عقیق:متن زیر گزیده ای از سخنرانی حجتالاسلام محمدصادق حیدری تهرانی در شب اول ماه محرم (۱۹ شهریور ۹۷) در هیئت گفتمان انقلاب اسلامی است که در ادامه می خوانید؛
مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام، به قدری عظیم و بزرگ است که بر اساس زیارت عاشورا، هم بر اسلام و مسلمانان وارد شده و هم بر آسمان و آسمانیان اثر گذاشته است. جناب ابن قولویه، صاحب کاملالزیارات (از معتبرترین کتب حدیثی شیعه)، روایتی از ابیبصیر نقل میکند که عظمت این مصیبت و سنگینی این عزای بزرگ در آسمانها را توضیح میدهد؛ ابیبصیر میگوید: در محضر امام صادق علیهالسلام مشغول صحبت بودم که پسر بزرگوار حضرت وارد مجلس شد و حضرت او را در آغوش گرفت و بوسید و سپس حضرت گریه کرد و فرمود: وقتی فرزندان اباعبدالله (ع) را میبینم به یاد مصیبتهایی که بر پدر و خودشان وارد شده، حالتی از حزن و گریه و غم بر من ایجاد میشود که دیگر نمیتوانم خود را نگه دارم. ای ابیبصیر، حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها برای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) میگرید و صدای اندوهناکی از ایشان بلند میشود که بر اثر آن صدا، آتش جهنم به جوش و خروش درمیآید و فریادی میکشد که فرشتگانِ حافظ و نگهبان جهنم آماده میشوند تا آن را مهار کنند زیرا اگر این کار را نکنند، آتش جهنم طغیان کرده و به زمین میرسد و اهل زمین را میسوزاند. لذا ملائکه درهای جهنم را میبندند و این التهاب شدید تمام نمیشود تا زمانی که حضرت صدیقه طاهره (س) آرام شوند و به گریه خود پایان دهند
به نظر میرسد امثال این روایت میتواند مقداری از عظمت مصیبت حضرت سیدالشهدا(ع) و آثار آن بر آسمان و زمین و دگرگونی آنها را که در زیارت عاشورا با عبارت «مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الاِسْلامِ، وَفی جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَرْضِ» اجمالاً به آن اشاره شده، تبیین کند.
در ادامه روایت، مضمون فرمایش امام صادق (ع) این است: بر اثر این گریه و حزن و صدای ناله حضرت زهرا (س)، فرشتگان از روی شفقت و ترّحم خدا را خوانده و به درگاه حق تضرّع و زاری نموده و اهل عرش و اطراف آن نیز همگی در تضرّع و ناله میباشند. صداهای فرشتگان بلند است که به خاطر خوف و هراس بر اهل زمین، همواره حق تعالی را تقدیس و تنزیه مینمایند و اگر احیاناً صدای آنها به زمین برسد، اهل زمین به فریاد آمده و کوهها قطعه قطعه شده و زمین اهلش را میلرزاند. ابیبصیر میگوید: فدایت شوم این امر بسیار عظیم و بزرگ است. حضرت میفرماید: از این عظیمتر اخباری است که تو نشنیدهای.
سپس فرمود: ای ابوبصیر! دوست نداری در زمره کسانی باشی که حضرت فاطمه (س) را کمک میکنند؟ ابوبصیر میگوید: وقتی امام (ع) این کلام را فرمودند، بطوری گریه به من دست داد که قادر به سخن گفتن نبودم و چنان بغض گلویم را میفشرد که توانایی بر تکلّم نداشتم. پس از مجلسِ حضرت با چنان حالی برخاسته و بیرون آمدم که نه غذا خوردم و نه خوابیدم و صبح روز بعد را با حالی ترسان روزه گرفته تا آنکه محضر مبارکش دوباره مشرّف شدم. پس وقتی امام را ساکن و آرام دیدم، من نیز آرام گرفتم.
البته عظمت مصیبت حضرت سیدالشهدا(ع) و ناله و حزن صدیقه طاهره (س) و وضعیت عزای آسمانها و اهل عرش و ملائکه، به اندازه معرفت ما در عزاداریهایمان جاری میشود و امت دینی را برای اقامه عزا به حرکت در میآورد.
