عقیق:مهند حامدی: ابوذر بیوکافی، جوانی که از هیأتی کوچک در استان گیلان شروع به مداحی کرد. نفر به نفر و روز به روز هیأتشان شلوغتر شد تا اینکه به پرجمعیتترین هیأت رشت تبدیل شد. سالهای بعد به علت تحصیل در حوزه علمیه قم، کمی از زادگاهش فاصله گرفت حالا، بیوکافی مدتی است در تهران روی هیأتهای دانشآموزی سرمایهگذاری کرده و معتقد است هیأتهای دانشآموزی در امر تربیتی تأثیر فراوانی دارند. گفتوگویی با این مداح جوان داشتیم که متن آن به شرح زیر است: مداحان و مداحی چه تأثیری میتواند در نظام ارزشهای جامعه و عقاید مردم داشته باشند؟ مداحی یک پدیده اجتماعی است، چرا که فراگیر شده است. امروز یکی از ترازهای ما در بحث هیأت این است که هیأتی خوب است که فعالیت مدنی و اجتماعی داشته باشد. یعنی فقرزدایی کند، جهیزیه بدهد. نظام ارزشها در جامعه امروز ما بر اساس پاداش و هدیه تعریف میشود. در روابط به اولین چیزی که توجه میکنیم این است که تو چقدر برای من میصرفی. این نگاه امکان دارد در حوزه عقاید نیز تأثیرگذار باشد. این مساله هم میتواند هم وجه بد داشته باشد و هم وجه خوب. بالاخره انسان به خاطر بهشت خدا را اطاعت و عبادت میکند. اما ممکن است انانیت و منیت به وجود بیاورد و «من» مهم شوم. یعنی اینکه ببینم این مساله چه سودی به حال من دارد، نه اینکه برای جامعه و دینم چه سودی دارد. یکی از شاخصههای پدیده اجتماعی این است که همهگیر باشد. پدیده اجتماعی در بخشهای مختلفی که در اجتماع اثر میگذارد شامل فرهنگ و اقتصاد و سیاست است. مداحی در همه این حوزهها تاثیر گذاشته است. شما وقتی در جبههای قرار میگیری که موضع دارد، مثل امام حسین (ع) که به ظلم موضع دارد، ناخودآگاه یا خودآگاه سیاسی شدهای و تاثیر سیاسی خواهی داشت. سیاست یعنی استراتژی و موضع رفتاری در مقابل طرف مقابل. در تلویزیون اتفاقی برنامهای دیدم که مجری از چند کودک میپرسد میخواهی در آینده چه شغلی داشته باشی؟ چند نفر از آنها گفتند میخواهیم مداح شویم. این یعنی اینکه مداحی به عنوان یک مشغله معنوی و دینی در جامعه، جایگاه خاصی دارد. در کنار مشاغلی که امروز بر اساس نظام منفعتی وجود دارد، مداحی پدیدهای اجتماعی است؛ چرا که در سبک زندگی مردم هم تاثیر میگذارد. در حوزه مسائل اجتماعی تاثیر گذاشته، در مسائل بازسازی مناطق زلزله زده یا کمک رسانی به مناطق محروم، مداحان زیادی حضور پیدا میکنند و با کمکهای مردمی آنجا فعالیت جهادی میکنند و کارنامه کارشان را به مردم ارائه میدهند. در زمینه دستگیری از مردم، از قدیم الایام هم در هیأتها رسم بوده که این کارها را انجام میدادند. حتی بسیاری از بزرگان هیأت یتیمداری میکردند. امروز هم در مشکلات و معضلات جدید میبینید که هیأت ورود دارد و شخص مداح که دامنه ارتباطی بیشتر و تاثیر مستقیمتری بر جوانان دارد، وارد عرصه میشود و از آبروی خود هزینه میکند. یکی از نکات دیگر که حاکی از پدیده بودن هیأت است، این است که از شخص اول مملکت تا لایههای پایین جامعه با وی ارتباط برقرار میکنند و اگر روضهخوانی استانداردهای روضهخوانی را رعایت کند، نزد همه مردم محبوب و حائز احترام است. این یک ظرفیت بینظیر است. به این علت، این یک پدیده اجتماعی است. اگر در این پدیده اجتماعی ما آیندهپژوهی نکنیم و به دنبال بالندگی نباشیم، اگر به دنبال تعمیق مباحث عقایدی نباشیم، ظرفیت را به هدر دادهایم. اگر مفاهیم فردگرایانه تسری پیدا کند در مقابل هیاتی که به دنبال کار جمعی و گروهی است، ارزشهای ما صوری خواهد شد. زمان قدیم پول خرج میکردند که گمنام باشند، الان ما پول خرج میکنیم که مشهور باشیم. نظام ارزشها در حال تغییر است. شما به فعالیتهای جهادی مداحان در کرمانشاه و کوهبنان و مناطق محروم اشاره کردید، چقدر این مساله با نکتهای که گفتید (هزینه کردن برای کسب شهرت) ارتباط و تناسب دارد؟ هر کار خوبی باید تبلیغ شود، ولی اگر این تبلیغ به خاطر این باشد که من پررنگ بشوم، نه آن کار خوب، این مساله اشتباه است. چون که اگر من پررنگ شدم، اگر چند سال بعد اشتباهی مرتکب بشوم، جمعی با من منحرف خواهند شد، یا جمع کثیری نگاهشان به امام حسین (ع) تغییر خواهد کرد. هر کار خوبی را باید رسانهای کرد. هیأت باید رسانه داشته باشد. قاعدتا هم اگر شعر خوب و سبک فراگیر شد، من هم فراگیر خواهم شد. چون که صد آید نود هم پیش ماست. ولی من نباید دنبال این باشم که خودم پررنگ باشم. اما باید دقت و آینده پژوهی کرد. مثلا اگر فلان کار را بکنیم، بهتر دیده خواهد شد. باید مواظب بود که به جایی نرسیم که اگر میخواهیم برای حضرت سیدالشهدا (ع) حنجره باشیم، به دنبال این باشیم که فقط مستمع جذب کنیم؛ ضمن اینکه برای بعدش هم فکری نکردهایم، با مستمعی که جذب کردهایم، چه برنامهای داریم؟ آیا برایش برنامهای داریم؟ وقتی نظام ارزشی عوض شد، ما هیأت موفق را فقط در این میبینیم که جمعیتش زیاد باشد. زمانی سکه رایج مجالس اهل بیت (ع) فقط روضه بود. کمکم سینهزنی جدیتر شد. الان در برخی مجالس، صرفا سینهزنی هست. خب این عیب ندارد، اما باید دقت کرد که ارزشها را عوض نکند. آیا فالوور داشتن شناسنامه است؟ ان اکرمکم عندالله اتقاکم تغییر کرده است؟ هرکسی رسانه دارد، آدم حسابی است؟ یا برعکس است؟ امکان دارد پیرمردی یک «یا حسین» بگوید و حضرت زهرا صد بار بگوید جانم. این تغییرات را در شهرها و هیأتهای کوچک که با کلی زحمت به دنبال دوربین و رسانه میروند که به تراز تهران برسند، شاهدیم. ما باید کمک کنیم ارزشها عوض نشود، ولو اینکه نوآوری صورت بگیرد. پیشنهاد دقیقتر شما چیست؟ سادهزیستی تا ابد یک ارزش است. در تمام دنیا و در تمام ادیان، دروغ یک ضدارزش است. اما آیا مسابقه مارک و برند در این شرایط اقتصادی صحیح است؟ آیا ماشین اشرافی سوار شدن صحیح است؟ تو شخصیت خاص جامعه هستی، نه یک فرد عادی در جامعه. یعنی با ماشین ساده به هیأت برود و با ماشین گرانقیمت سفر کند؟ نه. نمیگویم نقش بازی کند. صادقانه ساده زیست باشد. من افراد بسیار ثروتمندی میشناسم که انسان سادهزیستی است. اما اینکه هر دفعه با یک ماشین بیایی یا هر ورژن جدید موبایل که میآید به دست بگیری، یعنی تو در وادی دیگری افتادهای. بالاخره باید حد یقف داشته باشد. باید وسیلهای باشد که نیازت را برطرف کند. مثلا فلان گوشی با فلان آیتمها نیازت را برطرف میکند، خب چرا باید عوض کنی؟ بنده نکاتی را عرض میکنم که مردم به آن انتقاد دارند. درست است که امام حسین (ع) آبرو میدهد، اما اگر مردم نباشند هیأتی نخواهد بود که بخواهیم برگزار کنیم که بعد بخواهیم معروف شویم. خب در مقابل این مردم که اصل ماجرا هستند، تواضع کجاست؟ عده قلیلی از مداحان که بعضا رسانه در دست دارند، در حال رقم زدن اتفاقاتی هستند که ارزشها را عوض میکند. اگر نظام ارزشی عوض شود، جلوی علما و علمدار تشیع هم خواهند ایستاد. هیأت با هیأت فرق دارد. هیأتی که شهید مدافع حرم تربیت میکند با هیأتی که مسئول هیأتش مشکل خانوادگی دارد، فرق میکند. این یعنی منی که مداح هستم یا خودم در خلوتم مشکلی دارم یا درست مداحی نمیکنم، البته این مساله در مقایسه با هزاران هیأت سراسر کشور بسیار بسیار کم است، اما بسیار بازتاب دارد، اما باید به همین مساله کوچک هم فکر کرد. ما طوری خواندیم که حاصلش انقلاب شد. در طول هشت سال دفاع مقدس مداحی کردیم. به قول آقای میرباقری، امام جنگ را هیأتی