01 آبان 1400 17 (ربیع الاول 1443 - 42 : 05
کد خبر : ۹۹۴۹۴
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۴
محمدرضا سنگری:
این نویسنده در گفتگوی تفصیلی با تسنیم: مردمی که به تعبیر امام حسین (ع)، شکم‌هایشان از حرام پر شده، عاشورای سال ۶۱هجری را رقم زدند. لذا آموزه‌های کربلا باید برای انسان قرن بیستم مطرح شود تا در بحبوبه مناقشات اقتصادی، مقدمه عاشورایی دیگر فراهم نشود.
عقیق:حادثه‌ها در تاریخ هر اندازه از نقطه ولادت خود فاصله می‌گیرند کم‌رنگ‌تر می‌شوند و سهم‌شان در گزارش‌های تاریخی به مرور زمان، کم و کمتر می‌شود. چرا که رویدادهای دیگری پیش می‌آید و آن‌ها به فراموشی سپرده می‌شوند. به عنوان مثال در تاریخ ادبیات مشاهده می‌کنیم که به سبب اینکه افراد تازه‌تری آمده‌اند، سهم قبلی‌ها را کمتر می‌کنند. اما عجیب آن است که یک حادثه در تاریخ وجود دارد که هرچه از مبداء خود فاصله می‌گیرد، درخشان‌تر و روشن‌تر می‌شود، گره‌خوردگی آن با انسان، جامعه و جهان بیشتر می‌شود، و آن واقعه عاشورا است.

 در گفتگویی که با دکتر محمدرضا سنگری، عاشوراپژوه و نویسنده کتاب ارزشمند «آیینه‌داران آفتاب» انجام داده ایم، ابعاد گوناگونی از واقعه کربلا را بررسی کرده است. نویسنده کتاب آیینه‌داران آفتاب در این گفتگو تأکید کرده است که: «ضرورت دارد ماجرای عاشورا را برای جهان امروز مطرح کنیم. چرا که عاشورا پیام‌های روشنی برای انسان در جهان امروز دارد، منفک از اینکه ما به یک اعتقاد، دین و مذهب خاصی تکیه کنیم. این آموزه‌ها باید برای انسان قرن بیستم مطرح شود تا راه سعادت و نجات او را از میان انبوه وقایع و ابزارهای سرگرم‌کننده و اغفال‌کننده مشخص کند.»

*دلیل اصلی تحریف‌ها در ماجرای عاشورای امام حسین علیه‌السلام چیست؟

صورت و موضوع مسئله در عاشورا کاملا مشخص است. یعنی امام حسین علیه‌السلام و یاران آن حضرت در جنگی که در حدود هشت سال طول کشید، به شهادت رسیدند. شاید هیچ موضوعی در تاریخ اسلام به‌اندازه عاشورا ریزبینانه و دقیق و جزئی گزارش نشده باشد. اطلاعات مستندی که در دست داریم، فرصت مغتنمی برای پژوهشگران است تا در حوزه‌های گوناگون شعر، داستان، نگارش مقتل، نثر ادبی، تهیه آثار سینمایی و... به بیان معارف و رویدادهای عاشورا بپردازند. درواقع ظرفیت بسیار زیاد است، به علاوه آنکه در اثر تحقیقات انجام شده، جزئی‌ترین مسائل در ماجرای قیام حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام برای ما روشن و مشخص است.

وقتی در این حوزه فعالیت می‌کردم که نتیجه آن تهیه و نگارش کتاب «آیینه‌داران آفتاب» شد، زندگی اصحاب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام را به تفصیل بررسی کردم. در این کار با بهره‌گیری و استفاده از ظرفیت‌های مهمی، اطلاعاتی را به دست آوردم. از جمله در کشور فرانسه، از موسسه ژئوفیزیک پاریس استفاده کردم و برای اینکه تحلیل درستی از واقعه عاشورا داشته باشم، وضعیت شب‌های اول تا یازدهم ماه محرم سال 61 هجری را به راحتی دریافت کردم. امروز با استفاده از این امکانات نو، وضعیت آسمان در شب اول محرم و زمان‌های دیگر به دست می‌آید.