در زیارت عاشورا بعد از بیان عظمتِ این مصیبت، بلافاصله این عبارت ذکر شده: « فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَلَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ» این گناه عظیم یعنی به شهادت رساندن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به عنوان تنها باقیمانده از اهل کساء، لعنت را متوجهِ مسبّبان آن میکند و به تصریح عبارات فوق، یک «امّت» است که این سوگ سنگین و جنایت بزرگ را رقم زده است.
یعنی باید توجه داشت که این لعنت بر «امت و جامعه»ای است که اهلبیت (ع) را به قتل رساندند و ستونها و پایههای ظلم بر این بزرگواران را مهندسی کردند. جامعهای که با تمکین و تبعیت در برابر ائمه نفاق، باعث شهادت سیدالشهدا(ع) شدند. بنابراین این لعن، منحصر به افرادی نمیشود که در عصر عاشورا در سرزمین کربلا حضور داشتند و در مقابل حضرت قرار گرفتند و ایشان را در گودال قتلگاه به شهادت رساندند بلکه این لعن و نفرین به «جامعه»ای متوجه شده که موجب قتل امام شدند؛ گرچه لعنهای مخصوصی نیز برای ائمه نفاق و محورهای شرارت نیز در این زیارت آمده است.
در زیارت مطلقه اباعبدالله (که از لحاظ سند، جزء معتبرترین زیارات میباشد) نیز لعنها منحصر به افراد خاص نیست بلکه موضوع لعن، یک «جامعه و امت» است: «لُعِنَتْ أُمَّةٌ قَتَلَتْکُمْ وَ أُمَّةٌ خَالَفَتْکُمْ وَ أُمَّةٌ جَحَدَتْ وِلاَیَتَکُمْ وَ أُمَّةٌ ظَاهَرَتْ عَلَیْکُمْ وَ أُمَّةٌ شَهِدَتْ وَ لَمْ تُسْتَشْهَدْ...»لعنت خداوند بر جامعهای که شما را به قتل رساند، جامعهای که با شما مخالفت کرد، جامعهای که شما را انکار کرد، جامعهای که پشت به پشت هم داد (و با همکاری و پشتیبانی هم) بر ضد شما عمل کرد، امتی که وضعیت و جایگاه شما را شاهد بود اما گواهی نداد یعنی در راه شما خطر نکرد و شهید نشد.
پس موضوع همهی این لعنها، یک امّت و جامعه است. یعنی اباعبدالله الحسین(ع) فقط در مقابل یزید، شمر، ابنسعد، حرمله، خولی و بقیه ائمه نفاق و سپاهیان آنها نبود، بلکه در مقابل هویت و تمامیت یک جامعه در همه ابعاد قرار داشت. مقصر شهادت سیدالشهدا (ع)، یک جامعه است. این حقیقت در دعای شریف ندبه صریحاً بیان میشود: «وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَی مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَی قَطِیعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ» یعنی جامعه مدعی مسلمانی و منتسب به نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم، بر دشمنی با نبی اکرم (ص) و خشمگینکردن ایشان اصرار کردند و با همدیگر یک وحدت اجتماعی را تشکیل دادند تا با همدلی و همکاری و همراهی و همفکریِ یکدیگر، نسل و رحم رسول خدا (ص) را از بین ببرند و فرزندان ایشان را تبعید کنند. در این دعای شریف نیز بعد از ذکر عملکرد این جامعه، بلافاصله قتل و شهادت و آزار و اذیت خاندان نبوت به عنوان نتیجه رفتار همان جامعه معرفی میشود: «فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ». البته قبل از آن، یک جمعیت قلیلی از این جامعه استثناء میشود: «إِلاَّ الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَی لِرِعَایَةِ». پس جامعه و امت، یک مسأله بسیار اساسی در موضوع شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است.
