۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۶ : ۰۴
بر آن شدیم گفتوگویی با علی اکبر رائفی پور، محقق و پژوهشگر مطالعات دینی و تمدنی ترتیب
دهیم. وی معتقد است جامعه ما از قرآن دور مانده و نیاز است عهد مجددی با
آیات وحیانی الهی داشته باشیم. به گفته وی میتوان از آیات قرآن تبیین
بسیار مناسبی درباره وقایع تاریخی، حوادث روز و وقایع آینده کسب کرد و
استفاده کاربردی از آن داشت نه صرفاً بخوانیم و ثواب آن را به دست آوریم.
از این جهت مدتهاست کار مطالعات قرآنی خود را آغاز کرده است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
* خداوند در آیه24 سوره انفال اهل ایمان را دعوت به اجابت دعوت خداوند و پیامبر(ص) میکند که خب طبیعتاً پس از رسول خدا(ص) این دعوت به ائمه(ع) تعمیم پیدا میکند. در انتهای آیه با عتاب میفرماید خداوند بین انسان و قلبش حائل میشود. به نظر شما آیا میتوان اصحاب عاشورایی را کسانی دانست که به ندای امام حسین(ع) لبیک گفتند و دعوتش را اجابت کردند و کسانی که در مقابل حضرت ایستادند همان کسانی دانست که خداوند بین آنها و قلبشان حائل شد؟
ابتدا مقداری درباره جایگاه قلب مطلبی عرض کنم. چون مرکز ایمان در قلب افراد است. این حقیقت را در بخشی از آیه14 سوره حجرات میخوانیم: قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ ... ای پیامبر اعراب گفتند ما ایمان آوردیم؛ بگو هرگز ایمان نیاوردید لکن بگویید تسلیم شدیم و ایمان درون قلبتان وارد نشده است».
امت اسلام با نقض عهد پیامبر(ص) دچار قساوت قلب شد
از این جهت بزرگترین تنبیه خداوند مهر زدن بر قلب افراد است. وقتی مهر زده شد، دیگر نور ایمان درونش راه نمییابد؛ از این جهت آن افراد منشأ بزرگترین فتنهها برای جامعه مسلمین میشوند. یکی از عواملی که باعث قساوت قلب و مهر خوردن بر قلب میشود نقض پیمان الهی است. خداوند در بخشی از آیه13 مائده درباره نقض عهد امت بنیاسرائیل میفرماید «...فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً؛ پس چون پیمان شکستند، آنان را لعنت و دلهایشان سخت کردیم»؛ عهدشکنی پیمان خداوند، لعنت الهی را در پی خواهد داشت. نتیجهاش چه میشود؟ قساوت قلب؛ قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً وقتی دلشان قساوت گرفت، چکار میکنند؟ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمُ؛ 1ـ سخنان (خدا) را از مورد خود تحریف می کنند و 2ـ بخشی از آن چه را به آن ها گوشزد شده بود فراموش کردند 3ـ و هر زمان به خیانتی (تازه) از آنها آگاه می شوی مگر عده کمی از آنها.
حادثه کربلا نتیجه نقض عهد امت پیامبر درباره ولایت علی(ع) بود
این آیه هرچند درباره یهود است، اما درباره جامعه پس از پیامبر(ص) هم مصداق دارد. وقتی جامعه اسلامی عهد غدیر را شکست، مورد لعن واقع شد. اگر میبینیم حضرت زهرا(س) اعراب را مورد شماتت سخت قرار میدهد و آنان را نفرین میکند، بر این اساس است. زیرا ایشان مجرای رفتارهای خداوند روی زمین هستند. از این جهت بخش عمده امت رسولالله(ص) دچار قساوت قلب شد تا جایی که به درب خانه امیرالمؤمنین(ع) رفتند و درب خانه را شکستند و آن بلا را سر فاطمه زهرا(س) آوردند که تا ابد شرمش بر هتاکان حریم اهل عترت(ع) باقی خواهند ماند. اگر بنیاسرائیل عهد پیامبران خود را نقض کردند و آنان را کشتند، در امت پیامبر(ص) هم عدهای مسلماننما نقض عهد کردند و عزیزترین شخص پیامبر(ص) را به شهادت رساندند. این مسأله تمامی نداشت بلکه باعث شد امیر مؤمنان(ع)، امام حسن مجتبی(ع) و نیز امام حسین(ع) به آن طرز فجیع کشته شوند. نکته عجیب اینجاست که هیچ گاه دشمنان خارجی عاملیت مستقیم در قتل این بزرگواران نداشتند بلکه دشمنان ایشان از دل امت اسلام برخاستند.
