۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۵ : ۰۹
محمود تاری از شاعران کشورمان بدین واسطه شعری را سروده است.
آفتاب در تنور
مهمان تنور است سرِ ماهترین ماه
آن سر که دل آینهها داشت به همراه
بی همسفر خویش مرو قافله سالار
این یوسف زهراست که افتاده درین چاه
با هودجی از نور فرود آمده زهرا
دارد به جگر داغ ترین شعله جانکاه
حق داشت که تا بشکفد از دیدن آن سر
در حنجرهاش ناله و بر روی لبش آه
یک شب شده مهمان تنور آن سرِ قدسی
صد جلوه گرفته ست ازو گوشه درگاه
لاٰ حَوْلَ وَ لاٰ قُوَّةَ اِلّٰا ... ، سرِ خورشید
مانده ست جدا مثل همین واژه اللّٰه
هر آه بود رشتهای از شعله جانسوز
"یاسر" دل خود بسته به این رشته کوتاه