وقتی حضرت اباعبداللهالحسین (ع) خواست به سمت مکه حرکت کند برای برادرش محمد حنفیه وصیتی نوشت که در آن نیز به همین مطلب مهم اشاره میشود: «اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فِی امّة جدّی» برای اصلاح امت جدم، از این شهر خارج می شوم. یعنی دوباره بحث از «امت» مطرح است. حتی منافقین و دشمنان اهلبیت نیز بر همین «امت و جامعه» و وحدت آن دست میگذاشتند. لذا وقتی حضرت مسلم را اسیر کردند، ابن زیاد به ایشان گفت: تو وحدت جامعه مسلمین را بهم زدی. ایشان در پاسخ به او فرمود: نه، تو و پدرت بودید که وحدت امت اسلامی را از بین بردید. ما شایستهتر به این امر بودیم و شما اتحادی را که باید بر محور اهلبیت ایجاد میشد، نابود کردید.[۴]
پس اصلاحِ «جامعه» بود که حضرت سیدالشهدا (ع) به خاطر آن قیام کرد و در طرف مقابل، منافقین میخواستند همین جامعه را در تصاحب خود داشته باشند. لذا اگر میخواهیم درباره عاشورا و پیام آن صحبت کنیم، نباید پیام این قیام بزرگ را به اجتناب از غیبت و تهمت و لقمه حرام یا رعایت حجاب و احترام والدین برای تکتک افراد منحصر کرد. اگرچه این احکام فردی، از احکام نورانی خدای متعال است، اما غیر از فرد، «جامعه» نیز دارای احکامی است و عدم رعایت آنها بود که باعث شد یک جامعه با حضرت اباعبدالله (ع) به مبارزه برخیزد و ایشان را به شهادت برساند. پس بحث یک «امت» در میان است و ما باید علاوه بر درسگرفتن وظایف فردی از واقعه عاشورا، نسبت به وظایف اجتماعی نیز توجه و مطالبه داشته باشیم. برای فهم و عمل در راستای قیام عاشورا این سوال باید مدنظر ما باشد که انحرافات امت و جامعه را چطور بفهمیم و در مقابل آن چگونه بایستیم؟ راز حیات یک جامعه و امت چیست؟
ممکن است گفته شود: «امت و جامعه فرق چندانی با افراد ندارد، زیرا جامعه چیزی نیست جز در کنار هم قرارگرفتنِ افراد. لذا اگر هر فردی وظایف خودش را به خوبی انجام دهد و خود را اصلاح کند، جامعه نیز قهراً اصلاح میشود.» این مطلب از آن گزارههای مشهوری است که بسیار ناقص، فاقد دقت و سادهانگارانه است و مشکلات زیادی را برای مؤمنین به وجود آورده و فهم ما را نسبت به قیام اباعبدالله (ع) و اهداف ایشان تنزل بخشیده و و باعث وارد شدن ضربههای زیادی به جامعه متدینین شده است. بله! درست است که تک تک افراد، واحدهای تشکیلدهنده جامعه هستند اما جامعه جدای از افراد، دارای یک هویت و واقعیت است.
بهعنوان مثال با فرارسیدن ماه محرم، ممکن است کسی در خانه خود روضهای بخواند یا گوش دهد و به مصائب حضرت توجه پیدا کرده و عزاداری کند، اما وقتی برای عزاداری وارد مسجد و تکایای پرجمعیت میشود و عزاداری و سینهزنی و نوحهخوانی این جمعیت و فضای مراسم و مطالب سخنران و مداح را مشاهده میکند، حالت دیگری از عزاداری برای او ایجاد میشود که قطعا با عزاداری او به صورت فردی و تنها خیلی متفاوت است.
در این نوع عزاداری، حالت جمع و واقعیت جامعه بر او اثر میگذارد و شاید چندین برابرِ حالت عزاداری فردی، نسبت به حضرت سیدالشهداء (ع) توجه و حزن پیدا میکند. لذا وقتی جمعی با یک هدف مشترک به دور هم جمع میشوند و یکسری افعال شبیه به هم و رویههای مشترک انجام میدهند، حقیقت دیگری غیر از حقیقتِ تکتک افراد شکل میگیرد. مثال دیگر اینکه وقتی قرآن کریم میفرماید: «وَأَعِدُوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَةٍ» (انفال/۶۰) (هر چه توان دارید در مقابل کفار آماده کنید) اگر هر کسی بخواهد به صورت فردی وظیفه خود را انجام دهد، نهایت کار او تهیه اسلحه انفرادی و آموزش و تمرین فردی است.