این مسأله شوخیبردار نیست. اهل سنت بنابر تعریفی که بخاری ارائه میدهد قائلند حتی کسی که پیامبر(ص) را ملاقات کرده است، جزو صحابی محسوب میشود؛ لذا هر کسی در غدیر بود صحابی است. اگر این نظریه را هم بر فرض محال بپذیریم، باید این حقیقت تلخ را هم بپذیریم که چند هزار نفر پس از نقض میثاق نبی(ص) مورد لعن خداوند واقع شدند!
ولایت اهلبیت(ع) به انسان مؤمن حیات تازه میبخشد
پس از اباعبدالله(ع)، امام سجاد(ع) عَلَم اشک را بر میدارد. یعنی اگر میخواهیم دوباره به خدا برسیم چاره ای جز این نداریم که بسوی اهلبیت پیامبر برویم و عهدمان را با ایشان مستحکم کنیم؛ بنابراین نباید قساوت قلب داشته باشیم؛ از این جهت به شدت نیاز به توبه و بازگشت داریم. اشک چشم، دل را نرم میکند، وقتی نرم شد، آماده پیمان مجدد با ولیّ خداست. وقتی انسان وارد ولایت اهلبیت(ع) شد، آن وقت خود ولیالله او را تزکیه میدهد. در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَتِکُمْ طیِباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَة لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَة لَنَا وَ کَفَّارَة لِذُنُوبِنَا ... با اشکش از قساوت قلب خارج میشوی و گناهانت بخشیده میشود.؛ به واسطه آنچه که از ولایت شما به ما رسید، خلقتمان پاکیزه و نفوسمان طاهر شد و باعث تزکیه و کفاره گناهانمان شد. در واقع انسان وقتی وارد ولایت اهلبیت(ع) شد و با ایشان تجدید پیمان کرد، با طهارت نفس و تزکیه قلب یعنی زدودن قساوتهای قلبی، تازه احیاء میشود.
اصحاب کربلا با اجابت دعوت امام حسین(ع) احیا شدند
در آیهای هم که ابتدا اشاره کردید خداوند در واقع دعوت به اجابت ندای رسولالله و یا خلیفه رسول میکند و میفرماید این موضوع باعث احیای شماست. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید چون خدا و پیامبر شما را به چیزى فرا خواندند که به شما حیات مىبخشد آنان را اجابت کنید و بدانید که خدا میان آدمى و دلش حایل مىشود و هم در نزد او محشور خواهید شد». اصحاب امام حسین(ع) وقتی دعوت ایشان را اجابت کردند، در واقع مشمول ولایت امام(ع) شدند و حضرت در مسیر کاروان تا روز عاشورا ایشان را احیا کرد و به عالیترین درجات رساند. در مقابل، دشمن از آنجایی دچار قساوت قلب بود آن فتنه و فجایع را به بار آورد. أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ. از مهمترین عوامل قساوت قلب هم مال حرام است.
امام حسین(ع) اُمت قسیالقلب را به محبت اهل عترت(ع) متصل کرد
در واقع امام حسین(ع) بر اساس این آیه جماعتی که به خاطر نقض عهد و همچنین تنفس در حکومت کفر دچار قساوت قلب شده بودند، باید مجدد احیا میکردند. این احیا گاهی با هدایت و ارشاد معصوم(ع) و گاهی با قیام و جهاد و شهادت رخ میدهد. از این جهت میبینیم پس از شهادت حضرت، بخشی از امت اسلام بیدار شدند که این مسأله را میتوانیم در قالب قیامهای متعدد شیعیان مثل قیام مختار و زید و ... مشاهده کنیم. این حرکت باعث شد در قرنهای بعد جامعه قَسی القلب و قاتل و یا حداقل ساکت در مقابل اهل بیت(ع) به محبان ایشان تبدیل شوند و فرهنگ عزاداری بر سید و سالار شهیدان(ع) و زیارت قبر مطهر ایشان در بین مردم ریشه بدواند.