برای در امان از تحریف، منابع صحیح را مطالعه کنیم

*اینکه وضعیت شب‌های محرم در سال 61 هجری که امام حسین علیه‌السلام و یاران آن حضرت در صحرای کربلا حضور داشته‌اند، به چه صورت بوده چه کاربردی در کارهای پژوهشی دارد و تا چه‌اندازه در تشخیص و شناخت مردم درباره این قیام تاریخی می‌تواند مفید و مؤثر باشد؟

این کار بخشی از دروغ‌های ساخته شده توسط افرادی مانند ابن کثیر دمشقی را که در تاریخ دمشق نوشته شده، برای ما روشن می‌کند. از جمله آنکه گزارش غلطی اعلام شده که در محرم سال 61 هجری خسوف اتفاق افتاد، اما در اثر بررسی‌ها و مطالعات به این نتیجه رسیدیم که به هیچ وجه در آن زمان خسوفی روی نداد و این مطالب تنها تحریفاتی است که برای اغفال کردن مردم بیان می‌شود و اعتبار و سند علمی ندارد.

*اما به هر حال اطلاعات گوناگون و گاه متناقضی از واقعه عاشورا عنوان شده است. برای آنکه اطلاعات ما از این واقعه صحیح و دور از دروغ و تحریف باشد، چه باید کنیم؟

برای اینکه به نتیجه درستی از وقایع عاشورا برسیم و تحلیل درستی از این تاریخ پر شور و شعور داشته باشیم، باید از منابع دست اول و پژوهش‌های غیرمغرضانه و دلسوزانه استفاده کنیم. به عنوان مثال من برای آنکه به اطلاعات درستی از این واقعه عظیم برسم، از دفتر مطالعات ژئوفیزیک دانشگاه تهران استفاده کردم که برای ما مشخص شد که اذان صبح روز عاشورا در سال 61 هجری، ساعت 4 و 37 دقیقه بوده و غروب روز عاشورا ساعت 5 و 38 دقیقه بوده است. همچنین آن روز مطابق با 20 مهرماه در تاریخ شمسی است. اگر قرار باشد به بررسی حوادث عاشورا بپردازیم، می‌توانیم وقایع را در این ظرف زمانی تحلیل و واکاوی کنیم. به این ترتیب بسیاری از تحریف‌ها و دروغ‌پردازی‌ها مرتفع خواهد شد.

گزارشگر عمرسعد، حالات امام حسین علیه‌السلام را تا لحظه شهادت توصیف کرد

*تا چه‌اندازه می‌توان به گزارش‌های عنوان شده در واقعه عاشورا ازرویدادها در سپاه امام حسین علیه‌السلام به خصوص گزارشگرهای لشکر دشمن اعتماد کرد و آن‌ها را محور بررسی قرار داد؟

چون حادثه عاشورا بسیار زیر ذره‌بین بوده و هست، باید در این مورد دقت شود. خوشبختانه ما هم در سپاه عمرسعد گزارشگر داشته‌ایم و هم در سپاه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام. در سپاه دشمن دو چهره هستند که گزارش‌های ریز و دقیقی ارائه داده‌اند؛ یکی از آن‌ها حمید (یا خمید) بن مسلم بوده که به عنوان گزارشگر سپاه عمرسعد در روز عاشورا حضور داشته است. او فعالیتی مانند گزارشگران امروزی داشته که حتی تا کنار قتلگاه امام حسین علیه‌السلام آمد و کسی به او کاری نداشت تا بتواند به راحتی وقایع را ثبت و ضبط کند. او به خوبی حالات و لحظات امام حسین علیه‌السلام را تا آخرین لحظات توصیف کرده است.