حال اگر تکتک افراد به این صورت خود را مسلح کنند و آماده نبرد شوند، آیا میتوانند در مقابل حمله دشمن مقاومت کنند؟! دشمنی که با طراحی نقشهی عملیاتی و هماهنگکردن بخشهای مختلف مانند توپخانه، هواپیما، موشک، تانک و... به جنگ آنها آمده است، قطعا در مقابل افرادی اینگونه پیروز خواهد شد. چرا که دشمن بوسیلهی به وحدت رساندن افراد خود و ایجاد ارتباط منسجم بین آنها، یک واقعیت مرکّب پدید آورده و یک جامعه نظامی تشکیل داده است. اما در این طرف جبهه، همه به صورت فردی عمل میکنند؛ یکی به تنهایی به پیش میرود و یکی به راست و یکی به عقب بر میگردد و دیگری میایستد. پس جامعه آثاری غیر از تکتک افراد دارد.
در همین راستا باید توجه داشت که «امت» (از ریشه أ، م، م به معنای قصد) در زبان عربی، به معنای قصد و هدف مشترکی است که یک جمع بر اساس آن، به دور هم جمع میشوند. بنابراین برای فهم قیام عاشورا و درک وظایف نسبت به آن باید به این مهم توجه کرد که «جامعه چه وظیفهای دارد؟» زیرا یک جامعه با تمامی ابعاد و روابط و ساختارها و منزلتهای خود در مقابل حضرت اباعبدالله الحسین (ع) قرار گرفت و حضرت نیز برای اصلاح همین جامعه قیام کرد و به شهادت رسید. پس وقتی درباره عاشورا صحبت میکنیم باید درباره «جامعه» صحبت کنیم و عمیقا متوجه باشیم که جامعه نیز غیر از جمعِ تکتکِ افراد است.
اگر کسی در وظیفه خود نسبت به عاشورا به اعمال فردی اکتفا کند، برخلاف روایاتی که ذکر شد عمل کرده است. زیرا باید روابط و ساختارهای اجتماعی که زمینه شهادت امام را ایجاد کردند شناخت تا بتوان گفت جامعه ما باید چه کند. در غیر اینصورت، جامعه ما نیز به همان خطراتی مبتلا میشود که جامعه زمان امام حسین (ع) مبتلا شد و شهادت حضرت را رقم زد. اگر هَیأت و عزاداریها بخواهند در راه اباعبدالله (ع) قرار بگیرند و به اصلاح امت بپردازند، باید در رابطه با مشکلات جامعه و روابط و ساختارهای اجتماعی صحبت کنند و مردم را به آن سمت توجه دهند.
مثال دیگری که میتوان در تفاوت «جامعه» با «تکتک افراد» بیان کرد توجه به ساختار شورای امنیت سازمان ملل است. کشورهای جهان به دور هم جمع شدند و سازمانی تحت عنوان شورای امنیت ایجاد کردند تا درباره امنیت جهان تصمیم بگیرد. اما چرا تصمیمگیران اصلی این شورا و دارندگان حق وتو فقط پنج کشور هستند؟! یکی از عوامل اصلیِ این مسأله، این است که کشورهای فوق، بمب اتم تولید میکنند و بیشترین سلاح هستهای را دارند. یعنی روابط و ساختارهای جامعه جهانی، امنیت را بر اساس بمب اتم تعریف میکند. هر کشوری که در دستیابی به تکنولوژی بمب اتم از دیگران سبقت گرفته باشد، میتواند به منزلت تصمیمگیری برای کشورهای جهان دست یابد. به عبارت دیگر، رویههای مشترکی است که کشورها را به وحدت میرساند و این رویه در بخش نظامی، بر اساس بمب اتم شکل گرفته است.
البته باید به این حقیقت مهم نیز توجه داشت که امروزه مردم و جامعه انقلابی ایران، توانسته اثر و کارآمدی بمب اتم را خنثی کند. یعنی نظام سلطه با بمب اتم، همه ملتها و دولتهای جهان را میترساند و به تبعیت از خود مجبور میکرد، اما چه اتفاقی برای مردم کشور ایران افتاده که از این سلاح نمیترسند؟ ملت عاشورایی ایران نشان داد که از مرگ نمیترسد و همین امر باعث ناکارآمدی بمب اتم شد. آمریکا در جنگ جهانی دوم وقتی با استقامت مردم ژاپن مواجه شد، با استفاده از بمب اتم بیش از ۲۰۰ هزار نفر ژاپنی را نابود کرد تا پایان جنگ را بپذیرند. در این وضعیت بود که مردم ژاپن ناامید شده و تسلیم شدند.