ولایت امام حسین(ع) باعث تزکیه قلوب است
از دیگر سو امام حسین(ع) یک پناهگاه و کهف مستحکمی درست کردند که شیعیان و محبان آلالله(ع) میتوانند به آنجا پناه ببرند و از گزند شیاطین در امان باشند. شخصی خدمت امام جواد(ع) رسید و گفت اوضاعم خراب است و گناهان مرا احاطه کرده است. حضرت فرمود «فَفِرُّوا إِلَی الحُسَین». اگر گناهی صورت گیرد، بر قلب اثر میگذارد. اگر این قلب پاک نشود، قابلیت جذب نور را نخواهد داشت. باید پاک و زلال شود. اگر در یک ظرف پر از آب یک قطره نجاست ریخته شود، نجس میشود. لذا در اینجا تزکیه معنا مییابد. خداوند در آیات ابتدایی سوره شمس پس از سوگندهای متعددی که انجام میدهد، در انتها میفرماید «قدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا؛ هر کس نفس خود را تزکیه کرده، رستگار شده «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها؛ هر کس آن را آلوده سازد، زیانکار خواهد شد». اگر ظرف روحی انسان ناپاک باشد، قرآن هم اگر ریخته شود، نتیجه معکوس خواهد داشت. «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ۙ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا؛ و ما آنچه از قرآن فرستیم شفا (ی دل) و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است و ظالمان را به جز زیان (و شقاوت) چیزی نخواهد افزود.» قرآن ظلمت ظالمان را افزایش میدهد.
حال اگر بدون ولایت اهلبیت(ع) سراغ قرآن برویم، این قاعده همواره جاری است. نتیجهاش میشود ظهور داعشیان و تکفیریها. چرا که رسول خدا(ص) فرمودند ماترک من، کتاب الله و عترتم است . در ماجرای غدیر این حکم جاری شد که دین شما با ولایت علی(ع) و اولاد ایشان تکمیل میشود.
اصلاحطلب حقیقی امام حسین(ع) است که با شهادتش امت اسلام را احیا کرد
* جالب است وقتی از این منظرهای قرآنی و تمدنی به ماجرای امام حسین(ع) نگاه میکنیم، بسیاری از شبهات قیام حضرت برایمان حل میشود. اینطور نیست؟
همین طور است. در واقع امام حسین(ع) به اذن الله فدای امت اسلام و آرمانهای اسلام کرد. از این جهت میفهمیم زمانی که امام حسین(ع) در گودال قتلگاه قرار میگیرند، حاضر نیست از امدادهای غیبی استفاده کند. امام صادق (ع) فرمودند: "از پدرم شنیدم که مىفرمود: چون امام حسین(ع) با عمر بن سعد تلاقى کردند و جنگ بر پا شد، خداوند نصرت خود را فرو فرستاد تا آن جا که بر سر حسین سایه گسترد، و آن گاه امام مخیر شد بین پیروزى بر دشمنانش و بین ملاقات و لقاى پروردگارش، او لقاى پروردگارش را برگزید" ایشان راضی نشد غیر از مشیت خداوند عمل کند؛ زیرا امام(ع) علم داشتند تا خونشان ریخته نشود، حق و باطل از هم جدا نمیشوند. ایشان با خونشان در جامعه اسلامی اصلاحات انجام دادند. اطلاحطلب حقیقی امام حسین(ع) است که خونش را برای احیای اسلام تقدیم خداوند کرد و این اصلاح نیز همان طور که عرض کردیم به مرور زمان صورت گرفت و اکنون میبینیم پس از سالها که از شهادت امام حسین(ع) میگذرد، نه تنها از حب امام حسین(ع) در دلها کاسته نشده بلکه این حب مرزها را دریده تا جایی که هشتاد کشور را در مقطع اربعین حسینی به سرزمین خاکی کربلا میکشاند و این ادامه خواهد داشت انشاءالله تا متصل به منجی بشریت امام زمان(عج) شود. نتیجه سطحینگری نسبت به ماجرای عاشورابه انسان تصویر دقیقی ارائه نمیدهد بلکه او را با چالشهای عقیدتی مواجه میکند.
امام حسین(ع) بهای بیداری مردم بود
* منظورتان این است که ماجرای امام حسین(ع) و عترت(ع) را صرفاً در بستر تاریخ مطالعه نکنیم؟
به عنوان نمونه ما در مجموع در هشت سال دفاع مقدس پیروز شدیم، اما در برخی عملیاتها شکست خوردیم. فقط شکستها را نبینید بلکه شما در مجموع نمودارت رو به بالاست. کسانی که نسبت به قیام اباعبدالله(ع) توجه دارند، نباید مقطعی نگاه کنند بلکه باید بدانند این کاروان همواره در حال حرکت است و هیچ گاه متوقف نشده است. در یک مقطعی به شهادت رسیدند، اما بدان معنا نیست که کارشان هم متوقف شده است. بلکه باید گفت اهلبیت(ع) از قبل از خلقت بودهاند و تا بعد از ما هم خواهند بود و در پهنه عالم کار انجام میدهد «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ؛ هرگز گمان نبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.»