شخص دیگری نیز به نام هلال بن نافع به عنوان گزارشگر در سپاه دشمن بوده که او هم اطلاعات مهمی ارائه کرده است. البته این فرد را نباید با نافع بن هلال که در سپاه امام حسین علیه‌السلام بوده، اشتباه گرفت. این شخص نیز حالات امام حسین علیه‌السلام، به میدان آمدن سپاهیان آن حضرت، رجزها و اطلاعات دیگری را عنوان کرده است.

در مجموعه یاران امام حسین علیه‌السلام نیز شخصی بوده که امام علیه‌السلام درست در ظهر روز عاشورا به او فرموده که از کربلا بیرون برو تا شاهد شهادت ما نباشی و تقصیر و گناهی از این جهت بر عهده‌ات نماند. این فرد، عقبه بن سمعان نام دارد. او نیز گزارشات ریز و دقیقی داده که برخی گزارش‌های او روشنگرانه است که بسیاری تحریف‌ها را رفع می‌کند.

انعطاف امام حسین علیه‌السلام با دشمن، دروغی است که از سوی سپاه یزید ساخته شد

*این مطلب که عنوان شده امام حسین علیه‌السلام در آن شرایط در مقابل لشکر دشمن برخوردهای انعطاف‌آمیزی داشته‌اند، با اصل واقعه عاشورا که منجر به شهادت آن حضرت و یاران ایشان شد، سازگاری ندارد. اما عده‌ای در این روزها از آن به عنوان دست‌آویزی برای مذاکره با دشمنان استفاده می‌کنند. تحلیل شما از این رویکرد چیست؟

برخی مسائل مانند انعطاف امام حسین علیه‌السلام نیز طبق گزارش‌های عقبه بن سمعان که در سپاه امام حسین علیه‌السلام حضور داشته، منتفی می‌شود. این مبحث که امروزه نیز در قالب مناظرات بیان می‌شود، دروغی است که از سوی سپاه عمرسعد ساخته و پرداخته می‌شد که قصد داشت جنگ را عقب بیندازد تا شاید به آرزوی خود که ملک ری و تهران امروزی بود، برسد.

گزارش‌های بسیار ریزی در این زمینه وجود که ضرورت دارد هر کسی قصد ورود به عرصه شعر و داستان و فیلم و... برای محرم را دارد، باید این مسائل و قضایا را بداند. به عنوان مثال در فیلم رستاخیز مشاهده می‌شد که موضوعی بسیار فرعی که خیلی کم به چشم تاریخ نگاران آمده، مورد بررسی قرار گرفت؛ آن جا که یکی از پسران حر بن یرید ریاحی به نام بکیر را محور قصه فیلم قرار داده و فیلم را بر اساس آن پیش بردند. اما ای کاش لااقل برادر او، علی بن حر ریاحی، را محور داستان قرار می‌دادند که در واقعه کربلا نقش‌آفرین‌تر و مشخص‌تر بوده و اتفاقا گزارش‌های روشن‌تری درباره علی بن حر ریاحی وجود دارد که از آن استفاده نشد.

عاشورا مسیر سعادت انسان قرن بیستم را هموار می‌کند

*به در دسترس بودن اطلاعات دقیق از عاشورا اشاره کردید. این نوع اطلاعات دقیق در رویدادهای تاریخی کمتر دیده می‌شود. از جنگ‌های صدر اسلام گرفته تا سایر رویدادهای تاریخی، کمتر می‌توان به اطلاعات و دستاوردهای دقیق و متقنی دست پیدا کرد. تفاوت کربلای امام حسین علیه‌السلام با سایر وقایع تاریخی چیست که بعد از قرن‌ها که از این واقعه می‌گذرد، هنوز هم این اندازه روشن و مشخص برای ما نمایش داده می‌شود؟

