت در هدف آن حضرت کوتاهی نورزد."
علامه مراد از عبارت "زیارت اربعین" در روایت امام حسن عسکری(ع) را زیارت
سیدالشهدا (ع) در روز اربعین -بیستم صفر- در کربلا معرفی کرده و فهم معنی
دیگر از این عبارت را ناشی از اذهان کج و اعوجاج سلیقه در فهم اخبار و
احادیث دانسته است.
در ادامه این بحث حاج سید محمدعلی قاضی
طباطبایی به تحقیق درباره معنا و مفهوم کلمه زیارت، صلوات و سلام بر پیغمبر
و ائمه (ع) پرداخته و صلوات و سلام فرستادن به رسول خدا را به جهت احیای
این شعار دینی و زنده نگه داشتن آن را از نکات مهم در ضروریات اسلام و نصّ
صریح قرآن دانسته است.
وی در رابطه با صلوات به بیان نقطهنظرهای فقهی و رویه استنباط و اجتهادی نسبت به وجوب یا عدم وجوب و یا استحباب مؤکّد بر فرستادن صلوات موقع ذکر نام مقدس پیغمبر اکرم (ص) میگوید: مشهور میان فقها وقتی اسم مبارک رسول الله (ص) ذکر میشود عدم وجوب صلوات است؛ خواه انسان خودش اسم مبارک حضرت را ببرد یا از کسی دیگر بشنود و جمعی از بزرگان فقها چون محقق و علامه (ره) ادعای اجماع بر عدم وجوب کردهاند و جمعی دیگر چون شیخ صدوق، فاضل مقداد، شیخ بهایی، سید محقق صاحب مدارک، فیض کاشانی، علامه مجلسی، محدث بحرانی و بعضی دیگر قائل به وجوب شدهاند.
علامه محمدعلی قاضی طباطبایی مراد از
آلمحمد (ص) به عقیده شیعه امامیه را عبارت دانست از؛ امیرالمؤمنین، صدیقه
طاهره، امام حسن مجتبی،امام حسین سیدالشهدا و نُه امام از ائمه هدی (س) و
در صلوات هم که رسولالله(ص) فرموده آنها را از من جدا ننمایید عبارت از
آن حضرات و ذوات مقدسه میباشد.
بعد از اتمام اصل کتاب، نویسنده
شروعی داشته بر تعلیقات و اضافات و منظور از آن ها بررسی و تحقیقات در
اطراف مطالب متنوعه و ضمیمه آنها بر کتاب بوده است؛ مطالبی در رابطه با
تحقیق درباره عروسی حضرت قاسم(ع)، نماز ظهر خواندن سیدالشهدا(ع) در روز
عاشورا، و موارد دیگر.
منبع:مشرق