اداره کرد. ما روضه مسلم ابن عقیل را طوری خواندیم که مردم در ۹ دی به خیابانها آمدند. بچههایی که در سوریه شهید شدند بیش از ۹۹ درصد هیأتی بودند. اگر کارکرد هیأت خوب باشد، ارزشهای انسانی و دینی در جامعه رشد میکند. مثلا هنگامی که در فضای مجازی همه به یک صفحه خارجی یا ایرانی هجوم میبرند و فحاشی میکنند، باید موضوع مورد توجه هیأت باشد. از ارتباط داخل خانواده و بیرون از محیط خانواده، تا احترام به قانون، تا رزق حلال باید مورد بررسی هیأت باشد. هیأتها قطعا میتوانند در این حوزهها تاثیرگذار باشند. خوب خواندن عالی است، اما باید در خدمت ارزشها و آرمانها باشد. آقا فرمودند مداحی باید به نیازهای انقلاب اسلامی پاسخ دهد. الان سازمانهای زیادی به عنوان ساماندهی جریان مداحی فعالیت میکنند. خروجی فعالیت این نهادها چه بوده است؟ من با این مراکز کم و بیش ارتباطاتی داشتم، اما نمیدانم چه کارهایی انجام داده یا میدهند. اما مداحی اساسا سازمانپذیر نیست. حضرت سیدالشهدا محبوب القلوب است و همه دوست دارند یک هیأت کوچک در خانهشان داشته باشند. اتفاقا تکثرزایی خوبی هم است. اگر بخواهم حرفی به این سازمانها بزنم این است که به موضوع تغییر نظام ارزشها در هیاتها توجه کنند، البته نمیدانم چه برنامهای برایش دارند. ولی به نظر ابتدا باید ارزشها را شناخت، سپس اولویتبندی و بعد برنامهریزی کرد. در آن صورت موفق خواهیم شد. اگر برنامه ریزی و تعیین هدف باشد، میتوان سطح کار را بالا برد. تنها کسی که با درایت فراوان توانسته است سطح مداحی را بالا ببرد، مقام معظم رهبری بوده است. امروز عرفه و شب قدر و اربعین جدی شده است. اینها خروجی هیأت است. معنویت افزایی در جامعه زیاد شده است. اما معنویت افزایی باید مقدمه طاعت باشد. یعنی محبت باید مقدمه طاعت باشد. نه اینکه خدای نکرده جوانی بگوید زیارت عاشورا میخوانم اما روزه نمیگیرم. این بحث تغییر نظام ارزش که عرض شد یکی از مصادیقش همین است. هیأت و مداحی امروز در دوران بالندگی به سر میبرد. یک روزی حرف سیاسی زدن و از شهدا خواندن سخت بود. اما امروز مداحان زیادی با سلایق و رویکردهای مختلف برای شهید حججی خواندند. دلیل تغییر ارزشها چه بود؟ توسعه مفهوم فردگرایی و تغییر سبک زندگی عامل این تغییر بود. نهادهایی که با هنر و عقلانیت و آموزش سر و کار دارند، در حال آموزش سبک زندگی هستند. مثلا نهادی مثل آموزش و پرورش، آیا به دختران ما مادر بودن و همسر بودن را یاد میدهد؟ خیر. نکاتی آموزش میدهند که در زندگی و خانواده به دردش نمیخورد. یا مثلا ادبیات روزمره و محاورهای ما از یک دورهای در حال تغییر است. معمولا اینها را از فیلمها یاد میگیریم. سبک زندگیها عوض شده است. مثلا در میدان کاج دو نفر دعوا کردند، یکی با قمه دیگری را کشت، اما همه با موبایل فیلمبرداری میکردند. انسان امروزی نیاز جدیدی پیدا کرده که با روح و روانش هم ارتباط دارد و آن نیاز به دیده شدن است. جامعهشناسان هم به این مساله تاکید دارند. در انسان امروزی مفهوم بدن مهم شده است که بخشی اعظم آن مرتبط با رسانه است. روابط من بر اساس منافع شکل خواهد گرفت. منفعت من ایجاب میکند که فلانجا بروم یا نروم؛ این یعنی ارزشهایت عوض شده است. یک وقتی کسی میگفت چرا اینقدر با بچههای هیأت رفیق هستی، ارزشت کم میشود و به تو احترام نخواهند گذاشت. یعنی با مردم گرم نمیگرفت تا مثلا در چشمشان بزرگ جلوه کند. این به دلیل تغییر در سبک زندگیهاست و نتیجهاش را در همه و در هیأتها هم میبینید. البتههای هیأتهای اصیل هنوز روال خود را دارند، اما نسل جدیدی ظهور پیدا کرده که از عقبه و اصالتهای دینی دورشده و فاصله گرفته است.منبع:فارس