کربلا قصه‌ای نیست که به تاریخ پیوسته و تمام شده باشد. حادثه‌ها در تاریخ هر اندازه از نقطه ولادت خود فاصله می‌گیرند کم‌رنگ‌تر می‌شود و سهم شان در گزارش‌های تاریخی به مرور زمان، کم و کمتر می‌شود. چراکه رویدادهای دیگری پیش می‌آید و آن‌ها به فراموشی سپرده می‌شوند. به عنوان مثال در تاریخ ادبیات مشاهده می‌کنیم که به سبب اینکه افراد تازه‌تری آمده‌اند، سهم قبلی‌ها را کمتر می‌کنند. اما عجیب آن است که یک حادثه در تاریخ وجود دارد که هرچه از مبداء خود فاصله می‌گیرد، درخشان‌تر و روشن‌تر می‌شود، گره‌خوردگی آن با انسان، جامعه و جهان بیشتر می‌شود، و آن واقعه عاشورا است.

باید تأکید کنیم که لازم است عاشورا را برای جهان امروز مطرح کنیم. عاشورا پیام‌های روشنی برای انسان در جهان امروز دارد، منفک از اینکه ما به یک اعتقاد، دین و مذهب خاصی تکیه کنیم. این آموزه‌ها باید برای انسان قرن بیستم مطرح شود تا راه سعادت و نجات او را از میان انبوه وقایع و ابزارهای سرگرم‌کننده و اغفال‌کننده مشخص کند.

*چرا با وجود اطلاعات دقیق و صحیحی که از واقعه عاشورا در دست است و به نمونه‌هایی از آن اشاره کردید، همچنان در بعضی از داستان ها، فیلمنامه‌ها و اشعار شاهد وهن تاریخ و تحریف عاشورا هستیم؟

فیلم، شعر و داستان الزاما تاریخ نیستند. اما کسی که درباره رویدادهای تاریخی به خصوص وقایع عاشورا به نوشتن شعر و داستان یا فیلمنامه اقدام می‌کند، نمی‌تواند تاریخ کربلا را  مطالعه نکند. مطالعه دقیق تاریخی باید انجام شود. به عنوان مثال وقتی قرار است درباره عبیدالله بن حر جعفی داستانی نوشته شود، بافت و ساختار داستان با مطالعه تاریخ زندگی او تغییر می‌کند.

به خصوص اگر نویسنده و پژوهشگر تاریخ عاشورا به دنبال طرح اندیشه بوده و قصد داشته باشد پیام‌های روشنی و آموزه ای ارائه دهد، باید خط پررنگی زیر جدی‌ترین مسائل کشیده شود تا خودش را در جایی نشان دهد. یعنی سمت و سوی داستان و فیلم نامه و شعر به طوری باشد که العاقبه للمتقین کاملا بارز بوده و در حین فراز و فرودها، مشخص شود که حق کجا و باطل کجاست.

*جایگاه تحلیل گری وقایع در کنار بیان رویدادها کجاست؟ به هر حال در واقعه عاشورا هم در صحنه‌های گوناگونی شاهد تحلیل‌های دقیق و سنجیده ای از سوی امام حسین علیه‌السلام هستیم.

درست است. تحلیل‌های تاریخی که بر اساس اطلاعات دقیق انجام شود، موجب افزایش درک و شعور از قیام بزرگ کربلا می‌شود. همان طور که اشاره کردید امام حسین علیه‌السلام نیز تحلیل‌های دقیق و روشنگرانه‌ای داشته‌اند. به عنوان مثال باید به مخاطب اطلاع داده شود که چه اتفاقی افتاد که شخصی مانند بریر در مقابل سپاه امام حسین علیه‌السلام قرار گرفت یا کسی مانند حر بن یزید ریاحی از لشکر عبیدالله بن زیاد به آن حضرت پیوست و رستگار شد. چطور شد که شخصیتی مانند عبدالله بن حمیر کلبی به امام حسین علیه‌السلام پیوست.