حزب شیطان با تمام قوا در کربلا حضور یافت تا نور خدا را خاموش کند
* دشمن یعنی همان حزبالشیطان در این پازل چه جایگاهی دارد؟
آنها همواره دنبال سنگاندازی هستند. به تعبیر خداوند با فوت میخواهند نور خدا را خاموش کنند. خداوند برنامهای برای نورافشانی در پهنه عالم دارد که با ظهور امام زمان(عج) تکمیل میشود، در این بین دشمنان میخواهند این نور را خاموش کنند. آیهای این است: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ؛ مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد کرد». (الصف8)
آنجا که خداوند میفرماید کفار قصد دارند با فوتشان نور خدا را خاموش کنند، احمقانه بودن عمل را میرساند. یعنی هم نشدنی است و هم احمقانه. اگر هم بپذیریم آنها با علم اینکه این کارشان احمقانه است، به مقابله با نور خدا میروند، این دیگر بدتر است. حال دشمنان در یک مقطع تاریخی و در یک محدوده جغرافیایی و در یک سرزمین دور افتاده و یک بیابان بزرگ جمع شدند تا نور خدا را خاموش کنند. 30 هزار نفر برای این کار به کار گرفته شدند، اما امروز یکی از بزرگترین اجتماعات تاریخ بشریت به بهانه امام حسین(ع) شکل میگیرد. آیا حجتی از این بزرگتر وجود دارد؟ همزمان که داعش ساخته میشود، این سمت هم اربعین را خداوند شکل میدهد. افراد در نور اربعین که برگرفته از نور اهل عترت(ع) است، کفر و ظلم را بر میچیدند و به محبوبشان میرسند. مردم در جامعه اربعین در آسمانی از نور از دل آتش دشمنان به سوی عالیترین ارزشها حرکت میکنند. جالب است که خداوند در سوره نور یکی از ویژگیهای آن "نور" حقیقی و غیر مادی را اینطور معرفی میکند که «لم تمسسه نارا» آتش بر آن اثر نمیکند. امام صادق(ع) هنگامی که منصور منزلش را به آتش کشیدند، عمداً در آتش حرکت میکرد و همین آیه را تلاوت میکرد.
شهید حججی پس از شهادتش مؤثرتر شد
شما همین شهید بزرگوار شهید هادی را میبینید. بنده میگویم پس از شهادتش اثرگذاریاش بیشتر شد. چه تعداد افراد که به واسطه مطالعه زندگی ایشان و اثرگیری از وی به سوی ارزشها آمدند. این اثر شهید است حال شما ببینید اثر سید الشهدا چیست.
* فرهنگی که اکنون بر جامعه حاکم است، فرهنگی نیست که مطلوب اهداف قیام حسینی باشد؛ فرهنگی است که مدام توجه به دنیا میدهد و برنامههای فرهنگی و برنامههای تلویزیون و سینما در سطح توجهات دنیایی باقی مانده است.
این ساختار، مربوط به فرهنگ قرآن و عترت است. مرگ را پایان کار نمیبینند بلکه آغازی دیگر میدانند. در مقابل این تفکر، تفکر یهودیت صهیونیستی است که از مرگ گریزان است. خداوند خطاب به آنها میفرماید: اگر در نزد خدا سراى بازپسین یکسر به شما اختصاص دارد نه دیگر مردم پس اگر راست مىگویید آرزوى مرگ کنید؛ قُلْ إِنْ کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»؛ لذا فرهنگ توجه به مقولات دنیایی را در سراسر جهان این یهودیان صهیونیست رواج دادند. در حالی که همان طور که گفتیم فرهنگ قرآن توجه دادن به ما بعد دنیاست.با این نوع نگاه است که امام حسین(ع) فرمودند: «الْمَوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْعَارِ وَالْعَارُ أَوْلَی مِنْ دُخُولِ النَّارِ؛ مرگ بهتر است از مرتکب عار و ننگ شدن؛ و عار بهتر است از دخول در آتش.»
======================