در دوران دفاع مقدس نیز آمریکا و ایادی آن تلاش بسیاری برای پایاندادن به جنگ کردند تا منافعشان بیش از این ضربه نخورد ولی ملت ایران استقامت کرد. حال چرا آمریکا در مقابل ایران از بمب اتم استفاده نکرد؟ آیا آنها از جهت انسانی دلشان به رحم آمد که بمب اتم بر سر ملت ایران نریختند؟ آمریکایی که درندهترین گرگهای عالم است و تنها چیزی که برایش اصلا ارزش ندارد جان انسانهاست، چرا از بمب اتم استفاده نکرد؟ آیا به این دلیل نبود که فهمید اگر با بمباران اتمی ۲۰۰ هزار نفر یا ۴۰۰ هزار نفر یا ۸۰۰ هزار نفر یا حتی یک میلیون نفر از ایرانیان را نیز بکشد، مردم ایران تسلیم نمیشوند و با حضور و استقامت، دست از آرمانهای خود بر نخواهد داشت؟ زیرا الگوی مردم ایران، امام حسین (ع) است که تک و تنها در مقابل ۲۰ هزار نفر جنگید و تسلیم نشد.
لذا اگر از جمعیت ۳۵ میلیونی ایران در دهه ۶۰، یک میلیون نفر را هم شهید میکردند، این احتمال قوی برایشان مطرح بود که باز مردم صحنه را خالی نکنند. در واقع اخلاق عاشورایی ملت ایران، ساختارهای جامعه جهانی را شکست و به احتمال قوی آمریکا به این نتیجه رسید که اگر از بمب اتم استفاده کند اما ملت ایران باز هم در صحنه بماند، آبرو و اُبهت پوشالیِ بمب اتم از بین خواهد رفت. یعنی آن ترس و خوف مادی که با بمب اتم در ملتهای جهان ایجاد کردهاند از بین خواهد رفت.
امروز نیز نه تنها ملت ایران، بلکه گروهی از ملت لبنان به نام حزبالله لبنان این درس عاشورایی را آموختهاند و لذا اسرائیل با وجود حداقل ۸۰ بمب اتم نمیتواند از آنها در مقابل حزب الله لبنان استفاده کند. یا مردم فلسطین با سلاح سادهای به نام بادبادک آتشزا به سمت مرز اسرائیل میروند تا باعث آتشسوزی در مزارع و مراکز آنها شوند. همین بادبادکها به نحوی به «اسرائیل اتمی» ضربه وارد کرد که مجبور شدند با وساطت مصر مذاکره کنند تا آن وضع آشفته را کمی بهبود ببخشند. در واقع یکی از عوامل موثر در ساختارها و روابط نظامیِ جامعه جهانی، بمب اتم است که با مبارزات مردم ایران، بی آبرو و ناکارآمد شد و اخلاق عاشورایی مردم ایران در عمل، ساختارهای امنیتی در جامعه جهانی را شکست داده است.
پس مسأله عاشورا ناظر به «جامعه» است و دشمنان اباعبدالله (ع) ناظر به این جامعه عمل کردند و حفظ فرهنگ عاشورا و وفای به عهد با امام حسین (ع) از وظایف «جامعه» شیعه است. ان شاء الله در شبهای آینده ابعاد این موضوع تشریح خواهد شد: جامعهای که به اباعبدالله (ع) حملهور شد، چه روابط و ساختارهایی داشت؟ چطور این ساختارها باعث شهادت اباعبدالله (ع) شد و امروز چه ساختارهای اجتماعی است که به ملت ایران و نظام اسلامی ضربه میزند و باعث فاصلهگرفتن مردم از نظام میشود و با ایجاد نارضایتی و ناامیدی برای مردم، این پشتوانه اصلی نظام در مقابل کفر جهانی را در معرض خطر قرار میدهد؟ پی نوشت:
[۱]. ایشان از بزرگان اصحاب حضرت امام صادق (ع) بودند.
[۲]. کامل الزیارات، باب ۲۶، روایت ۷.
[۳]. «ستمکاران امت، گروهی (از اهلبیت) را کشتند و جمعی را اسیر و عدهای را تبعید کردند».
[۴]. تسلیه المجالس و زینه المجالس، ج۲، ص۲۰۰.
منبع:مهر