بحث ما این است که منکرین ولادت امام زمان(ع) چه دلایلی برای ادعای خود دارند؟ یکی این است که می گویند ما در تاریخ و روایات چیزی نداریم که دلالت بر ولادت آن حضرت کند. در پاسخ به این مسئله جلسه قبل سخن گفتیم.
بحثی که وجود دارد موضوع اختفای ولادت امام زمان است که این مسئله نمی تواند دلیلی بر انکار ولادت آن حضرت باشد. اختفای ولادت امام زمان امر بدیعی نیست که فقط در مورد ولادت امام زمان رخ داده باشد بلکه در مورد برخی از اولیای گذشته هم اتفاق افتاده است. مادر حضرت در زمان بارداری مثل زنان دیگر نبودند ولی این چیزی نیست که فقط در مورد آن حضرت اتفاق افتاده باشد.
امام سجاد فرمود «فی القائِمِ مِنّا سُنَنٌ مِنَ الاَنْبِیاءِ ... فَاَمّا مِنْ نُوحٍ فَطُولُ الْعُمْرِ وَ أَمّا مِنْ اِبْراهیمَ فَخِفاءُ الْوِلادَةِ وَ اعْتِزالُ النّاسِ وَ اَمّا مِنْ مُوسی فَالْخَوفُ وَ الْغیبَةُ وَ أَمّا مِن عیسی فَاخْتِلافُ النّاسِ فیهِ وَ أَمّا مِنْ اَیُّوبَ فَالْفَرَجُ بَعْدَ الْبَلْوی وَ أَمّا مِنْ مُحَمَّدٍ فَالْخُرُوجُ بِالسَّیْفِ.»
یعنی در قائم ما سنّتها و ویژگیهایی از پیامبران وجود دارد: از نوح علیه السلام عمر طولانی، از ابراهیم علیه السلام مخفی بودن ولادت و دوری گزینی از مردم، از موسی علیه السلام ترس و غیبت، از عیسی علیه السلام اختلاف مردم درباره او، از ایوب علیه السلام گشایش پس از گرفتاریها، و از محمّد علیه السلام قیام با شمشیر.
لذا امام سجاد یکی از شباهت های امام زمان با حضرت ابراهیم را «خفاء ولاده» و «کناره گیری از مردم» ذکر می کند.
حدیث دیگری از حضرت صادق(ع) روایت شده است که راوی می گوید «قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ وَ مَا سُنَّتُهُ مِنْ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَقَالَ خَفَاءُ مَوْلِدِهِ وَ غَیْبَتُهُ عَنْ قَوْمِهِ فَقُلْتُ وَ کَمْ غَابَ مُوسَی عَنْ أَهْلِهِ وَ قَوْمِهِ فَقَالَ ثمانی ثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ سَنَةً.»
یعنی در قائم(ع) سنّتی از موسی بن عمران(ع) است، گفتم: سنّت او از موسی بن عمران چیست؟ فرمود: پنهانی ولادتش و غیبت از قومش. گفتم: موسی از اهل و قومش چقدر غایب بود؟ فرمود: بیست و هشت سال.
فرعون به واسطه اینکه با ساحرین و منجمین ارتباط داشت، آنها ولادت کسی را پیش گویی کرده بودند که طومار حکومت فرعون را خواهد بست و حکومت فرعون به دست او زوال می یابد. لذا فرعون از زمانی که از این مطلب مطلع شد دستور داد که هر زن بارداری را به قتل برسانند «یذبّحون ابناءکم و یستحیون نساءکم» برای اینکه آن ولادت تحقق پیدا نکند.
غافل از اینکه چیزی را که خدا اراده کند اگر تمام قوای خود را به کار ببرید نمی تواند جلوی آن را بگیرید. حضرت موسی از بانویی ولادت پیدا کرد که از نظر ظاهر هیچ ظاهر بارداری نداشتند که اگر داشتند طبق دستورالعمل فرعون کشته می شدند.