رواج رشوه‌گیری و حرام‌خواری در جامعه، مقدمه عاشورایی دیگر است

*شناخت این عناصر برای امروز ما بسیار ضرورت دارد. گاهی این ضرورت در مورد شخصیت‌های منفی در واقعه کربلا بیشتر است.

همین طور است. اهمیت شناخت شخصیت‌های منفی و دلیل رویگردانی آن‌ها از جبهه حق به ‌اندازه‌ای است که امام حسین علیه‌السلام این شخصیت‌های منفی را دقیقا تحلیل کرده و می‌فرماید به چه دلیلی این‌ها از حق رویگردان شده‌اند.

وقتی بریر از سپاه عمرسعد وارد میدان شد، آن قدر صحبت کرد که گلویش گرفت. باز هم عکس‌العمل‌های منفی در برابر امام علیه‌السلام انجام داد که آن حضرت فرمودند: «می‌دانی چرا کلام و دعوت حق را نمی‌پذیری؟» در واقع تحلیل کرده و فرمودند: «فقد ملئت بطونکم من الحرام» به این معنا که چون شکم‌هایتان از حرام پر شده است و در ادامه فرمودند: «لقد عظمت رشوتکم» رشوه‌های بزرگی گرفته‌اید که موجب چیزی نمی‌فهمید. یعنی امام حسین علیه‌السلام بر دو عنصر و عامل مهم رشوه‌گیری و حرام‌خواری برای برپایی عاشورا تأکید کردند.

همچنین آن حضرت خود را معرفی کرده و تحلیل می‌کنند که می‌دانید من چه کسی هستم! می‌دانید که این‌ها لباس پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است که بر تن من است! می‌دانید که عموی من حمزه و جعفر هستند! احتجاجات امام در مقام اعتراف گرفتن از آن‌هاست. پاسخ آن‌ها هم قابل تحلیل است. به عنوان مثال در جواب این سؤال امام حسین علیه‌السلام که با دانستن این‌ها چرا در مقابل من دست به شمشیر برده اید، پاسخ دادند: «لبغض ابیک؛ در اثر کینه و دشمنی پدرت!»

یزید می‌خواست انتقام جنگ بدر در 26سال قبل از تولدش را بگیرد

*به هر حال یزید قصد داشت با کسب پیروزی ظاهری در میدان کربلا، کینه‌ای که از شهدای بدر در دوران مبارزه سپاه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله با سپاه ابوسفیان در دل داشت را فروبنشاند. آیا این کینه‌توزی نسبت به مقام امامت و ولایت بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام، فروکش کرد؟

نه. این کینه‌توزی را بعد از شهادت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام هم می‌توان دید. یزید در زمان واقعه عاشورا 33 سال داشت که سر امام حسین علیه‌السلام در مقابل او قرار گرفت. یعنی از جنگ بدر که در سال دوم هجری اتفاق افتاد، در حدود 59  سال گذشته بود. حتی یزید هم 26 سال بعد از جنگ بدر به دنیا آمده بود. اما وقتی سر امام حسین علیه‌السلام در مقابل او قرار گرفت، اهانت و جسارت کرده و می‌گفت: «لیت أشیاخی ببدر شهدوا/ جزع الخزرج من وقع الأسل/ لأهلوا و استهلوا فرحا/ ثم قالوا یا یزید لا تشل» جالب اینکه یزید هم شاعر بوده و شعری این گونه کینه‌توزانه سرود که ای کاش کشته‌شدگان جنگ بدر امروز زنده بودند و جشن گرفته و شادی می‌کردند و می‌گفتند ای یزید متشکریم!

یعنی یزید انتقام جنگ بدر که 26 سال قبل از تولدش روی داده بود را گرفت. کینه‌ها از آن زمان در قلب او جمع شده بود. جای بحث دارد که چگونه این کینه‌ها را منتقل کرده بودند که چشم‌ها را در برابر فروغ امام حسین علیه‌السلام بسته و بلکه کور کرده بودند.

*همین کینه‌توزی‌ها هم می‌تواند دستمایه شعرها و داستان‌هایی باشد که شعور مخاطب را ارتقا دهد.

بله. آنالیز و تحلیل شخصیت‌های منفی موجب رسیدن به ریشه‌های دشمنی آن‌ها شده و زمینه نوشتن شعر و داستان می‌شود. همان‌گونه که دلیل و اساس شخصیتی چهره‌های مثبت مانند بصیرت هم در این زمینه اهمیت دارد. حتی در مورد چهره‌های خاکستری هم مشخص است که چرا چنین شده‌اند. اولین کسی که این سؤال را در روزگار ما به درستی مطرح کرد، مرحوم دکتر شهیدی بود که می‌گوید چه شد وقتی حدود 50 سال از عصر پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله گذشته، فرزند آن حضرت را در فاصله نزدیک و 70 کیلومتری کوفه به شهادت می‌رسانند؟ در حالی که مردم کوفه حضرت امیرالمؤمنین و امام حسین علیهماالسلام را حدود 20 سال قبل در میان خود دیده‌اند.

*گفته شده که این پرسش را سفیر روم در دربار یزید هم مطرح کرده است که چرا نوه پیغمبر خود را کشتید؟ این نقل تاریخی صحت دارد؟

بله. اولین کسی که این پرسش را در تاریخ مطرح کرد، سفیر روم در دربار یزید بود که از یزید پرسید: «این چه کسی است که تو در برابر سرش احساس پیروزی می‌کنی؟» یزید جواب داد: «فرزند علی و فاطمه است.» پرسید: «فاطمه کیست؟» یزید جواب داد: «دختر پیغمبر اسلام است.» سفیر روم تعجب کرد و گفت: «من از خانواده ای هستم که با 22 فاصله به حضرت داود علیه‌السلام می‌رسم و هنوز مردم من را به دلیل این نسب احترام می‌کنند. من مسیحی هستم و مردمی در جزیره ای در عمان معتقدند که روزی حضرت مسیح علیه‌السلام از آنجا گذشته و جای نعل حیوانی که بر آن سوار بوده، آنجا باقی است. مردم هر سال به زیارت جای پای حیوان حضرت مسیح علیه‌السلام می‌روند. چطور شما فرزند پیغمبرتان را می‌کشید و به این کار افتخار و مباهات می‌کنید؟!»

*در کنار تحریف‌ها و دروغ‌پردازی‌ها، اطلاعات گمشده‌ای هم در مباحث تاریخی وجود دارد که اتفاقا در تحلیل تاریخ عاشورا و درس‌آموزی از آن بسیار مؤثر هستند. شاعران، سخنرانان و کسانی که قصد بیان معارف عاشورا را دارند، برای جبران این مشکل چه کنند؟

اطلاعات گمشده اثر زیادی در ایجاد تحریف وقایع دارد. آن‌قدر که حتی گاهی اشتباهات تاریخی و جغرافیایی روی می‌دهد که کل ماجرا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. لازم است که مطالعات دقیق صورت بگیرد تا علم سخنران و هر کسی که قصد تحلیل وقایع را دارد، کامل و صحیح باشد.

به عنوان مثال در برخی داستان‌های عاشورایی دیده می‌شود که نویسنده وقایعی را به کوفه نسبت می‌دهد که در حقیقت در مدینه روی داده است. این در حالی است که ساختار مردمی و جامعه‌شناسی مدینه با کوفه بسیار متفاوت بوده است.