خدا اراده کرده بود که حضرت موسی به دنیا بیاید و ایشان در خانه خود فرعون بزرگ شود که امن ترین جا باشد.
آیت الله صافی کتابی دارند به عنوان «منتخب الاثر» اصل کتاب سه جلد که ظاهرا ترجمه شده و در شش جلد چاپ شده است. ایشان در این کتاب می فرمایند «راز مخفی نگه داشتن ولادت مهدی(عج) این بود: خلفای بنی عباس، از طریق روایاتی که پیامبر(ص) و ائمة طاهرین(ع) نقل شده بود، میدانستند دوازدهمین امام، همان مهدی است که زمین را پر از عدل وداد میکند و دژهای گمراهی و فساد را در هم میکوبد. دولت جباران را سرنگون میسازد و طاغوت را به قتل میرساند و خود، امیر مشرق و مغرب جهان میشود. چون این امر را میدانستند، در صدد بر آمدند تا این نور را خاموش کنند و او را به قتل رسانند. از این رو، جاسوسان و مراقبانی چند گماشتند؛ حتی قابله هایی را مأمور کردند تا داخل منزل امام عسکری را زیر نظر بگیرند. لیکن خداوند، در هر حال، نور هدایت را پاینده خواهد داشت. این بود که خدا به ارادة خویش، دوران بارداری مادر او را پنهان ساخت. مورخان گفته اند: معتمد عباسی به قابلهها امر کرده بود تا وقت و بی وقت، سرزده، وارد خانة سادات شوند ـ به ویژه خانة امام حسن عسکری(ع) ـ و در درون خانه بگردند و تفتیش کنند و از حال همسر او باخبر گردند و گزارش دهند. اما آنان از هیچ چیز آگاه نگشتند. خداوند در باره حضرت مهدی(عج)، همان کار را کرد که در بارة موسی(ع) کرد؛ چنان که دشمنان حضرت مهدی(عج) نیز، همان روش فرعونی و سیاست فرعونی را دنبال کردند.»
پس مخالفین مسئله اختفای ولادت امام زمان و شرایط مادر ایشان را در زمان بارداری نمی توانند مستمسک قرار دهند.
دومین دلیلی که مخالفین ذکر می کنند این است که می گویند اگر ما بپذیریم که آن حضرت در سال ۲۵۵ به دنیا آمده است مشکلی پیدا می کنیم که آن مشکل طول عمر است. چطور ممکن است یک کسی ۱۴۰۰ سال عمر کند. مسلماً این اشکال بیهوده ای است چون هم تا به حال رخ داده و هم اینکه از نظر مبانی عقلی و علمی منعی برای طول عمر وجود ندارد.
الان امام زمان حدود ۱۱۸۲ سال عمر دارند. آقایانی که می گویند کتاب خدا برای ما کافی ما با همین کتاب خدا جواب می دهیم که طول عمر نه از نظر قرآن نه عقل و نه واقع تاریخ هیچ منعی ندارد و علم هم آن را تایید می کند.
سوره نساء آیه ۱۵۷ و ۱۵۸ در رابطه با حضرت عیسی صحبت می کند «وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا/ بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَیْهِ وَکَانَ اللّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا»
یعنی و نیز بدان سبب که گفتند: ما مسیح پسر مریم پیامبر خدا را کشتیم و حال آن که آنان مسیح را نکشتند و بر دار نکردند بلکه امر بر ایشان مشتبه شد. هر آینه آنان که درباره او اختلاف می کردند. خود در تردید بودند و به آن یقین نداشتند تنها پیرو گمان خود بودند و عیسی را به یقین نکشته بودند. بلکه خداوند او را به نزد خود فرا برد که خدا پیروزمند و حکیم است.
بنابراین جناب عیسی(ع) اکنون زنده هستند و بیش از ۲۰۰۰ سال از عمر مبارکشان می گذرد. هیچ کس اینجا را اشکال نمی کند.
نمونه دیگر در مورد دشمن است و در سوره حجر آیات ۳۷ تا ۳۹ آمده است «قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ/ قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ/ إِلَی یَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» یعنی گفت: ای پروردگار من، مرا تا روزی که دوباره زنده می شوند مهلت ده. خداوند به او فرمود تو در شمار مهلت یافتگانی. تا آن روزی که وقتش معلوم است.
امیرالمومنین می فرماید شیطان شش هزار سال خدا را عبادت کرد که معلوم نیست از سال های دنیوی است یا سال های اخروی.
از زمان آدم تا الان هم که ده هزار سال گذشته است و در این مدت شیطان زندگی می کند. اکثر مفسرین می گوید که مراد از «یومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» ظهور امام زمان(عج) است.
بیان سوره صافات آیات ۱۳۹ تا ۱۴۴ این است که داستان حضرت یونس و قومش نقل می کند. خدا از یونس توقع نداشت که امت را رها کند و او را موأخده کرد.
این آیات به این داستان اشاره می کند که یونس سوار بر کشتی می شود و در کشتی قرعه می اندازند و حضرت یونس را از کشتی بیرون می اندازند و ماهی او را می بلعد. «وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ/ إِذْ أَبَقَ إِلَی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ/ فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنْ الْمُدْحَضِینَ/ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ/ فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِینَ/ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ»
یعنی یونس از پیامبران بود، چون به آن کشتی پر از مردم گریخت، قرعه زدند و او در قرعه مغلوب شد، ماهی ببلعیدش و او در خور سرزنش بود، پس اگر نه از تسبیح گویان می بود، تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند.
خدا می خواهد به این مسئله اشاره کند که قدرت مرا دست کم نگیرید. خدا در این جا از امکان نگه داشتن انسان در بدترین جا یعنی شکم ماهی تا روز قیامت صحبت می کند.
پس اولاً این امکان وجود دارد و تانیاً خدا یک عده ای را به مدت طولانی نگه داشته است مثل داستان عیسی و شیطان که در قرآن است.
داستان حضرت خضر نیز به حسب روایات موید این مطلب است. فاصله یوسف تا موسی بیش از هزار سال است و فاصله موسی تا عیسی فکر می کنم ۲۰۰۰ سال است و همه این اعصار را حضرت خضر زنده است و هنوز هم زنده اند.
قرآن دوران رسالت حضرت نوح را ۹۵۰ سال بیان می کند. عمرش را در روایات ۲۵۰۰ سال نقل کرده اند.
امام سجاد می فرماید «فِی اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُنَّةٌ مِنْ نُوحٍ فَطُولُ الْعُمْرِ». بعد از ۲۵۰۰ سال که حضرت عزائیل به محضر حضرت نوح رسید و از او سوال کرد که زندگی ات را چگونه دیدی؟ نوح پاسخ داد مثل یک خانه ای است که از یک در وارد شدم و از در دیگر خارج می شوم.
لذا بحث طول عمر در قرآن مورد اشاره قرار گرفته و قابل انکار نیست.
در سوره بقره آیه ۲۵۹ داستان حضرت عزیر بیان می شود که خدا او را صد سال خواباند و او را زنده کرد. خدا غذای او و آب او را سالم نگه داشته بود ولی مرکب عزیر را از بین برده بود. «فَانْظُرْ إِلی طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلی حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ» یعنی می خواهد قدرت خود را نشان دهد.
دو کتاب معرفی می کنم. یکی کتاب «امکان طول عمر تا بی نهایت برگرفته از قرآن و حدیث» که در این کتاب همه موارد کسانی که طول عمر پیدا کرده اند ذکر شده است.
کتاب دیگر «دادگستر جهان» از آیت الله امینی است که از صفحه ۱۷۳ تا ۲۰۰ به تحقیقات علمی در مورد طول عمر اشاره دارد.