رفتار فعال به جای برخورد منفعلانه، رمز پیروزی بر دشمن است

*می‌دانیم که امروز در برهه‌ای از تاریخ قرار داریم که هم در داخل کشور و هم در فضای بین‌المللی، رویدادهای جدیدی را تجربه می‌کنیم. از یک سو نتیجه مناظره با دشمن را دیده‌ایم و از سوی دیگر در داخل کشور به‌خصوص در امور اقتصادی به نظم و ثبات نیاز داریم. اگر بخواهیم آموزه‌های عاشورا را با امروز مقایسه کرده و از آن درس بگیریم، چه درس‌هایی برای زندگی امروز ما در کربلا وجود دارد؟

سؤال بزرگ و مهمی است. پاسخ کوتاه و اجمالی به این سؤال آن است که کربلا به ما می‌آموزد در این شرایط به جای برخوردای انفعالی، برخوردهای فعال داشته باشیم. یعنی نگاه نکنیم دیگران چه می‌کنند و ما منتظر رفتار آن‌ها باشیم تا سپس عکس‌العمل نشان دهیم. چون مقلد همیشه یک گام از طرف مقابل عقب است. درواقع اگر رفتار  منفعلانه داشته باشیم، میدان و پیروزی در اختیار ما نخواهد بود. مهم این است که چه کسی کنش‌ها را شروع می‌کند. در فضای بین‌الملل و در مقابل دشمن باید مقتدر بوده و قدم اول را برداریم. امام حسین علیه‌السلام به ما یاد داد که فعال عمل کنیم. آن حضرت عمل کرد، راه افتاد، هر موقعیتی را پیدا می‌کرد از آن موقعیت به بهترین نحوه ممکن برای ترویج و اعلام کلام حق استفاده می‌کرد. ما باید برای فعال کردن خود اقدام کنیم.

اگر بخواهیم برای موفقیت امروز از امام حسین علیه‌السلام درس بیاموزیم، باید جست‌وجو کنیم که جهانی‌های کربلا چیست و چه پیام‌هایی برای امروز ما دارد. این پیام‌ها را مطرح کنیم. اگر انسان امروز مخاطب پیام کربلا باشد و از اسلام کربلا را دریافت کند، یقینا تبلیغات ضد اسلام شکست خواهد خورد.

بهترین سرمایه‌ای که امروز برای تبلیغ و طرح اسلام در جامعه جهانی داریم، معرفی کردن کربلاست. به عنوان مثال امروز در جامعه جهانی بحث کرامت انسانی مطرح است. کربلا به ما آموخت که کرامت انسانی خود را به هیچ قیمتی نفروشیم، تن به ذلت ندهیم، اگر با عزت بمیریم بهتر از آن است که با ذلت زندگی کنیم.

آموزه جهانی دیگر کربلا آن است که حضرت اباعبدالله علیه‌السلام به ما آموخته که پیش‌تر از آنکه دست و پای انسان‌ها را آزاد کنیم، باید اندیشه آن‌ها را آزاد کنیم. این آموزه بزرگی است. آبراهام لینکن را همان بردگانی کشتند که آن‌ها را آزاد کرده بود، چون رسم آزادگی را نیاموخته بودند بلکه فقط زنجیر را از دست و پای آن‌ها باز کرده بودند.

گفته شده وقتی زندان باستیل فرانسه را شکستند، زندانیانی که سال‌های سال با غل و زنجیر زندگی کرده بودند خواستند که آن‌ها را به حالت قبل برگردانند چون نمی‌توانستند آزادانه زندگی کنند. یعنی آزادی اندیشه بر آزادی دست و پای انسانی ارجحیت دارد. امام حسین علیه‌السلام این آموزش را داد و سپس فرمودند: «إن لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد کونوا أحرارا فی دنیاکم» به این معنا که اگر دین ندارید و از روز قیامت هم ترسی در دل احساس نمی‌کنید، لااقل در دنیای خود آزاده‌خو باشید. آزادگی ولو منهای دین باشد، باز هم ارزش دارد.

گفتگو از: مریم مرتضوی

منبع:تسنیم
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: